شناسهٔ خبر: 53701724 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

حکایت ناصرالدین‌شاه قاجار و تحریم‌ها!

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: به ناصرالدین‌شاه قاجار، نکاتی نسبت می‌دهند که پندآموزند. یکی از این نکات اینست که یک روز که برف سنگینی در حال

صاحب‌خبر -

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

به ناصرالدین‌شاه قاجار، نکاتی نسبت می‌دهند که پندآموزند.

یکی از این نکات اینست که یک روز که برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین‌شاه هوس درشکه سواری به سرش زد. دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و بساط عیش و نوش را هم در آن مهیا کنند.

آنگاه در حالی که دو سوگلی‌اش در دوطرف او نشسته بودند، به درشکه‌چی دستور حرکت داد.

کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله‌گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی‌هایش را بخنداند، با صدای بلند به درشکه‌چی که از شدت سرما می‌لرزید، گفت: درشکه‌چی! به سرما بگو ناصرالدین‌شاه برای تو تره هم خرد نمی‌کنه!

درشکه‌چی بیچاره سکوت کرد..‌‌‌.

اندکی بعد ناصرالدین‌شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: درشکه‌چی! به سرما گفتی؟

درشکه‌چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت پاسخ داد: بله قربان گفتم!

شاه پرسید: خب چی گفت؟

درشکه‌چی جواب داد: گفت با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو رو درمیارم!

این، دقیقاً حکایت کسانى است که برای تحریم‌‌ها تره هم خرد نمی‌کنند و مشغول رجزخوانی و خط و نشان کشیدن برای این و آن هستند در حالی که مردم گرفتار فقرند و در پیچ و خم زندگی روزمره گرفتار و درمانده.

از این بدتر، رفتار کسانی است که با استفاده از حاشیه امنی که دارند و با بهره بردن از مواهب وابسته به کاسبان تحریم بودن، هرکس را که سخن از مشکلات مردم بگوید یا درباره عوارض منفی تحریم‌ها کلمه‌ای به زبان بیاورد، متهم به دشمنی با نظام و انقلاب می‌کنند و اگر بخواهند قدری تخفیف قائل شوند، آنها را به فقدان درک سیاسی متصف می‌کنند.

عموم مردم از اینهمه درک سیاسی که کاسبان تحریم و وابستگان به آنها دارند، بطوری که خود را از هرگونه مشاوره با افراد صاحب تجربه بی‌نیاز و عملکرد خود را ممتاز و برای کشور و ملت کارساز می‌دانند، در عجبند.

مردم، آثار تاخیر در حل مشکلات مردم را در افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها می‌بینند و فشارهای ناشی از آن را با تمام وجود لمس می‌کنند و در همان حال از این حضرات می‌شنوند که می‌گویند کالاها با قیمت مناسب در اختیار مردم قرار دارند و مشکلات مربوطه را حل کرده‌ایم.

درباره مذاکرات برجامی، مردم هرگز انتظار ندارند مسئولین در برابر خواسته‌های غیراصولی آمریکا تسلیم شوند ولی دو خواسته‌ روشن و مشخص دارند که اگر عملی شوند انتظاری نخواهند داشت. اول اینکه مسئولان مذاکرات و متولیان امور سیاست خارجی واقعیت‌های مذاکرات را به صورت شفاف به مردم بگویند و کاری نکنند که مردم با توسل به رسانه‌های بیگانه درصدد به دست آوردن اخبار پشت ‌پرده باشند.

روشن است که بیگانگان اگر واقعیتی را در رسانه‌های خود به اطلاع مردم برسانند، همراه با آن، اغراض خود را نیز به خورد آنان می‌دهند و اهداف شوم خود را دنبال می‌کنند. چرا اخبار صحیح را بموقع به مردم نمی‌دهید تا مردم احساس نیاز به رسانه‌های بیگانه نکنند؟ مردم را محرم بدانید و از این طریق، اعتماد عموم را جلب کنید.

دوم اینکه اگر قرار است مسائل داخلی و معیشت مردم را به مذاکرات گره نزنید که قطعاً فی‌نفسه راهبردی منطقی و مطلوب است، لازمه این کار اینست که قدرت مدیریت مناسبی برای حل مشکلات داخلی و باز کردن گره‌های کور مرتبط با معیشت مردم را داشته باشید. آنچه از واقعیت‌های موجود در عرصه زندگی روزمره مشاهده می‌شود، متاسفانه اینست که شما از مدیریت مناسب برای حل مشکلات معیشتی مردم برخوردار نیستید و تصورتان اینست که با اقدامات مقطعی از قبیل توزیع کمک‌های موقت که در حکم صدقه دادن است می‌توانید اقتصاد کشور را سروسامان بدهید.

اگر در عرصه مذاکرات به هر دلیل حاضر نیستید از نقطه‌نظرات صاحبان تجربه استفاده کنید، لااقل در عرصه اقتصاد و مدیریت از صاحبنظران این رشته و کسانی که تجربیات موفقی دارند استفاده کنید و مردم را از شرایط بسیار تلخ معیشتی نجات دهید. شما با حقوق‌های بالا و مزایای بالاتر، نمی‌توانید فشارهای اقتصادی تحمیل شده بر زندگی مردم را درک کنید. مردم ایران انقلاب کرده‌اند تا فاصله وحشتناک میان درشکه‌چی و ناصرالدین‌شاه را از بین ببرند. این فاصله طبقاتی برای مردم قابل تحمل نیست. مسئولان برای آنکه ثابت کنند مردمی هستند، حقوق‌ها و مزایای خود را با مردم تقسیم و مثل مردم زندگی کنند.

 

برچسب‌ها: