شناسهٔ خبر: 53382256 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

مخالفان بمب اتم چه می‌گویند؟

صاحب‌خبر -

محمد توکلی، انصاف نیوز: یک تحلیلگر سیاسی ضمن مخالفت با ایده‌ی دستیابی ایران به سلاح اتمی می‌گوید: «برای رسیدن به بازدارندگی اتمی اولا اورانیوم ندارید، تکنولوژی توانایی سه‌گانه هسته‌ای ندارید، و همه‌اش را هم داشته باشید هیچ فایده ندارد تا وقتی سیستم NC3 نداشته باشید زیرا آمریکا می‌تواند با بیست موشک بالستیک اتمی تمام این زاغه‌های موشکی ما و تمام این جاهایی که ما اینقدر موشک انبار کرده‌ایم و مراکز فرماندهی ما را نابود کند و شما وقتی نتوانید پاسخ دهید در نتیجه بازدارندگی ندارید، فقط میلیاردها دلار هزینه کردید که تبدیل به آهن قراضه می‌شود».

انتشار مصاحبه‌ی انصاف نیوز با احسان منصوری، فعال سیاسی و‌ مدنی که مدافع ایده‌ی دستیابی ایران به سلاح اتمی است [لینک] با نقدهایی همراه شد. برای نمونه سیدمحمدهادی موسوی، تحلیلگر و فعال رسانه‌ای در توییتی در این باره نوشت:

«‏سوالات مهم این است؛

پس از دستیابی به بمب اتم، چه اتفاقی می‌افتد؟

با وجود کمبود منابع اورانیوم طبیعی در ایران، ساخت یک یا چند بمب اتم، چه قدرت، بازدارندگی یا توان چانه‌زنی ایجاد میکند؟

چه تاثیری در اقتصاد و معیشت مردم دارد؟

نقض NPT چه کمکی به ایران می‌کند؟

به اینها هم جواب بدید»

آقای موسوی در گفت‌وگو با خبرنگار انصاف نیوز درباره‌ی دیدگاهش پیرامون سیاست‌های هسته‌ای می‌گوید: «ما به جای غنی سازی که تا امروز یک دستاورد و خروجی برای مردم نداشته برویم سراغ یک حلقه‌ی دیگر از انرژی هسته‌ای. اگر نمی‌خواهیم کلا آن را کنار بگذاریم و حیثیتی شده است برویم سراغ راکتورسازی که نه تنها تحریم ندارد؛ بلکه بازار دارد و غربی‌ها هم به ما کمک خواهند کرد. اگر وارد حلقه راکتورسازی شویم می‌توانیم بخش خاورمیانه را با کمک غرب پوشش دهیم».

این تحلیلگر با بیان اینکه «غنی‌سازی باتلاقی است که هر چه جلوتر برویم سودی ندارد»، گفت: «ورود به غنی‌سازی اورانیوم غلط بوده، ما یک اشتباهی کردیم و وارد غنی سازی شدیم و الان رفتیم داخل تحریم به جای اینکه برگردیم اشتباه‌مان را از اول درست کنیم می گوییم در این باتلاق برویم جلوتر و به بمب دست پیدا کنیم. فرض کنیم که به بمب دست پیدا کردیم بعد چه می‌شود، بعد مذاکره کنیم که بمب را بگذاریم کنار که تحریم را بردارند؟! این حماقت است!».

متن کامل گفت‌وگوی انصاف نیوز با هادی موسوی که منتقد سیاست‌های هسته‌ای و همچنین مخالف ایده‌ی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است را در ادامه می‌خوانید:

گزاره‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه ایران هزینه‌های سیاسی و اقتصادی بسیاری را در حوزه‌ی هسته‌ای پرداخت می‌کند اما به دلیل اینکه به سمت سلاح اتمی حرکت نکرده است نتوانسته از مواهب این حوزه بهره‌مند شود. دیدگاه شما درباره‌ی این نگاه به موضوع «ایران و انرژی هسته‌ای» چیست؟

من برعکس این حرف را می‌گویم. برای نقد این دیدگاه می‌گویم که چرا ما اصلا باید این هزینه‌ها را بدهیم؟! دلیل هم دارم برای این حرفم، حقیقت این است که ما پارادایم هسته‌ای در دنیا را خیلی نمی‌شناسیم. تقریبا در ایران نگاه حاکمیتی به مسئله‌ی هسته‌ای کاملا برعکس پارادایم هسته‌ای در دنیا است. در دنیا طبق NPT فقط کشورهای عضو دائم شورای امنیت حق دارند سلاح هسته‌ای داشته باشند و حتی به نوعی در NPT غنی‌سازی را هم محدود کرده به همین پنج کشور و گفته اگر کشور دیگری می‌خواهد وارد غنی سازی اورانیوم بشود باید یا از طریق اینها یا از طریق آژانس ورود کند که اگر بخواهید از طریق آژانس هم وارد شوید باز وصل‌تان می‌کند به همین پنج کشور.

