به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مدرسه زدایی از جامعه» در قالب نهمین جلسه از سلسله جلسات عصراندیش نقد و بررسی شد. میرزایی در ابتدا با اشاره به کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب شهید آوینی که در جلسه قبل عصراندیش بررسی شده بود به این جمله کتاب اشاره کرد که نظام اقتصادی غرب بر مبنای توسعه اقتصادی پایه گذاری شده است.
او افزود: ایوان ایلیچ متولد ۱۹۲۶ -۲۰۰۲ فیلسوف، نویسنده و کشیش بوده است وی یکی از منتقدین جدی سیستم آموزشی بوده است. وی در مکزیک مرکز مستند سازی بین فرهنگی را تأسیس میکند. کتاب مدرسه زدایی از جامعه به این اشاره میکند که چرا آموزش نباید رسمی باشد و به پدیده مدرسه و نقد آن میپردازد. مدرسه آئین جهانی است که آن توسعه است و مدرسه ابزار تولید مصرف کننده مطلوب جامعه مصرفی است.
میرزایی گفت: از نظر نویسنده پیامد مدرسه برای فقرا اشتباه گرفتن فرایند با نتیجه است. در این فرآیند مدرک تحصیلی با قابلیت اشتباه گرفته میشود. در مدرسه این تعریف وجود دارد رقابت توان فرسا الگوی درست است در حالی که تعریف درست رقابت سازنده است. مصیبت مصرف گرایی برای فقرا بیشتر است و به شکاف طبقاتی دامن میزند. مدرسه مردم را وابسته به خود کرده است و مسؤلیت را از آنها سلب کرده است. توسعه مشغول ترویج آرمانی است که در آن به جای این که همه اقشار با توجه به برخورداریها و استانداردهای خود از زندگی مشغول زندگی باشند احساس تحقیر کنند و تلاش کنند خود را به آن آرمان برسانند که نتیجهای جز مصرف گرایی بیشتر ندارد. امروز افراد خود را پشت مدارکی که از مدارس دریافت نمودهاند پنهان میکنند و جرأت جواب دادن پیدا خواهند کرد. باید بیاموزیم که ارزش اجتماعی کار یا تفریح را بر اساس فرصتی که برای تبادل نظر آموزشی فراهم میکند برآورد کنیم. ارزش یک مجموعه آموزشی امکان شرکت مؤثر همه در آن مجموعه است.
ابراهیمی اضافه کرد: تخصصی شدن آموزش ما را نسبت به سایر وقایع بی تفاوت و بی مسؤلیت کرده است البته که مدرسه برکاتی داشته است اما مدرسه نهاد بشری را تحت تأثیر قرار داده است. شما وقتی فکر کنید میتوانید جامعه را بر اساس ادراک انسانی خلق کنید سراغ همین ساختار می آیید. نیروی کار میخواهید خب نهاد مدرسه را میسازید. رشد انسان دغدغه است نه سواد آموزی. ما در انقلاب به جای اصلاح اساسی کتابهای آموزشی فقط عکس امام را به کتابها اضافه کردیم و یک بسم الله در ابتدای کتابها گذاشتیم و گفتیم آموزش اسلامی شد به این نکته اساسی توجه نشده است که هدف ما در این دنیا رشد کردن و به تکامل رسیدن است و این نهاد و ساختار این همه را محقق نمیکند و در بهترین حالت این ساختار می تواند نیروی کار ماهر برای ساختن یک تمدن را تربیت کند. نباید ساختار مدرسه را سیاه و سفید دید اما متأسفانه این ساختار آموزشی نتوانست انسانِ راهی به سوی رستگاری را تربیت کند.
