شناسهٔ خبر: 53739546 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

پیام تسلیت خاتمی در پی درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن

صاحب‌خبر -

حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی درگذشت استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن را تسلیت گفت.

متن پیام رییس جمهور اسبق کشورمان بدین شرح است:

سیدمحمد خاتمی

به نام خداوند جان و خرد
درگذشت خسارتبار پژوهشگر فاضل و ایران دوست، جناب آقای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن را به همه اصحاب فضل و ادب و فرهنگ و به دوستان و همراهان و شاگردان آن بزرگوار، به ویژه به بانوی دانشمند و بزرگوار خانم دکتر شیرین بیانی و به فرزندان آن مرحوم صمیمانه تسلیت می‌گویم و شادی روان بلند او و تندرستی و شکیبایی همه بستگان محترم را از پروردگار توانا می خواهم.
یاد آن عزیز گرامی باد‌‌!
سیّد محمّد خاتمی
۱۴۰۱/۲/۶

نامه به فرزند» آخرین اثر استاد دکتر اسلامی ندوشن خطاب به فرزندان ایران:

«کشور شما از پرمعنی‌ترین کشورهای جهان است. همواره غرور ایرانی‌بودن را در خود نگاه دارید. به آن افتخار کنید. حتی اگر گاه‌گذاری ایرانی بودن برای شما دردسر و مشکل فراهم کند، اعتماد و اعتقاد خود را از او بازمگیرید. تاریخ کشورتان را با دقت بخوانید که یکی از دردناک‌ترین و عبرت‌انگیزترین تاریخ‌هاست. در اولین فرصتی که به دست آوردید، با آثار بزرگ ادبی آن به خصوص چهار شاعر: فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ آشنا شوید. کتاب‌های آنها را در نزد خود داشته باشید و از خواندنشان غافل نشوید. خلاصه‌ای از کل حکمت و تجربۀ بشریت در این چهار کتاب جمع است. یکی از موهبت‌هایی که ایرانی دارد، آن است که زبانش فارسی است و می‌تواند این شاهکارهای بی‌بدیل را در زبان اصلی بخواند».

و از دکتر اسلامی نُدوشن بخوانیم:

“فکر نمی‌کنم بتوان از مرگ به عنوان یک عامل غافلگیرکننده یاد کرد؛ مرگ، طبیعی‌ترین امر است. ممکن است به تدریج بیاید و یا ناگهانی گاهی گوارا و گاهی ناگوار. البته وقتی مرگ می‌آید دیگر شخص به آن آگاهی ندارد که غافلگیر شود یا نشود.

من نیز به مرگ فکر می‌کنم چون مرگ وابسته به زندگی است و جزو زندگی. بنابراین مهمترین واقعه به شمار می‌رود پس طبیعی است که انسان به مرگ فکر کند به نظر من مرگ تراژدی به آن معنا نیست: پایان زندگی است.”

“پتیاره پیری از کران می‌آید
لنگان لنگان عصا زنان می‌آید
آنگونه که این دشمن جان می‌آید
پس مرگ چو یار دلستان می‌آید”
(اسلامی نُدوشن)

” از زندگی‌ای که کرده‌ام راضی هستم و بیش از این از دستم نمی‌آمد، آرزوی من این بود که در دوره‌ای که می‌زیستم، سخنگوی وجدان ایران باشم و در این راه کوشیده‌ام.”

” گفتیم و شنیدیم و خبر هیچ نبود…”

انتهای پیام

نظر شما