در دنیا در عمل حق غنی‌سازی اورانیوم ندارید مگر با کمک یکی از این پنج کشور. تاریخ هم نشان داده که کشورهایی که خواستند این روند NPT را دور بزنند دنیا با آنها برخورد کرده است. فقط ایران نیست که به خاطر ورود به حلقه‌ی غنی سازی این همه هزینه داده، کشورهای دیگر هم بودند. می‌خواهم بگویم که سوال اصلی من این است که چرا ما باید این هزینه‌ها را بدهیم و داده‌ایم؟! چرا ما از روز اول مثل همه دنیا نرفتیم طبق روال و پارادایمی که راجع به غنی‌سازی اورانیوم وجود دارد کار کنیم؟! ما رفتیم همه‌ی این روندها را دور زدیم و مخفیانه و بدون کمک هیچکدام از این پنج کشور عضو دائم شورای امنیت وارد غنی‌سازی شدیم و خب دنیا هم با ما برخورد کرد. لذا اینکه بگوییم ما هزینه دادیم، چرا نرویم سراغ بمب از اساس اشتباه است. این حرف کاملا غلط است چون ورود به حلقه غنی‌سازی اشتباه بوده و این طور هم نیست که دنیا به ما اجازه دهد که حالا تا اینجا آمدیم، همینطور برویم جلوتر.

ورود به غنی‌سازی خودش یک پارادیم است و ورود به استفاده‌ی نظامی از انرژی هسته‌ای یک پارادیم دیگری است. و آنجا دیگر NPT صراحت دارد که جز پنج کشور دائم شورای امنیت هیچ کشوری حق ندارد وارد این محدوده شود. آنجا دیگر روسیه و چین هم از این کار ما اصلا حمایت نخواهند کرد چون عملا منافع آنها و امتیاز خاصی که آنها دارند را به خطر می‌اندازد. آنجا ما فقط با آمریکا روبرو نیستیم و با پنج عضو دائم شورای امنیت طرفیم که همه‌شان علیه ما خواهند بود.

برخی با اشاره به اینکه آمریکا هم اعتراف کرده که فشار حداکثری شکست خورده و دیگر تحریمی باقی نمانده است موضوع فشارهای ناشی از تحریم‌ها را تمام شده دانسته معتقدند که اعمال تحریم به دلیل حرکت ایران به سمت سلاح اتمی نمی‌تواند فشاری بیشتر از این سال‌ها ایجاد کند. آیا تحریم‌ها و پروژه‌ی فشار حداکثری آمریکا شکست خورده است؟

این حرف هم صحیح نیست. اولا که اگر منظور از تحریم‌ها، تحریم‌های سازمان ملل باشد که ما الان ذیل تحریم سازمان ملل نیستیم و اگر به سمت سلاح اتمی برویم و یا برجام به نتیجه نرسد، مخصوصا اگر وارد استفاده نظامی هم بشویم دوباره برمی‌گردیم ذیل تحریم‌های سازمان ملل و بند 41 و حتی 42 فصل هفتم منشور ملل متحد و حمله‎‌ی نظامی و همان بلایی که سر عراق آورند. این طور نیست که تحریمی اضافه‌تر وجود نداشته باشد.

در درجه‌ی اول تحریم‎‌های سازمان ملل است که آنجا دیگر تمام کشتی‌های ما حتی کشتی‌های حمل گندم و دارو و اقلام اساسی را دنیا موظف است که توقیف، بررسی و حتی مصادره کند. وقتی ما می‌رویم ذیل بند 41 تحریم‌های سازمان ملل، همانطور که در قطعنامه 1929 رفتیم، کشورهای دنیا، حتی افغانستان و پاکستان و هر کشوری که عضو سازمان ملل باشد حق دارد محموله‌هایی که از مبدا یا به مقصد ایران باشد را اگر مشکوک بداند بازرسی و یا حتی مصادره کند. اینطور نیست که تحریم دیگری وجود نداشته باشد. وقتی برویم ذیل تحریم‌های سازمان ملل کمیته‌ای در سازمان ملل تشکیل می‌شود و اقدامات تمام کشورها را بررسی و گزارش می‌گیرد و شوخی ندارد. این دوستان فکر می‌کنند که تحریم دیگری وجود ندارد، تحریم سازمان ملل الان وجود ندارد و اگر برویم وارد چرخه‌ی نظامی شویم آن تحریم‌ها برمی‌گردد که خیلی وحشتناک‌تر از الان هم خواهد شد. یعنی اگر همزمان تحریم‌های آمریکا و سازمان ملل را داشته باشیم عملا برای تامین گندم و دارو و اقلام اساسی هم دچار مشکل می‌شویم.