میرزایی افزود: ساختار مدرسه بر اساس سنین مشخص، ساعات مشخص و حضور معلم و آموزش اجباری است. در این اصلها باید تردید کرد. آیا تنها در مدرسه میتوان آموزش داد و جای بچهها در مدرسه است؟ یادگیری محصول تدریس نیست. والدین فقیر از مدرسه مدرک و درآمد بیشتر میخواهند و خانوادههای متوسط عدم همنشینی با افراد مخرب را میخواهند. مدارس جدا از این که یاد میدهند برای معلمین شغل ایجاد میکنند و نقشهای معلم در مدرسه شامل: متولی آموزش شدن، موعظه گر بودن و درمانگر بودن است. اینها تنها وظایف معلم نیستند و قادر به انجام این وظیفه نیست. ملتها فارغ التحصیلان را عاملی مهم برای توسعه میدانند و نظام آموزشی با زیرکی مخالفان خود را به عنوان استاد استخدام میکند تا در سیستم حل شوند.
او ادامه داد: با کنترلگری امکان رستگار کردن انسان وجود ندارد یعنی دقیقاً همین کاری که سیستم آموزشی میکند. خداوند هم در مقابل سخن فرشتگان که به خلقت انسان اعتراض کردند فرمود من چیزی می دانم که شما نمیدانید بستر زندگی درنیا مسیر تکامل و پیشرفت به سمت انسان کامل است. خدا هم نمیخواهد با کنترل گری کسی را عاقبت به خیر کند. زندانها محل نگه داری افراد تا زمان صدور حکم بود اما با ساختن آسایشگاههای روانی و خانههای سالمندان همان زندانها را دوباره ساخته ایم. مدرسه زدایی یعنی پایان دادن به قدرت یک فرد در مجبور کردن دیگری به شرکت در یک کلاس و به رسمیت شناختن هرکسی در هر سن و جنس برای تشکیل یک کلاس.
صفری افزود: آیا بشر همه دریافتهای منفی را صرفاً از مدرسه دریافت کرده و آیا درست است بشر را در خلأ بدون مدرسه قرار دهیم تا جامعه را اصلاح کنیم. آیا غیر از این است که بشر بدون مدرسه دوباره شروع به آفرینش الگوها و ساختارهای جدید میکند؟ آیا مهمترین بازیگر نهاد آموزش است یا تنها یک ابزار است؟
شعبانی در ادامه گفت: با توجه به کتاب آموزش تلفیقی ایران و ژاپن در کشور ژاپن صندلی مادر وجود دارد. اگر فرزندی به علت مریضی نتواند به مدرسه برود مادر به مدرسه میرود تا فرزند از درس عقب نماند. بیشترین حقوقها را معلمها دریافت میکنند. آموزش ژاپن مثال نقض مدرسه ناکارامد است. کنترل نوجوان مثبت است زیرا رها سازی رفتاری منجر به ناهنجاری میشود شیوه صحیح اصلاح فرایند ها در مدرسه است. نرفتن به مدرسه آثار مخرب بسیاری دارد مانند کاهش دایره لغات، مشکل در برقراری ارتباط اجتماعی و …. نویسنده برای جلب توجه کمی اغراق کرده است.
سلیمانی اضافه کرد: به جای مدرسه زدایی از مدارس اگر بگوییم تلویزیون زدایی از خانهها باز هم مصداق پیدا میکند. شیوه صحیح ایجاد انگیزه آموزش و علم آموزی در افراد است. محتواهای آموزشی هستند که باید دست خوش تغییر شوند. بچهها بعد از خروج از مدرسه باید درگیر آموزش باشند و آنچه در مدرسه یاد گرفته باید تجربه یادگیری و تثبیت بشود و مدارس فقط محل تدریس هستند و محل یادگیری نیستند.
