به علاوه زنوزی در حوزه اقتصادی هم وعدههای بسیار زیادی داده بود که هیچکدام از آنها محقق نشد. ساخت ورزشگاه و واگذاری سهام باشگاه به مردم از همین دست بود. او در ابتدا چهرهای محبوب نزد بسیاری از هواداران تراکتور به شمار میآمد، اما هر چه جلوتر رفتیم از میزان محبوبیت زنوزی کاسته شد و این اواخر حتی شاهد تجمع و اعتراض به آقای مالک هم بودیم. بخش دیگری از حواشی ایجاد شده برای تراکتور از سوی زنوزی هم مربوط به اظهارنظرهای غلوآمیز او و درگیریهای بیهودهاش با سایر باشگاهها مخصوصا دو قطب سنتی پایتخت میشده است. زنوزی به تازگی در یکی از همین دست اظهاراتش که خیلی سر و صدا کرده، گفته: «نصف مردم تهران هوادار تراکتور هستند.» به هر جهت به نظر میرسد اگر بخش خصوصی قصد دارد در فوتبال فعالیت کند، خوب است به کارنامه محمدرضا زنوزی نگاه کند؛ هر کاری او کرد، انجام ندهد تا شانس کامیابیاش بالاتر برود!
بدترین الگوی خصوصیسازی!
دنياي اقتصاد : اگر تیتر این مطلب به نظرتان کمی اغراقآمیز میرسد، بر ما ببخشایید، اما شاید کمتر کسی تردید داشته باشد که مدل واگذاری باشگاه تراکتور تبریز به محمدرضا زنوزی مطلق و نیز شیوه کار او در این تیم، تداعیکننده یک الگوی غلط و ناکارآمد از خصوصیسازی بوده باشد. در طول بیش از سه سال زمامداری زنوزی در تراکتور، این باشگاه از جهات مختلف تنزل کرد. قبل از واگذاری باشگاه به او، تراکتور با صرف هزینه بسیار کمتر، از جمله مدعیان قهرمانی در لیگ برتر به شمار میآمد، با این حال در دوران زنوزی با وجود انجام هزینههای هنگفت، این باشگاه دچار ترقی معکوس شد؛ بهطوری که در همین لیگ بیستویکم نزدیک بود به دسته پایینتر سقوط کند. زنوزی همزمان باشگاه ریشهدار و ۵۰ ساله ماشینسازی را هم در تملک خود داشت که این تیم ابتدا به دسته اول و سپس به دسته دوم سقوط کرد.
صاحبخبر -
∎
نظر شما