شناسهٔ خبر: 55285529 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

یار دبستانی من، چوب الف بر سرِ ما

چرا به نظر می‌رسد قشر خبرنگار و رسانه‌ای برای مسوولان مهم نیستند؟ رفتار مسوولان ارشد اصفهان که چنین نشان می‌دهد.

صاحب‌خبر -

شامگاه شنبه یکم مردادماه جشن بزرگ خانوادگی رسانه‌های استان اصفهان با همکاری بخش‌های مختلف استان اعم از دستگاه‌های دولتی چون استانداری، فرهنگ و ارشاد و شهرداری و همچنین برخی شرکت‌های نامدار بخش خصوصی که ظاهرا سخت افزار رویداد را فراهم کرده بودند و نقشی در محتوای برنامه نداشتند، برگزار شد. بااینکه ظاهر امر حمایت از این قشر تاثیرگذار بود اما در باطن  این‌طور به‌نظر نمی‌رسید.

در ابتدا باید تاکید کرد که خبرنگاران پیش از آنکه حلقه اصلی چرخه اطلاع‌رسانی و پرسشگری در نظام حکمرانی کشور باشند، شهروندانی هستند که برای ارتقای سطح فرهنگ جامعه می‌کوشند و از این حیث بسیار قابل‌احترام‌اند.

در جشن روز خبرنگار، علی‌رغم اذعان استاندار و شهردار اصفهان به نقش مهم و سنگین خبرنگار و نسبت دادن این مقام و مرتبت عالی به دو فرشته مقرب الهی یعنی جبرائیل و اسرافیل، ترک زودهنگام مجلس آن‌هم بدون عذرخواهی و اطلاع‌رسانی قبلی، خلاف این ادعا را به مخاطب رساند.

نکته جالب‌تر و البته تلخ‌تر ماجرا تجلیل از کمدینی بود که خبرنگار نبود؛ کمدینی که مسوولان برای تجلیلش به خط شدند تا تندیسی که از پیش برایش تدارک دیده بودند را به او تقدیم کنند. شاید بپرسید این تجلیل چه ارتباطی با خبرنگاران دارد؟ ما که دلیلی نیافتیم از مصلحت دانی بیشتر مسوولان همین بس که صلاح ندانستند از خبرنگاران در جشن خودشان تجلیل کنند.

 به گمانم ترجیح داده‌اند به پیامی کوتاه و به قول ادبا موجز که سهل ممتنع و قابل ثبت در آرشیو فعالیت‌‌هایشان باشد، اکتفا کنند. شاید هم این گمانه‌زنی‌ها درست نباشد و مسوولان مدبر و کاردان، باسیاستی نافذ تدبیری اندیشیده باشند تا به قول فرنگی‌ها سورپرایزمان کنند و ثابت کنند قدر خبر و خبرنگار را می‌دانند. شاید هم ژرف‌اندیشی کرده باشند تا خالصانه و خاضعانه مشکلات اساسی این گروه از مردم ایران عزیزمان را حل‌وفصل کنند.

فارغ از اینکه مسوولان چه برنامه‌ای برای حل مشکل چهارمین رکن از ارکان چهارگانه دموکراسی دارند، نقد کوچکی هم به اهالی رسانه است. این نقد دوستانه به نحوه واکنش اهالی رسانه به کنش‌های اجتماعی و فرهنگی است.

سومین قانون نیوتن می‌گوید هر عملی، عکس‌العملی برابر و در خلاف جهت عمل اول دارد. بدیهی است وقتی عکس‌العمل متناسب با عمل نباشد، توازن از بین می‌رود و نیروی اول بر نیروی دوم غالب می‌شود. با توجه به نقش اثرگذار رسانه در اصلاح مثبت جامعه باید بیشتر به ایفای نقش خود توجه کنیم.

در پایان این ترانه معروف را زمزمه می‌کنیم:

یار دبستانی من، با من و همراه منی

چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی

...

دست من و تو باید این پرده‌ها رو پاره کنه

کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه؟

محمد رضایی فرد

ارتزاق از قلم

من به سقفی که نریزد به سرم محتاجم/  و به دستی که نکوبد به سرم محتاجم/  و به چشمی که نگاهم بکند...

