شناسهٔ خبر: 55635824 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان صنعت | لینک خبر

پذیرش اختلاف

رضا صادقیان *مدافعان سال گذشته به منتقدان دولت تغییر کرده‌اند. شاید برخی صاحب کرسی نشده‌اند، عده‌ای سیاست‌های دولت در حوزه اقتصاد را قبول نکردند و احتمالا شماری به رویکرد دولت در مذاکرات هسته‌ای و احیای برجام نقدها دارند. آنچه مشخص‌تر می‌نماید، سست شدن «اتحاد» میان چهره‌های نزدیک به جریان اصولگراست.

صاحب‌خبر -

رضا صادقیان *

مدافعان سال گذشته به منتقدان دولت تغییر کرده‌اند. شاید برخی صاحب کرسی نشده‌اند، عده‌ای سیاست‌های دولت در حوزه اقتصاد را قبول نکردند و احتمالا شماری به رویکرد دولت در مذاکرات هسته‌ای و احیای برجام نقدها دارند. آنچه مشخص‌تر می‌نماید، سست شدن «اتحاد» میان چهره‌های نزدیک به جریان اصولگراست.
سخن گفتن از اتحاد، هم‌نظر بودن اعضای یک جریان سیاسی و پرهیز از کشمکش‌های درون‌جریانی در سپهر عمومی در عمل ناشدنی و غیرممکن است. زمانی که از جریان و یا طیف سیاسی سخن به میان می‌آوریم اشاره ما به جمعیت سیاسی با نظرات و دیدگاه‌های مختلف و متشکل از شخصیت‌ها و احزاب است. جریان‌های سیاسی- اجتماعی مانند جبهه‌های سیاسی تشکیل شده از چند حزب نسبتا هم‌جهت و شخصیت‌های بانفوذ در ساختار قدرت هستند؛ شخصیت‌هایی که گاه به یک جبهه نزدیک می‌شوند و زمانی هم از آنها دوری می‌جویند. در این مورد خاص می‌توان به لیست‌های مشترک مجلس پنجم، ششم و همچنین لیست انتخابات مجلس خبرگان در سال‌های اخیر دقت کرد. بعضا یک فرد در دو تا سه لیست انتخاباتی حضور دارد: جبهه متحد اصولگرایان، اصلاح‌طلب‌ها و اصولگرایان مستقل‌! جریان‌های سیاسی در برابر موضوعات و مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی سهم بردن از صندلی‌های قدرت به صورت یکپارچه و همگون نیز موضع‌گیری نمی‌کنند، حتی مواضع آنان در برابر متحدان سابق به یک شکل نبوده و نیست. به عنوان مثال؛ نزدیکی و دوری جریان اصولگرا از دولت‌های نهم و دهم در نوع خودش جالب توجه است. طیفی که در روزهای نخست و حتی اوایل شکل‌گیری دولت دوم با تمام وجود به عنوان حامی احمدی‌نژاد و دولت وی در صحنه سیاست حضور داشت و به یکباره و با بروز برخی اختلاف‌نظرها با سرعت به موضع منفعل و سپس منتقد و در نهایت منکر سیاست‌های دولت دهم چرخش کرد. گویی آنچه زمینه اتحاد در سال‌های ۸۴ تا ۹۰ را برای جریان اصولگرا شکل داد مخالفت آنان با جریان مقابل و تلاش برای ارائه تصویری منسجم از طیف سیاسی مطلوب خودشان بود؛ اتحادی که در هنگامه بروز اختلاف به یکباره فرو ریخت. در واقع تضمینی برای ادامه‌دار بودن اتحاد سیاسی وجود ندارد. مهمتر آنکه کنشگری اجتماعی و سیاسی به صورت جبهه‌ای در دل خودش واگرایی و همگرایی احزاب و نیروهای سیاسی را به همراه دارد؛ آنچه کمتر به آن دقت می‌شود.
جریان سیاسی اصلاح‌طلب به دلیل کنار هم قرار گرفتن احزاب و چهره‌های سیاسی بانفوذ نیز با چنین دشواره‌ای روبه‌رو بوده و هست. هم در جریان اصولگرا و هم اصلاح‌طلب با شخصیت‌هایی روبه‌رو هستیم که تابلوی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی را بالای سر نگاه داشته‌اند ولی در هیچ‌کدام از احزاب اصلاح‌طلب عضو نیستند.
