دعوای سعودی- بایدن
نشست میان جو بایدن با ولیعهد سعودی محمدبنسلمان با دلیل انتقادات شدیدی که بایدن درخصوص حقوقبشر علیه بنسلمان انجام داده بود، در شرایط بسیار حساس و شکنندهای برگزار شد؛ انتقاداتی که موجب شده بود تا ولیعهد سعودی نیز زبان به انتقادات متقابل از آمریکا بگشاید. همچنانکه رییسجمهور آمریکا در نشستی خبری ادعا کرد: در جده اعلام کردم معتقدم او (ولیعهد سعودی) مسوول این قتل (خاشقچی) است. ولیعهد عربستان گفت که شخصا مسوول این قتل نیست و علیه عاملان آن اقدام کرده است. از سوی دیگر، محمدبنسلمان، ولیعهد عربستان به جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا گفته است که ریاض اقداماتی برای جلوگیری از اشتباهاتی چون قتل جمال خاشقچی انجام داده اما «واشنگتن نیز مرتکب اشتباهاتی ازجمله در عراق» شده است. درواقع بایدن با این سفر تنها وجهه دموکراتها و شعارهای انتخاباتی خود درباره حقوق بشر و منفور بودن بنسلمان را زیر سوال برد. او که دولت عربستان را دولتی منفور و بنسلمان را «عنصر نامطلوب» خوانده بود، ادعاهای خود درباره پرونده حقوقبشری عربستان را پس گرفت و دقیقا برعکس گفتههای خود عمل و ثابت کرد که رییس دروغگویان است. بارزترین دروغ او این بود که پیش از این تاکید کرده بود با محمدبنسلمان دیدار نخواهد کرد و با او دست نمیدهد. اما اتفاقی که افتاد برعکس بود و بایدن مقابل دوربینها همه دروغهای خود را آشکار کرد.
از سوی دیگر بعد از یک روز از سفر بایدن به ریاض که از آن به عنوان، تلاش برای بازگشت روابط بین کاخ سفید و کاخ سلطنتی عربستان یاد شده بود، جو بایدن خشم خود را از تحریف سخنانش توسط عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان ابراز داشت و وزیر خارجه عربستان را متهم کرد، سخنانش را تحریف و به رسانهها دروغ گفته است. اظهاراتی که پایانی برای شوی لبخندهایی است که با بن سلمان در جده داشت.
ترکی الحمد، استاد دانشگاه سعودی در رشته توئیتهایی در این رابطه نوشته است: من نسبت به سفر جو بایدن به منطقه چندان خوش بین نیستم و شاید بتوانم بگویم اصلا خوش بین نیستم، او با ذهنیتی یا بهتر بگویم با ذهنیت خاص مشاورانش به منطقه می آید که عربستان سعودی جزو اولویتهای آن نیست. در مقابل در ذهن رهبری جدید عربستان هم اعطای امتیازات بیشتر به واشنگتن وجود ندارد. به زعم این کارشناس سعودی، رهبری سعودی نمیخواهد به طور کامل در مالکیت و انحصار ایالات متحده باقی بماند، بلکه تعامل با قدرتهای بزرگ دیگر (چین و روسیه) را هم در دستور کار خود داشته و آن انحصار گرایی دیگر به دوره گذشته مربوط میشود و دیگر در حال حاضر جایی از اعراب ندارد.
موضع آشکار کشورهای عربی، علیه ائتلاف ضد ایرانی
ایجاد یک پدافند هوایی مشترک با کشورهای عربی که یکی دیگر از اهداف این سفر مطرح شده بود، باز هم به شکست انجامید. تحلیلگران اعتقاد دارند کشورهای عربی که روابطی با اسرائیل ندارند و نمیخواهند جزئی از ائتلاف ضدایرانی باشند، بسیار دشوار به نظر میرسد، آن هم ایرانی که شبکه قوی از گروههای همسو با خود را در منطقه در عراق، لبنان و یمن دارد.
