نکته ی مهتر و معنادارتر این که:« اگر قرار بود مملکت داری به آسانیِ مصاحبه و سخنرانی باشد که تا «خرخره» در معضلات و مشکلات فرو نرفته بودیم(!) مملکت داری ظرائفی دارد از جمله توجه به مجموعه ی تحت امر با رصد شبانه روزیِ رسانه و افکار عمومی!»
>عزل و نصبی که انجام نشد...!
نه سورنا ستاری رفت نه حسنی آهنگر آمد
یکی از روزهای میانی «خردادِ پرحادثه» بود که خبرگزاری «تسنیم» طی مطلبی با این تیتر:
« سکاندار معاونت علمی ریاست جمهوری تغییر میکند»، خبر از یک جا به جایی مهم در حوزه «علم و فناوری» داد؛ عزلِ «سورنا ستاری» و نصبِ«محمدرضا حسنی آهنگر»، چهرهای که از او تحت عنوانِ:« استاد تمام هوش مصنوعی» نام برده شد.
خبرگزاری تسنیم در این باره نوشت:« پس از گذشت حدود یک سال از آغاز به کار دولت سیزدهم، این روزها اخباری از جابه جایی معاون علمی و فناوری رئیس جمهور در فضای رسانهای منتشر شده است. تا به امروز سورنا ستاری این معاونت را عهدهدار بوده است اما این روزها خبر از کنارهگیری وی از سکانداری این معاونت به گوش میرسد. در شرایط کنونی، که حوزه علم و فناوری یکی از صحنههای مهم رقابت کشورمان با دنیاست، جمهوری اسلامی ایران بیش از هر زمانی نیازمند مدیرانی از مکتب حاج قاسم است. مدیرانی شجاع، خلاق، تحول خواه، در میدان، معتقد به نخبگان و جوانان، برنامه ریز و معتقد به آرمانهای انقلاب اسلامی.»
این خبرگزاری که با اطمینانی خاص(!) خبرِ این جا به جاییِ قریب الوقوع را منتشر کرده، دلایلی برای این جا به جایی دارد که شنیدنی است:
« برخی گمانه زنیها حکایت از جانشینی احتمالی دکتر حسنی آهنگر، استاد تمام گروه مهندسی کامپیوتر و متخصص حوزه هوش مصنوعی به عنوان معاون علمی و فناوری رئیس جمهور دارد که در صورت انتصاب وی به این سمت، با توجه به جایگاه هوش مصنوعی در دنیای امروز، میتوان چنین انتخابی را هوشمندانه قلمداد کرد همچنین در سالی که توجه به شرکتهای دانش بنیان یک رسالت محوری است انتخاب شخصیت جسور، با ایده و تحول خواه به عنوان معاون علمی و فناوری رئیس جمهور میتواند سرمنشا تغییرات بزرگ شود. حمایت از شرکتهای
دانش بنیان در برهه کنونی یکی از مسیرهای موفقیت کشور در عرصههای مختلف است. چنین
شرکتهایی با استفاده بهینه از فرصت ها، عملا بهرهوری در حوزه مرتبط با خود را تا حد مطلوبی افزایش میدهند. گسترش شرکتهای دانش بنیان با شجاعت و اراده مدیران بالادستی، مسیر رسیدن به اهداف متعددی را هموار مینماید.»
این خبرگزاری که یحتمل دلِ پُری از «سورنا ستاری» دارد و آغوشی باز برای پذیرفتنِ «حسنی آهنگر» ضمن برشمردنِ تواناییها و قابلیتهای «محمدرضا حسنی آهنگر»، گزارش را به سمت و سویی هدایت میکند که میانِ اهالی رسانه، کوچکترین تردیدی باقی نماند که این «آیند و روند»، تنها نسخه ی شفابخش و آخرین تلاشهای برای پویایی و تحرک بخشی در حوزه ی علم و فناوری است اما یک ماه و نیم از آن خبر و آن گمانه زنی گذشت و خبری از رفتنِ سورنا ستاری و آمدنِ محمدرضا حسنی آهنگر نشد!
>واکنشها و ادامه ی ماجرا...
سفر قریب الوقوعی که دو ماه شد و انجام نشد!
دو مسئله؛ محبوبیتِ «سورنا ستاری» در میان اهالیِ «رسانه» در کنار بیحاشیه بودنِ این چهره و وابسته به یک نهادِ نظامی بودن «حسنی آهنگر»، کفه ی ترازو را در آوردگاه شبکههای اجتماعی، به نفعِ سورنا ستاری آن چنان سنگین کرد که خیلی زود، این خبر و این گمانه زنی در «محاق و فراموشی» گُم شد اما این، تمام ماجرا نبود!
