شناسهٔ خبر: 54261449 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

به بهانه ریزش متروپل؛

حل مشکلات کشور کار مدیران است یا دانشمندان؟

معضلات کشور، از جنس ندانستن نیستند که توسط عالمان و دانشمندان حل شوند؛ بلکه از جنس خود را به نفهمیدن زدن هستند و باید جور دیگری با آن‌ها برخورد کرد.

صاحب‌خبر -

یادداشت وارده؛ سپهر قاضی نوری- یکی از فرافکنی‌های مرسوم مدیران کشور، این است که در مواجهه با اساتید دانشگاه و عالمان آکادمیک، مدعی می‌شوند که حرف‌ها و پژوهش‌های شما ناکارآمد و به‌دردنخور است و صرفاً منجر به مقالات بین‌المللی (ISI) می‌شود که دردی از کشور جامعه دوا نمی‌کند. مردم ایران، این همه مشکل دارند و شماها پول آن‌ها را صرف می‌کنید و مشغول مقاله نوشتن برای انتشار در مجلات ISI هستید.

این که ممکن است بعضی مقالات کشورها، غیرکاربردی و حتی گاهی تقلبی و کپی باشند، امری است که همه به آن معترفیم. به هر حال وقتی نادرست‌کاری در جامعه‌ای رایج شد، در همۀ اقشار، کم و بیش می‌توان آن را دید و دانشگاهیان هم فرزندان و پرورش‌یافتگان همین جامعۀ کنونی هستند. اما انصاف این است که به چند نکتۀ زیر نیز توجه کنیم:

نکتۀ اول: گیرم که مقاله نوشتن و چاپ آن در مجلات بین‌المللی، امری مذموم باشد؛ پس چرا دائماً به رتبۀ علمی کشور و صعود آن در جهان، استناد کرده و به آن می‌بالید، در حالی که تنها شاخص‌تان همین تعداد مقالات بین‌المللی است؟ فراموش نکرده‌ایم که سال 93، وزیر علوم، استیضاح و برکنار شد به این بهانه که در دورۀ مسئولیت چند ماهۀ وی، رشد مقالات ISI کشور کم شده است!

نکتۀ دوم: آیا ضرورت کاربردی بودن تحقیقات، فقط در مواجهه با دانشگاهیان مطرح است و یا جرأت دارید که در مواجهه با پژوهش‌های حوزوی هم همین را بگویید که چرا نتوانسته‌اند مشکلات کشور و مردم را حل کنند؟

نکتۀ سوم: علاوه بر مدیران، اخیراً برخی از استادان دانشگاه هم این ادعا را تکرار می‌کنند. اما اگر به کارنامۀ آنان دقت شود، همان دسته اعضای هیات علمی‌ هستند که به علت اشتغال به برج‌سازی و کار اجرایی و امورات فرهنگی یا هر دلیل دیگری، موفق به انتشار مقالات بین‌المللی نمی‌شوند و ارتقاء دانشگاهی آنان در معرض خطر است.

نکتۀ چهارم: در بین کشورهای پیشرفتۀ دنیا (که مشکلاتشان بیشتر از ما حل شده است) یک کشور را نشان بدهید که در آن، مهم‌ترین شاخص ارزیابی اساتید دانشگاه، تعداد مقالات آن‌ها در مجلات درجه اول دنیا نباشد!

نکتۀ پنجم و از همه مهم‌تر: اگر کار استاد دانشگاه حل مشکل کشور است، پس وظیفۀ مدیرانی که حقوق و امکانات بسیار بیشتری از بیت‌المال می‌گیرند چیست؟ مگر آن‌ها را بابت حل مشکلات کشور استخدام نکرده‌ایم؟ اصلاً از استاد و محقق دانشگاهی، چه انتظاری جز تبیین مشکلات هست؟

سال‌هاست هزاران مقالۀ علمی نوشتند و ثابت شد که اضافه برداشت فعلی آب (که دائماً هم رو به تزاید است) موجب خالی شدن مخازن چند میلیون ساله و فرونشست زمین و از بین رفتن تمدن در فلات ایران می‌شود. آیا استادان دانشگاه باید بروند و چاه‌های غیرمجاز را پلمپ کنند یا مدیران اجرایی؟

همۀ استادان اقتصاد کشور، گفتند و نوشتند که کسری بودجه دولت موجب تورم است. آیا دولت‌ها به آن عمل کردند؟ چه توقع دیگری از دانشگاهیان دارید؟

در همین ماجرای متروپل، آیا ایراد از این بوده که دانشگاه‌های ما نمیتوانند بتون خوبی ابداع کنند یا از این بوده که تعدادی مدیر فاسد با زد و بند، مجوزهای غیرقانونی صادر کرده‌اند؟

معضلات کشور، از جنس ندانستن نیستند که توسط عالمان و دانشمندان حل شوند؛ بلکه از جنس خود را به نفهمیدن زدن هستند و باید جور دیگری با آن‌ها برخورد کرد.

نظر شما