به گزارش ورزش سه، تا بازی امروز منچستر سیتی مقابل نیوکاسل، لیورپول با تفاضل گل در صدر جدول است، اما امیدهای قهرمانی لیورپول نهتنها در لیگ برتر با تساوی مقابل تاتنهام در آنفیلد متحمل ضربه سنگینی شد بلکه تصاحب یگانه و غیر قابل باور «چهار گانه تاریخی».
شاید چهارگانه همیشه یک رویای غیرممکن بود. شاید اصلا این یک جاه طلبی دیوانه وار بهنظر میرسید که توسط ورزشینویسان، هواداران و دوستداران رکوردهای تاریخی در دامان این تیم لیورپول گذاشته شد. همه آنهایی که شیفته وقوع رخدادی تاریخی در برابر چشمان خود هستند. تجربهای یک باره در تمام عمر. برای آنان که فوتبال انگلیس را زندگی کردند. این خواسته آنقدر در ما زنده است که سطح توقعمان نیز بالاتر از همیشه رفته و حتی تساوی و صدر نشینی لیگ در سه هفته پایانی کافی بهنظر نمیرسید. با این حال حقیقت امر این است؛ دیشب در آنفیلد رویا و خیال پردازیهای همه آنهایی که آرزوی کسب چهارگانه لیورپول را داشتند احتمالا نقش بر آب شد و امروز صبح خوابهای پریشان شب گذشته، تلخی حقیقت را به رخ کمال گرایان فوتبالی گوشزد کرد.
بعد از یک ضد حمله بسیار درخشان از تاتنهام هاتسپر و گل سون کرهای که با ۲۰ گل در جدول گلزنان لیگ پشت صلاح ۲۲ گله قرار گرفت، لیورپول با گل دیاز متعصب و زحمتکش به تساوی رسید.
ولی آنچه تحسین برانگیز بود تیم یورگن کلوپ با تمام انرژی ممکن و با حرارت و ارادهای مثال زدنی که از ویژگیهای یک تیم متفاوت است، مبارزه و تلاش بی حد خود را تا پایان ادامه داد. اسپرز خرسند از نتیجه مساوی بود و لیورپول فقط و فقط به پیروزی میاندیشید. آنها با ذرهذره وجود خود برای زنده نگاه داشتن «رخداد تاریخی چهارگانه» از خود مایه گذاشتند. سرپیچی از سرنوشت، مبارزه علیه مرگ چهارگانه. آنها بسیار خوب میدانستند، هرچیز کمتر از ۳ امتیاز، امکان وقوع رخدادی عظیم را کمرنگ میکند.
میدانستیم دیدار با تیم باهوش اسپرز برای لیورپول آسوده نخواهد بود. میدانستیم تاتنهام برای کسب مقام چهارم برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا با رقیب لندنی خود آرسنال دست و پنجه نرم میکند. این تساوی آن ها را با روحیهای بهتر روانه دیدار حیاتی پنجشنبه داربی شمال لندن خواهد کرد. مدت هاست فرمول قضیه مشخص شده و در این مقطع فصل، هر بازی فینالی برای لیورپول محسوب میشد. قناعت معنایش را از دست داد و طمع پیروزی تنها راه باقیمانده است. لیورپول همه آنچه را که داشت «رو» کرد.
حالا ما منتظر خواهیم بود تا ببینیم سیتی از حوادث رخداده در پایتخت اسپانیا تا چه حد آسیب دیده است. این اولین باری بود که یکی از دو تیمی که برای لیگ دوئل میکنند در دست انداز افتاد. برد به دنبال برد، پیروزی پس از پیروزی. جانانه. بی وقفه. بی امان. اما لیورپول به مصاف حریفی از شمال لندن رفت که با تحت فشار قرارگرفتن نیز تسلیم شدنی نبود.
لیورپول از همان ابتدای بازی، اسپرز را تحت فشار شدید قرار داد، اما همه میدانستیم این مسابقه خطرناکی است. صدای غرش هواداران کر کننده بود اما با هر حمله اسپرز، نگرانی و دلواپسی در میان هواداران خانگی در استادیوم و تلویزیون موج میزد. اسپرز همیشه در ضد حمله یکی از بهترین تیمهای لیگ است. مطمئنا همیشه تصور رویارویی با جفت فوق العادهای به سرعت، هوشمندی و هماهنگی هری کین و سون هیونگ مین که جیک و پیک بسیاری با یکدیگر دارند، دلشورههای خود را خواهد داشت.
دویدنها، حرکات و خواندن افکار یکدیگر، زوجهای معروف فوتبال را در ذهن تداعی میکند. در همین آنفیلد، تله پاتی کیگان و توشک در دهه هفتاد، یا زوج مرگبار یان راش و کنی دالگلیش در دهه هشتاد نمونه بارز آن است. چند در دهه گذشته رائول و ماریتینز در رئال، دل پیرو و تِرزگه در یوونتوس، آرین روبن و فرانک ریبری در بایرن، رونالدینیو و ساموئل اِتو در بارسلونا، اندی کُل و دوایت یورک در منچستر یونایتد و… چنین ارتباط کشنده و موثری را، مانند کین و سون بههم زده بودند. با حضور این دو، اسپرز دو چشمی به مقام چهارم و اعمال و رفتار آرسنال چشم دوخته بود و از ابتدا صراحتا اعلام کرد که بهعنوان دِسِر و لقمهای راحت الحلقوم به مرسی ساید نیامده است.