همچنانکه «فیصل بنفرحان آلسعود»، وزیر خارجه عربستانسعودی گفته است که اطلاعی از رایزنیها درخصوص ائتلاف دفاعی خلیجی-اسرائیلی ندارد و عربستانسعودی در چنین گفتوگوهایی شرکت نکرده است. او همچنین در یک نشست خبری گفت: «هرگز هیچ نوع همکاری نظامی یا فنی با اسرائیل مطرح نشده است؛ نمیدانم این اخبار از کجا آمدهاند. نه در طی نشست [جده] و نه قبل از آن چنین چیزی مطرح نشد و مورد بررسی قرار نگرفت.» همزمان با این اجلاس نیز، رسانههای مصر حمله کوبنده و بیسابقهای علیه جو بایدن انجام دادند و از طرح ناتوی عربی فاصله گرفتند و همچنین گروهی از سران سیاسی و نظامی مصر اعلام کردهاند که با هرگونه ایده مشارکت قاهره در ائتلاف نظامی علیه ایران مخالف هستند.
از طرف دیگر، اردن از طریق وزیر خارجه خود تاکید کرد که ایران بههیچوجه دشمن نیست و اردن آماده باز کردن صفحه جدیدی با تهران است. همچنین امارات که از مدتها پیش به دنبال تقویت روابط خود با ایران است از همه اینها فراتر رفته و در آستانه اجلاس جده اعلام کرد که برای تحکیم روابط با ایران به این کشور سفیر میفرستد و سلطاننشین عمان، کویت و قطر نیز روابط نزدیکی با تهران دارند.
طرحی که ابتر ماند
اما طرح سازش با رژیمصهیونیستی نیز خیال خامی بود که هرچند با تبلیغات وسیع رسانههای صهیونیستی مطرح شده بود اما هیچ نشانه و علائمی برای گسترش این طرح و پیوستن عربستان به آن دیده نشد.
همچنانکه رسانههای غربی نیز معترف شدند که تصمیم ریاض برای گشودن حریم هوایی خود به روی شرکتهای هوایی اسرائیلی، ارتباطی به برقراری روابط دیپلماتیک رسمی با این رژیم ندارد و مقدمهای برای گامهای بیشتر نیست که البته این خبر هم رسما تایید نشده است و در جریان سفر بایدن به عربستان و نشست جده هم هیچ مقام اسرائیلی حضور نداشت. «یوسی یوشواع»، تحلیلگر نظامی رژیمصهیونیستی در این رابطه به اظهارات وزیر امورخارجه عربستان مبنی بر عدم تفاهم با رژیم اسرائیل و سخنانی که درباره همکاری با ایران بیان کرد و همچنین به اعلامیه امارات مبنی بر اینکه بخشی از اتحاد منطقهای رژیم اسرائیل و کشورهای عربی علیه ایران نخواهد بود، اشاره کرد و نوشت: «پیشرفتی که اسرائیل امیدوار بود با عربستانسعودی به دست آورد، محقق نشد. عربستانسعودی اعلام کرده است که پیشرفت درجهت عادیسازی روابط با اسرائیل پس از تشکیل کشور فلسطینی صورت خواهد گرفت.»
افزایش نفت شاید وقتی دیگر
در ارتباط با افزایش تولید نفت نیز که شاید مهمتر از هدف قبلی است، «محمدبنسلمان» صراحتا در سخنرانی خود در نشست جده گفت که دولت سعودی پیش از این تولید خود را به ۱۳میلیون بشکه در روز رسانده و بیش از این ظرفیت تولید ندارد. «فیصلبنفرحان»، وزیر خارجه عربستانسعودی نیز گفته است که ۱۳میلیون بشکه در روز نهایت تولیدی است که این کشور میتواند انجام دهد.
