سعید رضایی
شاید جالبترین نکته درباره فیلم «شادروان» اسم با مسمای فیلم است که گویی چکیدهای از کل فیلم است. ابتدا باید گفت که طی سالهای اخیر، یکی از جنبههای انتقادآمیز درباره آثار سینمایی، انتخاب اسامی عجیب و غریب و بعضا زشت و غیرهنری یا نامرتبط با فیلم است. گاهی اسامی شبیه به توهین هستند و بعضا وقتی فیلم را میبینیم، ناخودآگاه این سؤال به وجود میآید که نام فیلم چه ربطی به خود فیلم دارد؟! اما اولین فیلم... دارای این امتیاز است که نامی موجز و کوتاه و در ارتباط با کلیت فیلم دارد؛ هم محور همه اتفاقات فیلم، درگذشت یک فرد است و به همین دلیل عنوان شادروان انتخاب شده و هم اینکه با وجود محور مرگ و شکل گرفتن داستان در مراسم ترحیم و یادبود، با فیلمی شاد و سرخوش مواجه میشویم و هم اینکه با یکی از روانترین فیلمهای سالهای اخیر طرف هستیم.
داستان فیلم در حاشیه شهر و منطقهای فقیرنشین میگذرد. سالهای اخیر، تصاویری کلیشهای از اینگونه مناطق و مسئله فقر در فیلمهای به اصطلاح اجتماعی شاهد بودهایم. اما «شادروان» ما را به گونهای دیگر با بحران مالی در یک خانواده محروم روبهرو میکند. اینبار شاهد خانوادهای هستیم که پدرشان فوت میکند، اما پولی برای کفن و دفن و مراسم ترحیم او درمیان نیست. این خانواده در تکاپو هستند تا همه چیز آبرومندانه برگزار شود. به نظر میرسد که این خلاصه داستان مربوط به یک فیلم تلخ و گزنده است. اما آنچه «شادروان» را متفاوت جلوه میدهد که از این موضوع و چارچوب روایی اندوهناک، یک فیلم سرخوش و پر از موقعیتهای کمدی درآمده است.
«شادروان» یک فیلم سهل و ممتنع است؛ شاید در تماشای اول، ظاهر ساده فیلم ما را دچار این شک کند که یک فیلم پیش پا افتاده را دیدهایم. اما اهل فن و دنبالکنندگان حرفهای سینما میدانند که ساخت یک فیلم با روایتی ساده که از ابتدا تا انتها مخاطب را مجذوب خودش میسازد، چه کار دشواری است! علاوهبر این، «شادروان» پر از عناصر و موقعیتهای جزئی و ریز است که به شکلی درست و خوب در متن و بطن فیلم، نشستهاند. مثل وضع خانه و زندگی این خانواده که به شدت باورپذیر است، نوع برگزاری مراسم ترحیم و حضور مهمانان و اقوام در منزل متوفی که مطابق عرف و آداب بسیاری از مردم در اقشار فرودست، که منطقی و عین واقعیت است و از همه جذابتر، شخصیتپردازی دایی اسد است که همه چیز او هماهنگ و متناسب است؛ از نوع لباس پوشیدنش گرفته تا رفتار و گفتارش.
«شادروان» فیلمی است که نه شعار میدهد، نه ادعای بزرگی دارد و نه قصد دارد فیلم هوا کند. بلکه فیلمی است زندگیمحور و سعی دارد لذت یک زندگی ساده و سالم را به مخاطب خودش بچشاند. البته محتوای مهمی هم از فیلم برداشت میشود؛ ارزش خانواده، نزدیکان و اینکه در وقت خطر و تنگنا، اتحاد که ناجی است.
هرچند که «شادروان» در برخی زمینهها قابل انتقاد است. از جمله رابطه نادر با زن افغانستانی است که از ابتدا تا انتهای فیلم، برای مخاطب مبهم و غیرواقعی جلوه میکند و سر و ته مشخصی ندارد. در آخر نیز مشخص میشود که این ارتباط درحد یک دوستی است و نه ازدواج و زن افغانستانی نزد شوهر سابقش برمیگردد!
برخورد خشن و بعضا توهینآمیز افراد و اعضای خانواده با یکدیگر نیز دیگر ایراد بزرگ محتوایی «شادروان» است. متأسفانه سالهاست که در سینمای بدنه ما، استفاده از برخی تعابیر و واژههای نادرست، فراگیر شده است. با اینکه خیلی وقتها بیان حرفهای ناشایست، ضرورتی ندارد و غیر از بدآموزی و عادیسازی آنها تأثیر دیگری بر فیلمها ندارد، اما مشخص نیست چرا برخی از فیلمسازها به تکرار غلیظ این نوع ادبیات و زدن حرفها و به کارگیری کلمات زشت اصرار دارند؟! در فیلم «شادروان» نیز علاوهبر این مشکل، شاهد برخوردهای نامتعارف و غیراخلاقی جوانان با نزدیکان و بزرگترهای خودشان هستند.
نظر شما