برای فیزیک بدن، حرفهایها هم حد و مرزی هست. همانطور که هواداران لیورپول التماس میکردند و التماس و التماس، اسپرز تسلیم نشد و زمان بازی به پایان رسید. یک هیولا (چیزی که کونته به لیورپول اطلاق کرد) هم گاهی کم میآورد
سون با پاس کین گل خود را زد و سپس تاتنهام به دفاع نشست. گل دیاز، مثل همیشه به ادعای قدیمی «بیل شنکلی» کبیر در مورد «مکیدن» و هورت کشیدن توپ توسط طرفداران لیورپول Kop/کُپ درون دروازه حریفان، معنا بخشید و متعاقب آن خوش باوری دوباره زنده شد. آنفیلد فوران کرد. کلوپ جست و خیز. فریادها، مشتها و آغوشها همه جا دیده میشد. امیدی دوباره در میان هواداران شکل گرفت.
اما تلاش مداوم و بی شائبه گل دوم و پیروزی به همراه نداشت. چهره تک تک بازیکنان مثل سربازان شکست خورده جنگ بود. گویی که جام جهانی را از دست دادهاند، عزیزی را.
با سوت پایان، حتی صدای بیرون دادن هوای سینه بی نفس تماشاگران افسرده در سراسر آنفیلد پیچید، در سراسر شهر….«آ آ آه ه ه ه ه ه …»
جو و اتمسفر انقدر بد بود که کلوپ مجبور به مداخله شد: «در دنیا همه روزه اتفاقات بدتر از این روی می دهد. انگار در مراسم تشییع جنازه هستیم. خونسرد خواهیم ماند و نبرد را تا پایان راه ادامه خواهیم داد و سر تعظیم برابر سرنوشت فرود خواهیم آورد».البته شاید او هم دیشب بهترین خود نبود، بهخصوص مقابل تیمی که از وقتکشی هم ابایی نداشت و از دفاع یکسره خجالت نمیکشید. میراثی بازمانده از مورینیو در تاتنهام که با مربی عملگرایی مثل کونته در مسابقاتی مثل این یکی از گزینهها و شاید مهمترین آنهاست. اصرار تیم او به ارسال روی سر ژوتا به جایی نرسید و سیمیکاس آن تعویضی نشد که انتظار میرفت، نبی کیتا هم که تازه دقیقه 90 به زمین آمد، برای چه؟
لیورپول در جستجوی گل پیروزی و کسب ۳ امتیاز هر آنچه که در این مرحله سنگین و نفسگیر فصل در توان شان بود، به سمت مهمانان خود پرتاب کردند.
تساوی ۱-۱ لیورپول با تیم آنتونیو کونته، قرمزها را به بالای جدول برد اما فقط با تفاضل گل. اگر سیتی بتواند از شوک شکست غم انگیز لیگ قهرمانان در برنابئو خلاص شود و نیوکاسل را در اتحاد شکست دهد، با سه بازی باقیمانده با سه امتیاز اختلاف در صدر خواهد نشست. این دیدار امتحان نهایی بار سنگین روحی برای گواردیولا و سیتی به همراه دارد. قبولی و گذر از آن، پلی خواهد بود به سوی پیروزی نه چندان دور. کسب قهرمانی در لیگ نفس گیر انگلستان. شکستن قلب رقیب همیشه حاضر، لیورپول.
لیورپول روز سهشنبه، خارج از خانه با استون ویلای استیون جرارد، و سپس ساوتهمپتون، و وولوز در آنفیلد بازی خواهد کرد. «باید» همه آنها را ببرند. ماکسیمم ۹ امتیاز ممکن را می خواهند، تنها راهی که بارقهای از امید را باز خواهد گذاشت. کنترل در حال حاضر از دستان قرمزهای فوق العاده خارج شده است و در این بین تنها باید دست به دعا بمانند تا سیتی در یکی از بازیهای خود مقابل نیوکاسل، وولوز، وستهام، یا استون ویلا شکست بخورد. سیتی در مادرید شکست بسیار دردناکی را تجربه کرد اما آیا امروز در منچستر یا بعد از آن در برابر ولورهمپتون، در استادیوم لندن برابر وستهم یا ویلا شکست خواهد خورد؟
اینک منچسترسیتی با لیسیدن زخمهای خود در شکست ناباورانه از مادرید در لیگ قهرمانان، یک قدم به قهرمانی در لیگ برتر نزدیکتر شده است.
با یک تساوی، و حتی صدر نشینی ۱۸ ساعته لیگ، حالا دیگر فقط رَدِ هالهایی از رویای چهارگانه در دور دستها به چشم میخورد. ماموریت غیر ممکن کلوپ و یاران و هواداران و دوستداران فوتبال در یک آن، در برابر چشمان ما محو میشود. کاری از هیچکس ساخته نیست. گویی تمامی اینها دیروز بود و دیروز چون رنگین کمانهای زیبا و خیره کننده بهاری از میان رفته، و غروبی غمگین کرانه را در برگرفته است.
اميرحسين صدر ٨ مي ٢٠٢٢
نظر شما