ولیعهد سعودی در آغاز نشست جده، گفت که نباید انتظار داشت تا ریاض کمبود نفت در بازار جهانی را جبران کند. او گفت: «عربستان قادر به افزایش تولید بیشتر برای پاسخگویی به تقاضا برای نفت در شرایط بحران جهانی انرژی نخواهد بود.» دولت ریاض وعده داد که در آینده تولید خود را به ۱۳میلیون بشکه نفت در روز افزایش دهد اما این افزایش به نشست آتی اوپک بستگی خواهد داشت. از سوی دیگر، باید توجه داشت که حداکثر توان عربستان برای افزایش تولید نفت در تئوری چیزی بین 1 الی 1.5میلیون بشکه نفت است که حتی درصورت همراهی سیاسی ریاض با بایدن امکان تحقق آن در هالهای از ابهام قرار دارد. چندی پیش نیویورکتایمز حداکثر توان افزایش تولید عربستان را 750هزار بشکه در روز اعلام کرد. ضمن اینکه باید توجه داشت که درحالحاضر کمبود نفت در بازار نسبتبه تقاضا عددی در حدود سهمیلیون بشکه است که در فصل سرما احتمالا افزایش نیز خواهد یافت؛ درنتیجه حتی با فرض افزایش تولید 750هزار بشکهای عربستان نیز دردی از قیمت بالای بنزین در آمریکا دوا نخواهد شد.
عطوان، روزنامهنگار رأیالیوم اینگونه سفر بایدن به عربستان را با سفر ترامپ به این کشور مقایسه کرده است: «چند سال قبل، «دونالد ترامپ»، رییسجمهور سابق ایالاتمتحده در سفر کوتاه خود به ریاض که 36ساعت طول کشید توانست بیش از 460میلیارد دلار به جیب بزند. این در حالی است که جانشین وی یعنی جو بایدن بعد از نشست جده دست خالی به کاخ سفید برگشت و سفر وی صرفا منحصر به برخی توافقنامهها و وعدههای اولیه بود که آن هم در خدمت کشور آمریکا نیست، بلکه در خدمت منافع رژیم اشغالگر صهیونیستی است.» بایدن درواقع در این سفر منطقهای خود بر این سخنانش تاکید کرد که «برای صهیونیست شدن لازم نیست حتما یهودی باشی.» او در سفر تنها اهداف و آرزوهای خام رژیمصهیونیستی را دنبال کرد و اثبات کرد که به قول لاپید، او یک صهیونیست بزرگ و یکی از بهترین دوستان اسرائیل است.
آرزوهای واشنگتن نقش بر آب شد
رویترز نیز درباره سفر بایدن به منطقه نوشته است: «جو بایدن»، رییسجمهور آمریکا پس از سفر سهروزه به منطقه غرب آسیا و حضور در نشست جده، به واشنگتن بازگشت، درحالیکه دو هدف اصلی از این سفر با خود داشت که به نوشته خبرگزاری رویترز، هر دو هدف با شکست مواجه شدهاند. به نوشته این خبرگزاری، بایدن درحالی عربستانسعودی را ترک کرد که هیچ دستاوردی درخصوص تامین سوخت و ایجاد ائتلاف منطقهای با خود به همراه نداشت. رویترز افزود: «بایدن به سران عرب گفته است که آمریکا همچنان یک شریک فعال در خاورمیانه برای آنها باقی خواهد ماند اما او موفق به دریافت تعهدات لازم از کشورها برای ایجاد یک محور امنیتی منطقهای که اسرائیل را نیز شامل شود و همچنین افزایش فوری تولید نفت نشد.» بایدن که برای اولینبار از زمان ریاستجمهوریاش به منطقه غرب آسیا سفر کرده بود، ابتدا وارد سرزمین اشغالی شد و پس از دو روز با سفر به عربستانسعودی، در خلال سخنان خود در نشست «توسعه و امنیت جده» دیدگاه و استراتژی خود را درباره نقش آمریکا در منطقه ارائه داد. رویترز در ادامه نوشت: «بیانیه پایانی نشست جده مبهم بود و عربستانسعودی بهعنوان مهمترین همپیمان عربی ایالاتمتحده، آمال و آرزوهای واشنگتن را درخصوص اینکه این نشست میتواند به تشکیل ائتلاف امنیتی با حضور اسرائیل برای مقابله با تهدیدات ایران، کمک کند نقش بر آب کرد.»