ایزدی تاکید کرد: کتاب دو وجه دارد یک سمت نقد مدرنیته است انسان رنسانسی درتلاش است خودش را از دست خدا برهاند و به انسانیت برساند که این وجه مورد نقد ما هم هست و درست هم هست اما وجه دوم که نهاد مدرسه را نقد میکند باید توجه داشت نویسنده بسیار ژورنالیستی برخورد میکند. ما به مدرسه هم مانند هر نهادی انتقادهایی داریم. مدرسه هم وجوه سلبی دارد و هم وجوه ایجابی. مثلاً مدرسه بسیار چهارچوب مدار است و این آسیب است اما واقعاً چه کسی این بار را بر دوش مدرسه گذاشته است؟ کل بار رشد و تعالی انسان برعهده مدرسه است؟ مشخص است که این مسیر به شکست میرسد. اما در فضای ایجابی مدرسه محل انتقال تجربیات گذشتگان است. در حوزه نقد به مدرسه نویسنده مدرسه را یکی از نهادهای تثبیت کننده هژمونی قالب دیده است و میگوید اگر این چرخ دنده را بیرون بیاوریم همه چیز بیرون میشود، که این نگاه اشتباه است. البته امروزه تلاشهای خوبی برای اصلاح ساختار شده است مانند مدرسه طبیعت شاهرود و مدرسه کار.
رضا ایمانی افزود: ساختار مدرسه و آموزش نیاز به اصلاح دارد همانطور که معمار و امام انقلاب میفرمایند «دانشگاه باید دانش گاه باشد» ساختارها و نهادهای آموزشی کاملاً قابل اصلاح هستند. در گذشته سرزمین ما قبل از ورود مدرسه نوین ما مدارس پیشرفتهای داشته ایم کودکان در خانه و خارج از مدرسه تکنیک یاد میگرفتند در مکتب خانهها سواد خواندن و نوشتن و در حوزهها به سراغ علوم تخصصی میرفتند نسل چهارم دانشگاهها که امروز از آن صحبت میکنیم در حوزه وجود داشت هم استاد برای تدریس بود و هم هم نشینی و مباحثه باعث تعمق علوم میشد و از دل همین سیستم آموزشی بسیار علما و دانشمندان بیرون آمدند. ورود ناگهانی مدرسه نوین به این سیستم آموزشی ضربه زد. امروز هم ما در دانشگاه توسعه اجتماعی رسالت تلاش در جاری کردن نسل چهارم دانشگاه را داریم یعنی دانشگاهی که به جای آموزش از بالا به پایین درگیر آموزش منتورینگ و هم نشینی و مربی همدیگر بودن هستیم.
رضایی مدیر دانشگاه رسالت گفت: در یک مدرسه تابستانی ما صرفاً با بازی توانستیم بچهها را وارد آموزش کنیم. در واقع آموزش در دل بازی تعبیه شده بود، مثلاً ترس از ارتفاع با پلههای لغزان طنابی برطرف میشد و … یک محیط وقتی غنی باشد یادگیری اتفاق میافتد. ما در بستر زندگی واقعی مشغول یادگیری هستیم و مسیر صحیح این است که محیط زندگی را از شیوههای یادگیری غنی کنیم. وقتی یک جوان فضای کسب و کار داشته باشد و تنها کارگر نباشد. آن شخص با تمام وجوه کار کردن و زنجیره ارزش آشنا میشود. مفهوم محیط غنی شده یعنی آموزش در مسیر زندگی نقش ما ایجاد محیطهای غنی شده و همیاری یک راهبر و مربی است که یادگیری عمیق اتفاق میافتد.
میرزایی افزود: مدرسه یک ساختار مدرن در بدنه یک ساختار بزرگتر است که نمیتوان آن را کنار زد و حذف کرد و مسیر درست تغییر و اصلاح ساختار است که شامل دوره گذار طولانی است. مدرسه با ایجاد احساس نیاز به یاد گرفتن انسان را مصرف گرا میکند.
در پایان رضا ایمانی مدیر جلسه ضمن تشکر از جناب میرزایی بابت ارائه کتاب مدرسه زدایی از جامعه و همچنین تشکر از حاضران جلسه بابت مشارکت در کفتگوها اعلام کرد هفته آینده دهمین جلسه نقد کتاب عصراندیش رأس ساعت ۱۷ روز شنبه ۵ شهریورماه در ساختمان مرکزی دانشگاه رسالت برگزار خواهد شد.
نظر شما