عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «فاجعه جهل مقدس» عنوان کتابی است از آیتالله سید مصطفی محققداماد که در آن نویسنده و در واقع گوینده (چون متن نوشتاریِ چند سخنرانی است) میخواهد بگوید تنها انگیزه در صف مقابل امام حسین علیهالسلام کسب پول و مقام نبوده بلکه رسیدن به بهشت هم بوده است و این سخن که « امام حسین را بی دینها نکشتند، دیندارها [یا مدعیان دینداری] کشتند.
او توضیح داده این عنوان را از «جردانو برنو» گرته گرفته است. وقتی او را در میان میدان روم بسته بودند و دور آن هیزم جمع کرده بودند که او را آتش بزنند، پیرزنی جمعیت را میشکافد و از گوشه دستمالش یک قطعه چوب بیرون میآورد تا برای رسیدن به خدا در آتش زدن برنو مشارکت کند. برنو وقتی این صحنه را دید، فریاد زد که نفرین بر آن جهل مقدست.
مراد از «جهل مقدس» جهلی است که به خداوند نسبت داده می شود. اما اگر یکی از دلایل وقوع عاشورا جهل مقدس بوده و این عنوان وام گرفته از دنیای مسیحیت در دوران قرون میانه است چرا به عنوان آموزۀ مدرن معرفی می شود؟
علت این است که در این چند سال نمونه های مدرن و متأخر جهل مقدس را در قالب طالبان، داعش و بوکوحرام شاهدیم.
این که با ورود فرزند جوان امام به صحنه همهمه درمی گیرد که چقدر به پیامبر شبیه است نشان می دهد مردمانی بی دین نبوده اند و انتظار پاداش اخروی هم داشته اند چرا که معتقد بودند حسین بر خلیفه خروج کرده است و چنین جرمی شوریدن بر پیامبر است ولو نوادۀ او باشد.
در مداحی های کم مایۀ صدا وسیما غالبا این وجه عاشورا چندان مورد توجه نیست و بیشتر بر چگونگی تأکید می شود و انگار حسین بن علی را مشتی کافر کشتند حال آن که گفته شده شمر به سفر حج رفته بود و پشه ای را کشت و پرسید حج من مقبول است یا باطل و بر او خرده گرفتند تو نوادۀ پیامبر را کشتی و حالا نگران این هستی و پاسخ داد: آن که به خاطر اسلام بود.
جهلی که به خدا نسبت داده شود جهل مقدس است و حسینبن علی را میتوان مانند پدر قربانی همان دانست.
اصرار بر این که یزید ظواهر اسلامی را رعایت نمی کرده مانع شرح و بسط موضوع «جهل مقدس» شده است حال آن که چنان که در سریال «مختار» هم دیدیم «وهب بن وهب» از شهیدان کربلا را مصلوب میکنند تا یادآور پیشینۀ مسیحی او باشد و احساس گناه نکنند.
جهل مقدس چنان از خدا سخن می گوید و نقل می کند که موسی چنین شهامتی نداشت که مکالمات خود در کوه طور را بازگوید و حاملان جهل مقدس روشن نمی کنند کی و کجا چنین مأموریتی به آنها داده شد؟
نواصول گرایان ترجیح می دهند بیشتر از جاهلیت مدرن بگویند و نسب غرب امروز را به ان دوران ببرند نه ان که میان آن و این جهالت نقطۀ اشتراکی بیابند که همان نسبت دادن امر متصورۀ خودشان به خداوند است.
جهل مقدس، علی شریعتی را بر اساس آموزه ها یا القائات شیخ قاسم اسلامی تکفیر می کند اما قتل شیخ قاسم هم جهل است منتها امری دیگر را مقدس میپندارد.
جهل مقدس، از طلبۀ کم سواد و اخراجی به نام اکبر گودرزی یک تروریست می سازد تا مرتضی مطهری را ترور کند چرا که گمان میکرده حکم خدا را اجرا می کند.
جالب این که امام حسین نسبت خود با پیامبر را یادآور می شود تا شاید دلهاشان نرم شود اما هیچ جا از جانب خداوند سخن نمی گوید زیرا میداند شماری از جمعیت مقابل شخص پیامبر را هم به خاطر دارند.
جهل مقدس به جای آن که بگوید برداشت من چنین است تصور خود را به مثابۀ نص عرضه میکند و گمان میبرد در جهانی که تا کنون 200 میلیارد نفر وارد آن شدهاند و 8 میلیارد نفر از نفوس آن در حال حاضر در قید حیاتاند (اگرچه در فاصلۀ تحریر تا انتشار و تا بعد شماری رفتهاند و نوزادانی وارد شدهاند) جز گروهی معدود دیگران همه مغضوباند و مطرود.
جهل مقدس را نه می توان ذیل "آن کس که نداند و بداند که نداند" قرار داد ولو نمیداند. نه ذیل آن "کس که نداند و نداند که نداند" ولو این را هم نمیداند. بلکه از جنس دیگری است. جاهل است اما گمان میبرد به خدا متصل است و جلوهای از ارادۀ الهی در او تابیده که منتسب میکند.
این سخن امام که «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» هم نه نشانۀ بیدینی آنان نیست چرا که رفتار آنان را خارج از دین نیای خود میداند و آنها نیز اقدام او را خروج بر خلیفۀ نیای او.
جهل، بد است و جهل مرکب بدتر. جهل مرکب، ندانستنِ ندانستن و نکوشیدن برای دانستن است. جهل مقدس اما از جهل مرکب هم بدتر یا بداندربدتر است. چون هم ندانستن است و هم نسبت دادن عمل جاهلانه به ماورا و قدسیسازی امری نامقدس.