«عاموس هارئیل»، تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتص، نیز تبلیغات رژیمصهیونیستی درخصوص سفر جو بایدن را زیر سوال برد و نوشت: «از فراوانی وعدهها و لفاظیهای فراوان درباره خاورمیانه جدید، تقریبا قدیمیها را فراموش کردهایم». وی افزود که کمتر از یک روز پس از خروج بایدن از سرزمین اشغالی، «گروههای فلسطینی در نوار غزه با شلیک چهار موشک به عسقلان و جنوب اسرائیل علاقهمند بودند تا شرایط سابق را یادآوری کنند و بگویند که چیزی تغییر نکرده است». او تاکید کرد درحالیکه هیچ نتیجهای از دیدار بایدن با «محمود عباس»، رییس تشکیلات خودگردان در بیتلحم برای حل مناقشه فلسطین به دست نیامد، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی با شلیک موشکها به گونه دیگری حضور خود را اعلام کردند. وی افزود که حملات هوایی دیروز رژیمصهیونیستی به غزه «مثل همیشه با لفاظی امیدوارکننده اسرائیل همراه بود اما برای فلسطینیها نیز واضح است که دولت کنونی، درست مانند دوران نفتالی بنت و بنیامین نتانیاهو، سلف او، هیچ برنامهای ندارد. یائیر لاپید همچنین بهدنبال مدیریت مناقشه است و به توافق با حماس فکر نمیکند.»
غلامزاده: سفر بایدن به عربستان نشانگر شکست کاخ سفید بود
در همین رابطه، حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به شکست سفرهای منطقهای بایدن در عربستان و اراضی اشغالی به «صبحنو»، گفت: سفر بایدن به منطقه چند هدف داشت که اولا از رژیمصهیونیستی حمایت کند و بعد جبهه محور عربی را که علیه ایران و مقاومت بود تقویت سازد.
وی ادامه داد: جبهه دیگری که در این سفر شکل گرفت، تسریع در روند عادیسازی و سازش کشورهای عربی منطقه با رژیمصهیونیستی بود. بایدن در نظر داشت، با اعراب درخصوص جایگزینی و مدیریت نفتی توافق کند.
وی ادامه داد: گذار سریع جهان از نظام تکقطبی و استیلای سیاسی و اقتصادی آمریکا و افول تمدن غربی بهعنوان نماینده جهان توسعهیافته در برابر جهان درحالتوسعه، موجب شده تا در یک دهه اخیر بسیاری از کشورهای جهان بهسمت نوسازی اتحادها و ائتلافهای منطقهای و بینالمللی برمبنای پویاییهای بزرگ نظام بینالمللی کشیده شوند. در این میان، اگرچه شاید خیلی دیر اما کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس نیز در سالهای اخیر درجهت هماهنگسازی با تغییرات کلان در نظام بینالملل گام برداشتند که شاهد بزرگ آن تقویت همکاریهای روبهرشد میان این کشورها و قدرتهای نوظهور اقتصادی مانند چین و هند بوده است.
غلامزاده افزود: بااینحال براساس تحلیلها، یکی از اهداف اساسی سفر جو بایدن، رییسجمهور آمریکا به منطقه و برگزاری نشست مشترک منطقهای با مجموع کشورهای عضو شورای همکاری بهعلاوه عراق، اردن و مصر، اطمینان از تداوم همکاریهای استراتژیک این کشورها با آمریکا و سوق نیافتن آنها بهسمت چین و روسیه بود اما دستاورد سفر چیزی غیر از این را انعکاس داد. پرسشی که در این زمینه مطرح میشود آن است که آیا سفر بایدن توانست به بازسازی و اعتمادسازی مجدد روابط میان آمریکا و کشورهای عربی منجر شود که باید گفت با سخنان و نتایجی که از برآیند این نشست در جده بیرون آمد، چیزی متفاوتتر را نشان داد.
این کارشناس مسائل منطقه تصریح کرد: آمریکا بعد از جنگ اوکراین در نظر داشت تا جلوی ضررهای سوختی خودشان را بگیرند اما این نوع راهبردی هم به نتیجه نرسید و عملا سفر بایدن بدون دستاورد ماند.
