شناسهٔ خبر: 55153814 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

مادرم، دارو و آزادی!

بخشنامه، دستورالعمل، ضوابط و مقررات دارویی و مجریانِ آن مانعی بر سر راه و تلاشِ من ایجاد نکرد. حکایتِ زندگیِ انسان‌ها چیزی جز این نیست.

صاحب‌خبر -

   امید ادریسی


   اولین داروخانه‌ای که مراجعه کردم مسؤول تحویلِ نسخه گفت: بدون نسخه معذوریم. با مراجعه به داروخانهٔ بعدی، گیشه‌دار در جوابِ درخواستِ من برای تأمینِ انسولینِ مادرم همین پاسخ را داد.

   داروخانه‌ها یکی پس از دیگری کمبود دارو و امتناع از تحویل دارو بدون نسخه را مطرح می‌کردند و من با انگیزهٔ «رسیدگی به مادرم» مصمم از این خیابان به خیابانی دیگر و از این داروخانه به داروخانهٔ بعد می‌رفتم. با همان انگیزه‌ که بالاتر، از آن اشاره رفت، مسئول یک داروخانه بالاخره به اصرارِ من پاسخ مثبت داد تا بتوانم با هزینهٔ آزاد فقط یک قلم دارو را تهیه و به مادرم برسانم... توجه کنید، فقط یک قلم! و داستانِ ما در این نوشتار تازه شروع شد تا بگویم خواستن توانستن بود! من هزینهٔ «آزادیِ» فقط یک قلم از آن دارو را پرداختم تا به هدفم -که همانا مادرم بود- رسیده باشم.

   بدین ترتیب جنابِ دارو در پیامی آشکار به من آموخت که «انگیزه» و «هزینه» توأمان مسببِ «آزادی» او برای «هدفِ» من بوده است. دارویِ داستانِ ما در دست‌های دیگران بود و به خودیِ خود فقط یک کالا بود نه بیشتر! اما به من فهماند که هدفِ من در گرو آزادیِ اوست!

   بخشنامه، دستورالعمل، ضوابط و مقررات دارویی و مجریانِ آن مانعی بر سر راه و تلاشِ من ایجاد نکرد. حکایتِ زندگیِ انسان‌ها چیزی جز این نیست. یعنی انگیزه و در صورت لزوم «هزینه» و سپس رسیدن به «آزادی» برای «هدف».

داستانِ آشنایی‌ست.. قصهٔ هزینه و آزادیِ بشر نیز به گمانم از ابتدا که حضرتِ آدم آزادانه آن سیب را از درخت برداشت تا اختیارش دست خودش باشد همین بوده و تا انتها همین است. حضرت آدم فقط یک قلم برداشت اما آن یک قلم شروعی بود برای برداشتِ قلم‌های بعد و در واقع آزادی‌های اختیاریِ بیشتر، ولو به اشتباه اما مختار! بله! اینجا سخن از درستی یا نادرستیِ یک تصمیم نیست که نیک می‌دانیم حضرت آدم بهای آزادی‌اش را هم پرداخت، کرهٔ خاکی با تمامِ چالش‌هایش را به بهشتِ جاودان ترجیح داد تا آزاد باشد! تقدیرش را چنین رقم زد، با اختیارِ خودش...!

نظر شما