 احمدرضا دهانی کلامش را با این شعر آغاز کرد؛ او که مدیر مجتمع مطبوعاتی اصفهان و از برگزارکنندگان جشن بزرگ اصحاب رسانه و خانواده‌هایشان بود سخنرانی آغازین رویداد جشن روز خبرنگار در اصفهان را ایراد کرد. به دلیل مصادف شدن این روز با ایام محرم‌الحرام، رویداد مذکور شامگاه شنبه، یکم مردادماه 1401 برگزار شد. برای ما جوان‌ترها که تازه‌پا به عرصه خبر گذاشته‌ایم و چند سال گذشته پاندمی کرونا مجال بودن با بزرگ‌ترها و پیشکسوت‌ها را دریغمان کرده بود، جشن روز خبرنگار بهانه‌ای بود تا نقش خود را بهتر بشناسیم. رویداد اما زیبا شروع شد؛ اقتصادی و سیاسی، فرهنگی و ورزشی همه بودند. کسانی که نامشان را شنیده یا از دور دیده بودمشان؛ پر بود از حس ما بودن. مایی که هرکداممان کمر همت بسته و قلم را توتم خودکرده‌ایم تا بدانیم و بفهمانیم که ما هستیم. میگویند روزنامه‌نگاران، نخبگان میانی جامعه‌اند. کسانی که از بطن جامعه برخاسته و اعتلای آن را خواهان‌اند. طبیعتا خنداندن و شاد کردن برای آدم‌هایی که هرروز و شب باید جور نشر خبر تورم چند ده‌درصدی، تعاملات سیاسی ناپخته، حوادث زیست‌محیطی ناخواسته و قراردادهای میلیاردی پرحرف و حدیث ورزشی‌ها را بکشند، کار آسانی نیست. مجری به‌ظاهر طناز نیمی از برنامه را صرف تلاش برای آوردن لبخند به لبانمان کرد و نیم دیگر را افسوس خورد برای اجاره‌نشینی خبرنگاران و در ادامه، از خنداننده طنازی که در فصل آخر عصر جدید  حضور داشت،توسط مقامات دولتی، تجلیل به عمل آمد. بحث خانه داغ بود آن‌قدر که استاندار و شهردار اصفهان را هم به بحث کشاند. در بحبوحه جوانی که قلبم می‌تپید برای نشر آگاهی و گمان می‌کردم اگر خبرنگار شوم قرار است به‌مثابه بتمن شوم در شهر گاتهام، مریم ملک پور، گوینده سابق خبر صداوسیما در قالب یک توصیه به من گفت: یا وارد رسانه نشو، یا اگر شدی، منصف باش و قوی‌تر از آن‌که رسانه منبع ارتزاق تو باشد. وگرنه مجبور می‌شوی هر آنچه می‌خواهند بگویی و بنویسی. مدام در سرم می‌چرخد: من به سقفی که نریزد به سرم محتاجم...

از فضل‌الله صلواتی، نویسنده و اندیشمند و یکی از پیشگامان انقلاب اسلامی در حاشیه این جشن پیامی برای صاحبان قلم خواستم و گفت: صداقت، ایمان، پایداری و مقاومت، مهم‌ترین اصولی است که خبرنگاران باید بر آن پایبند باشند.

شیرین عظیمیان

شامگاه‌خبرنگاران

از طریق یکی از همکاران خبر برگزاری جشن روز خبرنگار را شنیدم و مانند دیگر برنامه‌های نمایشی و نمادین از کنار آن گذشتم و دیرهنگام پس از پایان آن برنامه مطلبی از فرید صلواتی در اینستاگرام به چشم ام خورد که با ناراحتی و افسوس از آن مراسم انتقاد کرده بود و باعث شد از عدم حضور در آن جلسه بیشتر خوشحال شوم. حاشیه‌های بعدی و حرف‌وحدیث‌های مرسوم و انتقادات پساجلسه نیز دوباره مساله‌ای بغرنج را به یادم آورد و آن مشکل سانتی مانتالیسم توجیه گرایانه در رسانه بود.

متاسفانه در سال‌های اخیر هر پدیده مهمی که در پیرامون ما وجود دارد، سطحی، نمادین و بی‌هویت شده است ازجمله برخورد با رسانه و اهالی آن‌که باعث شده است همه ما از خاطرمان برود که جایگاه واقعی و حقوق اولیه‌مان چیست! در این مراسم‌ها که صرفا برای رفع تکلیف دولتی و شبه‌دولتی برگزار می‌شود با اجرای برنامه‌های سطحی و بی‌کیفیت و حضور نمادین و سخنان کوتاه و بی‌نتیجه مسوولین به‌نوعی از مسائل اساسی و بعضا بحرانی به‌راحتی عبور می‌شود.

آنچه در این جلسات به‌طورکلی فراموش‌شده است و از سر ناامیدی کسی از آن صحبت نمی‌کند مساله بقاست، صحبتِ بقا و ادامه زندگی یک خبرنگار و اهل رسانه که در این شرایط سخت با ناامنی شغلی، پایین بودن دستمزد، فقدان بیمه و امتیازات دیگر همراه است و باعث شده آن عزت و جایگاه مرسوم اهل‌قلم دیگر مانند گذشته حفظ نشود و به‌واقع چه موضوعی مهم‌تر از این؟

خبرنگاران به سرگرم شدن با استنداپ کمدین‌های درجه چندم نیازی ندارند و در طول روزمره خود با مشکلاتی دست در گریبان‌اند که هیچ‌کدام از این لبخندهای مصنوعی پرهزینه دردی از آن‌ها را دوا نمی‌کند.

 مسوولین مربوط به این حوزه اگر برای جایگاه خبرنگار و اهمیت او در جامعه ارزشی قائل هستند یا دغدغه‌ای دارند باید در گام نخست به‌جای این جلسات یا حتی در محتوای آن‌ها به خبرنگاران یادآوری کنند که شما چه کسانی و با چه حقوق و اهمیتی هستید و به‌جای آمدن به این جلسات و یا تهیه کارت هدیه برای نشست‌های خبری به حل اساسی مشکلات معیشتی و حقوقی خبرنگاران بپردازند تا شاید دوباره رسانه‌ها جایگاه واقعی خود را بیابند.

امیرحسین جعفری