اگرچه سورنا ستاری، شخصیتی علمی و به دور از حاشیه هیچ واکنشی به این خبر نشان نداد ولی در نشست و برخاستها با مسئولان کشوری و استانی، بسیاری از رویدادها از جمله سفر به برخی استانها را به روزهای پایانیِ خرداد و هفتههای ابتداییِ تیرماه موکول کرد تا یک گمانه زنیِ دیگر، درون گمانه زنی منتشر شده از سوی «تسنیم» شکل بگیرد و آن، کوچِ «سورنا ستاری به «وزارت صمت» بود؛ همان وزارت خانهای که مجلس، افکار عمومی و رسانهها معتقد بوده و همچنان نیز بر همان عقیده هستند که «فاطمیِ امین»، فرد مناسبی برای آن وزارت خانه نیست.از جمله ی این رویدادها و دیدارها، خبری است که «تارنمای رسمی استانداری یزد» تحت عنوان: «در نشست مشترک استاندار یزد با معاون علمی و فناوری رئیس جمهور صورت گرفت/ ارائه درخواستهای استان در حوزه علم و فناوری، تبادل تفاهم نامه توسعه زیست بوم فناوری و نوآوری استان یزد و دعوت به حضور در آیین افتتاح کارخانه نوآوری یزد است که فضای رسانهای استان از آن به عنوان «تلاش برای کشانیدن «سورنا ستاری» به یزد و افتتاحِ طرحی نصفه و نیمه ـ کارخانه ی نوآوری ـ نام بردند.» که اگرچه در بخشی از خبر منتشر شده از سوی استانداری عنوان شده بود:« در جریان نشست مذکور همچنین مقرر شد در سفر
قریب الوقوع دکتر ستاری به استان یزد جهت افتتاح پروژه کارخانه نوآوری، ساختمان فناوری دانشگاه یزد و...، نمایشگاه کار استان نیز با حضور ایشان آغاز به کار کند.(تاریخ درج خبر: سه شنبه سوم خرداد 1401)» سفر قریب الوقوعی که دو ماه شد و انجام نشد! همزمانیِ فشارها برای عزل، استعفاء و حتی استیضاحِ «فاطمی امین» با خبر جا به جایی در «معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری»، مسیری جدید را پیش روی همگان قرار داد و آن این که؛ سورنا ستاری حتی اگر از حوزه علمی و فناوری برود، از دولتِ رئیسی نخواهد رفت موضوعی که؛ با «آیند و روند»های پی در پیِ «فاطمی امین» به مجلس، منتهی به مهلتی دوماهه شد که اندکی بعدتر نیز زمزمههای انتزاع «وزارت بازرگانی» از «وزارت صنعت، معدن و تجارت» نشان داد این مهلتِ دوماهه نه برای بهبودِ امور که برای ورود به فازی دیگر است.
>خاطرهای از سفر به اهیدجِ زنجانب
و ادامه ی ماجرای سورنا ستاری
سالها قبل که برای تهیه ی گزارشی از «قطبِ تولید کفش کودک»، هیدج در استان زنجان به آن منطقه رفته بودیم با صحنهای عجیب رو رد رو شدیم. پیرمردی که از قدیمیهای تولید کفش در آن منطقه بود، انبوهی از چکهای برگشتی و وصول نشده را پیش روی من گذاشت خواست پیامی را در روزنامه درج کنم. آن پیام البته بیکم و کاست در روزنامه آفتاب یزد درج شد که متاسفانه(!) واکنشی در بر نداشت:« کاش این پیام من را به رهبر انقلاب میرساندید که دیگر برای سال ها، «نام» انتخاب نکنند از آن جهت که هر سال که نامی برگزیده میشود، همه تلاشها در جهت عکس به کار گرفته میشود از جمله عنوانی که برای سال 1391 برگزیده شد:« تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی»
آن تولیدکننده ی خوشنام و دیرپای صنعت کفش با «بُغضی در گلو» و دستهایی لرزان گفت:
« سالی که همه ی برنامهها باید در جهتِ حمایت از منِ تولیدکننده ی کفش باشد به گونهای رقم خورد که به خاک سیاه بنشینیم: واردات بیرویه، سنگ اندازیهای پی در پی و...
در فقره ی عنوانهایی که برای سالها انتخاب میشود خروارها نوشتهاند و نوشتهایم اما تاکید و توجهِ آن پیرمرد و تاکید بر این نکته که عدهای تعمداً میخواهند شعار سال محقق نشود
آن قدر تامل برانگیز بود که نه توان مردود دانستنِ آن را در خود دیدیم و نه جراتِ تاییدِ آن را اما در همین فقره ی شعاری که برای سال 1401 برگزیده شده، پیش چشمِ همه ی نخبگان استان یزد، شاهد رویدادهایی بودهایم که میخواهیم با احتیاط بگوییم:«حق با آن تولیدکننده ی هیدجی بود!» البته با قیدِ متاسفانه!
