• سحر قریشی عزادار شد | گریه های سحر قریشی دل امیر تتلو را سوزاند

• هالک ایرانی راهی بیمارستان شد | هالک ایرانی جان سالم به در میبرد؟

• لباس جلف سارا و نیکا در روز تولدشان | کشتی لاکچری هدیه تولد سارا و نیکا از طرف همسرانشان

• کتایون ریاحی در خانه سالمندان | چه بلایی بر سر کتایون ریاحی آمده؟

• عکس کتایون ریاحی و نوه اش در خانه سالمندان | گریه های کتایون ریاحی دل همه را سوزاند

• فوری|واریز یارانه تکمیلی به حساب سرپرستان خانوار|از امشب منتظر باشید

• راز جمال آدم خوار؛مخوف ترین دزد ایران را بشناسید

• وام فوری 100 میلیونی بدون ضامن|طرح وام برای همه

• خبر خوش برای جاماندگان قرعه کشی ایران خودرو | از ثبت نام مجدد جا نمانید
• افزایش میلیونی حقوق کارگران تصویب شد | واریزی جدید دولت به حساب این کارگران

  حجم ویدیو: 63.85M

 مدت زمان ویدیو: 00:02:33

به گزارش اختصاصی رکنا، مهدی ابراهیمی سردبیر رکنا ، در مرور خاطرات جنایی سال های خبرنگاری خود به یاد پرونده ای می افتد که از میان پرونده های خاک خورده قدیمی، برجسته تر از بقیه در ذهنش جا خوش کرده است.

پرونده ای که در زمان وقوع، مثل بمب خبری سر و صدا به پا کرده بود و در اواخر دهه هفتاد در صفحه حوادث هر زمان نام حاتم گرگی به چشم می خورد یادآور این پرونده می شد.

ابراهیمی در مورد این خاطره خود می گوید:«خبر اولیه از این قرار بود که عروس و دامادی جوان،در دوران نامزدی خود به یک پارک جنگلی رفته بودند و زیر یک درخت در خودرو خود، در حال صحبت بودند.ناگهان افراد ناشناسی سر راه آنها قرار گرفته و ایجاد مزاحمت کردند.داماد جوان که رزمی کار بود از خودرو پیاده شده و با مزاحمان درگیر شده بود که ناگهان صدای تیراندازی به گوش عروس خانم رسید.او فورا پشت فرمان نشست و از از ان منطقه فرار کرد.افراد مسلح به سمت ماشین شلیک کرده و سعی کردند عروس را متوقف کنند که موفق نشدند.»

قتل تازه داماد جوان به دست حاتم گرگی

مهدی ابراهیمی در ادامه گفت:«با اطلاعاتی که زن جوان از این حادثه هولناک در اختیار ماموران پلیس قرار داد، جسد داماد در همان حوالی وقوع درگیری کشف شد و مشخص شد که آن مکان، پاتوق خلافکاران و قاچاقچیان مواد مخدر است.قاضی اسماعیلی دستور بازداشت این افراد خلافکار را صادر کرد و عده زیادی بازداشت شدند.»

ابراهیمی خاطره روز بازجویی از این خلافکاران به روشنی در یاد دارد:« آن روز خلافکاران مثل صف مدرسه پشت سر هم ردیف شده بودند و به نوبت به سوالات کوتاه قاضی اسماعیلی پاسخ می دادند.در مین آنها فردی به نام حاتم گرگی و برادرزاده اش بودند که حاتم گرگی سردسته باند تبهکاران بود.او خیلی سریع به قتل اعتراف کرد و همه خلافکاران دیگر در برابر این اعتراف سکوت کردند.اما در همان روزهای نخست بعد از وقوع این حادثه دردناک بود که گفته می شد حاتم گرگی قاتل نیست و در واقع اتهام برادرزاده اش را گردن گرفته است.این مرد تبهکار فرزند نداشت و همه می دانستند که برادرزاده اش را مثل فرزند خود دوست داشت.با اقرار صریح این متهم، حکم قصاص او صادر و اجرا شد.»