غلامزاده تصریح کرد: اولین مقصد سفر بایدن در منطقه اراضی اشغالی بود که تجدید اتحاد و سازش را نشان داد که این سفرها بدون نتیجه در جده عربستان ادامه یافت.
وی با اشاره به اینکه برنده اصلی این سفرها بنسلمان بود، تاکید کرد: با سفر بایدن به جده، استیصال کاخ سفید را بهوضوح دیدیم، چراکه بایدن بهنوعی خواست موضوع خاشقچی را فیصله دهد و عملا این موضوع را پایان داد. بایدن در سفر به عربستان اگرچه با مشت خود با بنسلمان دست داد اما باید گفت، بایدن بازنده این سفر به شبهجزیره بود؛ چراکه درباره قتل جمال خاشقچی مورد سوال رسانهای قرار گرفت. همه حرفهای بایدن درباره خاشقچی مورد انتقاد قرار گرفت و آن را شوخی در عالم سیاست تصور کرد. به نوعی بایدن با این رویکرد و نگاهی که درباره خاشقچی داشت، بنسلمان را از این رویداد دور نگه داشت.
این تحلیلگر مسائل بینالمللی با اشاره به موضوع ناتوی عربی یادآور شد: اظهارنظرهای ایران موجب شد تا سعی و تلاش برخی کشورهای منطقه در شکلگیری ناتوی عربی به نتیجه نرسد. حتی منکر این موضوع شدند که ناتوی عربی در کار نیست.
واکنشهای ایران موجب شد تا کشورهای عربی حواسشان بیشتر جمع باشد و اهانت یا نگاهی غیرمعقول به ایران نداشته باشند.
جغرافیای دو کشور ایران و عربستان بیانگر این است که اگر تهدیدی ایران را متوجه خود کند، این کشورهای منطقه هستند که متضرر میشوند و خسارت و ضرر میبینند. هرچند ناتوی عربی در این اجلاس شکست خورد، مدیریت بحران انرژی هم عملا از سوی بایدن بدون نتیجه ماند و این سفر را میتوان یک شکست بدون دستاورد برای آمریکا دانست.
وی در ادامه با اشاره به موضوع جمال خاشقچی تاکید کرد: درباره قتل جمال خاشقچی و پیگیری آن ازسوی رسانهها باید گفت این داستان به نفع بنسلمان تمام شد، چراکه بایدن بیشتر از آلسعود دراینباره مورد سوال قرار گرفت و بنسلمان نسبتبه این موضوع فرار روبهجلویی داشت زیرا میزبان بایدن بود و راهبردهای خودش را به نفع خودش به تصویر میکشید.
وی تاکید کرد: درنهایت کاهش اعتماد به وعدههای حمایتهای نظامی و سیاسی و امنیتی واشنگتن در میان کشورهای عربی هم محصول عبرتآموزی از سرنوشت بازیگرانی بوده که به پشتوانه وجود حمایتهای غرب خود را در دامن چالشهای نظامی و امنیتی گرفتار کردهاند و در نهایت وعدههای حمایتی غرب دردی از آنها دوا نکرده است، همانند اوکراین و افغانستان و کردهای سوریه؛ و هم نتیجه تجربه آسیبهای ناشی از برنامههای منطقهای آمریکا (همانند حمله به عراق در سال 2003) و مشاهده کارشکنی در تعهدات امنیتی برای حمایت از کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است؛ چنانکه سعودیها در جریان حمله موشکی و پهپادی یمنیها سال2019 به تاسیسات نفتی آرامکو چشمانتظار مداخله مستقیم واشنگتن بودند که حاصل نشد. بر این اساس کشورهای عربی امروزه در نگاه خود به روابط با آمریکا بازگشت به وضعیت گذشته را ناممکن و در راستای تحولات پرشتاب بینالمللی بهسمت تقویت روابط با دیگر بازیگران مهم جهانی خیز برداشتهاند.
نظر شما