>آفتاب یزد نوشت:
40 روز و تا امروز 23 روز سپری شده است!
23 روز از گزارش آفتاب یزد پیرامون یک بیتدبیری محض در حوزه ی فناوری(حوزه تخصصی آقایان ستاری و زلفی گلی) گذشت اما دریغ از یک پیامک!
پنجم تیرماه 1401، خیلی درشت، خیلی واضح و خیلی صریح نوشتیم:
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، مدیری شایسته را به دلیلِ اندک اختلافی با مسئولان ارشد استان یزد مجبور به استعفاء کردند.
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، مدیری را برای مجموعه ی پارک علم و فناوری استان یزد برگزیدند که کوچکترین ارتباطی با این حوزه نداشته و دلسوزانِ این مجموعه را به شدت ناراحت و نگران کرده است.
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، برای آن رئیسِ غیر مرتبط، معاونی برگزیدهاند که نه تنها کاربلد نیست که هنرش آزار دادنِ فعالان حوزه ی فناوری و استارتاپی است.
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، مدیر غیر مرتبط که «مدیرکاروانهای زیارتی است عزم سفر حج دارد آن هم نه برای مناسک که برای مدیریت کاروان زیارتی!
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، مدیر و معاون خداحافظی کرده راهی عربستان هستند آن هم نه برای یکی دو هفته که برای مدتی قریب به 40 روز
ـ در سال «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین»، چگونه باور کنیم که بیشتر از یک/دوازدهمِ سال، حساسترین مجموعهای که باید اهتمامِ ویژه برای عملیاتی شدنِ شعار سال داشته باشد فاقد مدیر و معاون است و... تلخکامانه این که؛ به نظر میرسد آقای «سورنا ستاری» آن قدر سرگرم باقی ماندن در پست معاونت علمی و فناوری شدهاند که دیگر یادشان رفته، سال 1401 به نام:«تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین» نامگذاری
شده است!
>آقای ستاری! از انتصابهای سیاسی خطرناک تر
شعارزدگی و بیتوجهی به رسانه و افکار
عمومی است
بازگردیم به مهرماه 1400 و انتقاد شدید سورنا ستاری از انتصابهای سیاسی در حوزه فناوری(!) آن طور که خبرگزاری «ایرنا»، ارگان رسمی دولت از قول «سورنا ستاری»، معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری مینویسد:« انتصابهای سیاسی در حوزه علم و فناوری بسیار خطرناک است.»داستان از این قرار بود که سورنا ستاری در آیین نوزدهمین اجلاس سالیانه وجشنواره برترینهای پارک فناوری پردیس و بیستمین نکوداشت سالگرد تاسیس پارک، میگوید:
« یکی از مشکلات فناوری در کشور سیاسی بازی است من در هشت سال گذشته هیچ گاه انتصاب سیاسی نداشتم و به من هم انتقادات زیادی شد اما آنچه مهم است تفکر افراد است و باید به آن ارج نهاد.»
ستاری اذعان به این مسئله داشته: « طرح اینکه چه کسی در سیستم حضور دارد و چه کسی همفکر سیاسی است، مسائل خطرناکی در حوزه فناوری است. ثبات مدیریتی در معاونت علمی باعث شده اتفاقات خوبی رقم بخورد و نظر افراد تغییر کند و راههای جدیدی برای رفع مشکلات کشور ایجاد شود، معاونت به عنوان سازمانی که وظیفه اصلی آن تزریق نوآوری به بخشهای مختلف کشور است باید در جایگاهی باشد که به صورت فرا دستگاهی، نوآوری را تزریق
کند.»
حالا و بعدِ ماهها که از آن سخنرانی دلنشین میگذرد میخواهیم یک تبصره به آن گلایه اضافه کنیم و بنویسیم:« آقای ستاری! از انتصابهای سیاسی خطرناک تر، شعارزدگی و بیتوجهی به رسانه و افکار عمومی است».
حالا و بعدِها ماه که از آن سخنرانیِ دلنشین میگذرد و بعدِ گذشت 23 روز از گزارش آفتاب یزد میخواهیم به همین یک جمله بسنده کنیم:
« آقای ستاری! اگر قرار بود مملکت داری، به آسانیِ مصاحبه و سخنرانی باشد که تا «خرخره» در معضلات و مشکلات فرو نرفته بودیم(!) مملکت داری ظرائفی دارد از جمله توجه به مجموعه ی تحت امر با رصد شبانه روزیِ رسانه و افکار عمومی!» می خواهیم یادآوری کنیم؛ تلخترین تکیه کلامی که در رسانه، به وفور یافت میشود این است:«آقای ستاری! گفتیم و توجه
نکردید!»
نظر شما