شناسهٔ خبر: 5399917 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

چند نکته قابل‌تأمل درباره سقوط رمادی

محمدعلی عسگری

صاحب‌خبر -

سقوط غیرمنتظره شهر الرمادی در عراق که تقریبا بدون جنگ و خون‌ریزی شدید یا طولانی‌مدتی به وقوع پیوست، می‌تواند درس‌های مهم و تأمل‌برانگیزی را به‌همراه داشته باشد. این شهر گرچه مانند موصل پراهمیت نیست، اما به دلیل آنکه مرکز بزرگ‌ترین استان سنی‌نشین عراق است و از سوی دیگر، در فاصله یکصد کیلومتری بغداد واقع شده، اهمیت زیادی دارد. تصرف الرمادی و به‌دنبال آن فلوجه، یک‌بار دیگر این زنگ خطر را به‌صدا درمی‌آورد که گروه‌های تروریستی عراق ازجمله داعش، هدف اصلی و نهایی‌شان بغداد است و تا تصرف آن از پای نخواهند نشست. به‌دنبال همین رخداد بود که «فواد معصوم» رئیس‌جمهور عراق، به‌درستی و صراحت گفت: بغداد در خطر است.
1- تصرف رمادی به چند دلیل چندان دشوار نبود؛ این شهر از سال 2003 یعنی حمله ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا و سقوط دولت «صدام»، هرگز تابع و مطیع دولت مرکزی یا حتی نیروهای ائتلاف بین‌المللی نبود. رمادی با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر، شهری متعلق به اهل تسنن بود، آنان از همان ابتدا با تغییراتی که در بغداد اتفاق می‌افتاد، مخالف بودند. نخستین حوادث تروریستی عراق در سال‌های 2003 و 2004 از همین شهر شروع شد و برای نخستین‌بار ساکنان شهر معروف «فلوجه» در نزدیکی رمادی بودند که آمریکایی‌ها را اعدام و اجسادشان را به تیرهای برق آویزان کردند. در دوران هشت‌ساله نخست‌وزیری «نوری المالکی» نیز شهر رمادی همواره یکی از مناطق ناآرام گزارش می‌شد و هرگز تابع و تسلیم دولت نشد. بنابراین تصرف این شهر از سوی داعش بیش از آنکه نشانه قدرت و توانمندی این گروه تروریستی باشد، نشانه استمرار نافرمانی تاریخی این شهر است.
2- سقوط الرمادی نشان داد خلاف تصوراتی که می‌شود، گروه داعش همچنان فعال و روبه‌پیش است. این واقعیت تلخ متأسفانه در تحولات اخیر سوریه نیز کاملا به‌تصویر کشیده شد. بنابراین آنهایی که خواب نابودی داعش را در ظرف چندروز و چندماه می‌دیدند یا می‌بینند، باید برای همیشه از این خواب غفلت بیدار شده و دریابند این گروه شبیه هیچ‌کدام از گروه‌های تروریستی گذشته ازجمله «القاعده» نیست. داعش در کنار تفکرات سلفی و سنت‌های قبایلی عرب، بر نهادهای دولتی مدرن تکیه دارد و به‌دلیل خوی خلافت‌خواهی قصد «تصرف سرزمین» و «تشکیل دولت خودخوانده»‌اش را دارد. داعش در عراق در هیأت یک دولت نوظهور و البته غیرقانونی ظاهر شده است که به هرقیمتی می‌کوشد تا بماند و برای خود مشروعیت کسب کند.
3- سقوط رمادی همچنین نشان داد دولت «حیدر العبادی» به‌خصوص در این شرایط دولتی کارآمد نیست. در خبرها آمده بود او تابه‌حال چندین‌بار تصمیم به استعفا گرفته که ظاهرا با مخالفت علما مواجه شده است. شرایط کنونی عراق می‌طلبد دولتی ملی با اراده‌ای قوی در صحنه حضور داشته باشد تا بتواند همه گروه‌های رقیب و دشمن را حول یک محور مشخص گرد آورد و این مأموریتی است که دست‌کم تا اینجا دولت العبادی از عهده آن برنیامده است.  
4- تصرف الرمادی توسط داعش یک‌بار دیگر نشان داد ائتلاف آمریکایی‌ها در مقابله با این گروه موفق نیست. هرچند هواپیماهای این ائتلاف طی سال گذشته هزاران پرواز علیه داعش داشته و بارها انبار مهمات یا محل تجمع آنها را بمباران کردند، اما تا زمانی که حملات هوایی این ائتلاف به ارتش عراق یا نیروهای مردمی این کشور کمکی نکند، تأثیری نخواهد داشت. این روزها مقامات آمریکایی آماج بیشترین حملات از سوی مخالفان یا حتی دوستان خود در داخل این کشور هستند و گاه نیز وعده «تغییر استراتژی» خود در مبارزه با داعش را می‌دهند که با توجه به رو به پایان‌بودن دولت اوباما، چندان امیدی نمی‌توان به آنها داشت.
5- آخرین نکته واقعیت تلخی است و باید اعتراف کرد عراقی‌ها در شرایط کنونی قادر به مقابله با داعش نیستند. حرف‌های اخیر «اشتون کارتر»، وزیر دفاع آمریکا، که خشم مقامات عراقی را به‌دنبال داشت، هرچند «گناه را به گردن دیگری انداختن» بود، اما بخشی از همین حقیقت را روایت می‌کرد. او می‌گوید: «عراقی‌ها اراده‌ای برای مبارزه با داعش ندارند». اساسا عراقی‌ها در شرایطی نیستند که بتوانند با بحران‌هایی نظیر داعش مقابله کنند. عراق، کشوری ازهم‌گسیخته و هزارتکه است که حکایت همان شخصیت رمان «فرانکشتین در بغداد» را دارد. بیش از یک دهه جنگ و جدال‌های تروریستی، انفجارهای انتحاری، فساد گسترده دولتی، نزاع‌های فرقه‌ای و طایفه‌ای و... در این کشور چیزی از ملیت، مذهب، انسجام ملی، همدلی، مسئولیت‌پذیری، ایثار، فداکاری و مبارزه و جهاد باقی نگذاشته است. به این پیکر هزارچاک تاریخ، جنگ آمریکا، جنگ کویت، هشت سال جنگ با ایران و کودتاهای خونین داخلی را هم اضافه کنید تا دریابید نسل جوان این کشور در چه وضعیتی است. از چنین کسانی انتظار مبارزه با داعش و امثال آن داشتن، امری تقریبا محال است. بااین‌اوصاف، بیراه نیست که برخی از سومالیزه‌شدن عراق سخن می‌گویند؛ اتفاقی که برای آینده ایران و البته آینده منطقه خطرناک خواهد بود. معنای این حرف البته فرستادن سرباز به عراق برای مبارزه با داعش نیست که آمریکایی‌ها سالیان سال آن را تجربه کرده و نتیجه‌اش را هم دیدند بلکه باید چاره کار را در جای دیگری جست‌وجو و قبل از هرچیز نزاع‌های نیابتی و منطقه‌ای را حل‌وفصل کرد.