چنین افرادی نفوذ و تاثیرگذاری خود را از ماندگاری در ساختار قدرت می‌گیرند و نه تشکیل یک حزب و تشکیلات سیاسی- اجتماعی، از همین‌رو به سادگی از نقش حامی تمام‌عیار به منتقد تغییر می‌کنند. به عنوان مثال؛ پس از ردصلاحیت نمایندگان مجلس ششم و قبل از برگزاری انتخابات مجلس هفتم شماری از نیروهای اصلاح‌طلب راهکارهایی برای برون‌رفت از وضعیت ردصلاحیت‌های گسترده که از سوی شورای نگهبان انجام شده بود را پیشنهاد دادند که در منش اصلاح‌طلبی جای نمی‌گرفت، همزمان برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب تلاش می‌کردند اختلاف به‌وجود‌آمده میان نمایندگان و اعضای شورای نگهبان را با چانه‌زنی و مذاکره در سطوح مختلف قدرت حل کنند. به واقع شاهد دو رفتار سیاسی متفاوت از سوی یک جریان سیاسی بودیم. همین اختلاف دیدگاه را می‌توان در سال‌های قبل و بعد از ۸۴ نیز مشاهده کرد، گلایه‌های شخص مهدی کروبی از برخی چهره‌های اصلاح‌طلب، رفتار اعضای ارشد جبهه مشارکت و کارگزاران سازندگی قبل از انتخابات آنقدر متفاوت بود که گویی ما با چند جبهه سیاسی روبه‌رو بودیم که به صدها و هزاران تلاش زیر یک سقف گردهم آمده‌اند! موضع‌گیری اصلاح‌طلب‌ها نیز در برابر دولت‌های نهم و دهم و همچنین مشارکت در انتخابات نهم یکپارچه نبود و در بسیاری مواقع شکل تضاد به خود می‌گرفت. لازم به ذکر است، طی سال‌های ۸۴ تا ۸۸ بسیاری از اصلاح‌طلب‌ها از منش دولت نهم در حوزه اقتصاد و سیاست به دلیل نوع سیاستگذاری‌های دولت و یا ادبیات خاص رییس دولت و کارگزاران ارشد دولت گلایه‌ها داشتند ولی در برابر سیاست‌های فرهنگی دولت وقت خصوصا در حوزه کتاب با سکوت همدلی نشان می‌دادند. با این حال از سوی کلیت جریان اصلاح‌طلب و طی تمام سال‌های گذشته تلاش شده این اتحاد حفظ شود، ولی در عمل موفق نبوده است. تشکیل شورای عالی اصلاح‌طلبان، شورای هماهنگی و سایر عبارت‌های مشابه تلاش برای بهبود وضعیت جبهه سیاسی و انسجام بخشیدن به آن است. اتحادی که در بزنگاه‌های مهم اختلاف‌نظرها را به تعویق می‌اندازد ولی تاکنون موفق به حذف دیدگاه‌های متضاد و مخالف و حفظ انسجام برای بازه زمانی طولانی نشده است. اتحادهای سیاسی در بزنگاه‌های مهم و تاثیرگذار شکل می‌گیرند، به عبارتی روشن‌تر اختلاف‌ها سر جای خود باقی می‌مانند و تنها برای مدتی به حاشیه رانده می‌شوند و در فصل و ایامی دیگر بروز پیدا می‌کنند. در هنگامه‌ای که یک جریان سیاسی به سوی کاهش تنش‌های درون‌جریانی حرکت کند و در عمل چشمانش را در برابر برخی موضع‌گیری‌های غیرهماهنگ و حتی نقدهای عریان هم‌حزبی‌ها و هم‌طیفی‌ها و شخصیت‌های سیاسی بانفوذ ببندد اتحاد موقت شکل می‌گیرد، اما چنین اتحادی به دلیل آنکه در فضای سیال شکل گرفته با بروز اختلاف‌نظر بنیان‌هایش برای مدتی نسبتا نامشخص سست می‌شود؛ بنابراین تردیدی نیست که فصل اتحاد اصولگرایان با دولت رییسی به سرآمده است.
* کارشناس اقتصادی

نظر شما