اما خود تحریم آمریکا هم اینطور نیست که دیگر اثری نداشته باشد. آمریکا هیچ وقت نگفته تحریم‌های من شکست خورده؛ گفته فشار حداکثری در روند برنامه‌ی هسته‌ای ایران نتوانسته کاری کند وگرنه تحریم‌های آمریکا کاملا اثرگذار بوده است. دوسال است که نسبت استهلاک سرمایه به سرمایه‌گذاری منفی شده، یعنی جامعه فقیرتر از آنی شده که بتواند اجناس و اقلام و چیزهایی که داشته را جایگزین کند؛ هم در بعد زندگی مردم عادی هم در بعد صنعتی. یعنی یک کارخانه تولیدی معمولی که رب گوجه تولید می‌کند هم طبق آماری که دولت می‌دهد در دو سال اخیر اینقدر هزینه‌هایش بالا رفته و اینقدر مشکلات داشته است که سرمایه‌دار نمی‌تواند ماشین‌آلات و تجهیزاتش را بروزرسانی کند، دوسال است که نتوانسته سرمایه‌گذاری جدید کند، این یعنی به مرور تجهیزات فرسوده‌تر خواهند شد و دیگر با ادامه‌ی همین روند در دو تا سه سال آینده این دستگاه‌ها از بین می‌رود و تولید آن کارخانه صفر می‌شود. وقتی تولید به مرور صفر شود در داخل هم دیگر تولیدی نداریم. این فقط یکی از آثار تحریم است.

تحریم یک فرآیند برگشت‌ناپذیر است، نمی‌توانید تاثیری که مرگ یک فرد به خاطر نبود یک دارو یا ورشکستگی یک کارآفرین به خاطر تحریم یا خروج سرمایه یا خروج نخبگان و… دارد را محاسبه کنید، اینها اصلا قابل بازگشت نیست که بگویید تحریم اثرش تمام شد، تا ابد تحریم تاثیر دارد و هرچه بیشتر تحریم باشید این اتفاقات گسترده‌تر و عمیق‌تر می شود. سالانه بیست میلیارد یورو در ترکیه خانه می‌خریم، این سرمایه‌ای است که می‌رود و دیگر برنمی‌گردد. دوستان فکر می کنند تاثیر تحریم فقط در فروش نفت است که مثلا قبلا سیصد هزار بشکه نفت می‌فروختیم، الان هفتصد هزار پس تحریم دیگر تاثیر ندارد، اصلا اینطور نیست. خود دولت پولی ندارد برای سرمایه گذاری جدید، وزارت نفت که پیشانی درآمدهای نفتی است اعلام کرده که اگر 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نکنم طی چند سال آینده نفت و گاز نمی‌توانم تولید کنم. تاثیر تحریم یعنی همین‌ها. وقتی شما ده تا پانزده سال نتوانستید سرمایه‌گذاری کنید همه چیز مستهلک شده و طی دو دهه تولید نفت و گاز صفر می‌شود. قوه محرکه کشور ما نفت و گاز است و وقتی آن صفر شود در صنایع دیگر مثل فولاد و الکترونیک و غذایی و پوشاک ازنفت وضعشان بدتر است. سرمایه‌گذاری وجود ندارد هزینه‌ها بالاست و میزان تولید کم است و در نتیجه تورم بیشتر می‌شود. اینطور نیست که بگوییم تحریم تاثیرش تمام شده و دیگر اثری از آن باقی نمانده است، اصلا از این خبرها نیست. تحریم اثرات مزمن و درازمدتی دارد که دوستان نمی‌بینند وگرنه در جامعه اثرش وجود دارد.

اگر برجام را تجربه‌ی شکست‌خورده بدانیم و مذاکرات طولانی هسته‌ای در دولت‌های مختلف را ناکام ارزیابی کنیم چه راه دیگری به جز حرکت به سمت سلاح اتمی پیش روی ایران قرار دارد؟

منتقدان ابتدا باید بگویند که چرا برجام را شکست‌خورده می‌دانند؟ آن زمانی که برجام وجود داشت شاخص‌ها را برسی کنند و ببینند قبل و بعد از برجام این شاخص‌ها چگونه بوده است. شکست خورده یعنی چه؟! باید یک آمار و اویدنس [evidence] بدهیم، با یک منطقی باید صحبت کنیم. آنها می‌گویند شکست خورده، ما هم می‌گوییم پیروز شده، منطق دو طرف چیست؟ ما طبق آمار و شواهدی که وجود دارد می‌گوییم مذاکره نتیجه داده، نتیجه‌اش را هم در قراردادهایی که بسته شد، در میزان فروش نفت، در حجم سرمایه‌گذاری‌هایی که اتفاق افتاد می‌توانید ببنید.

البته ما دو سال بیشتر نتوانستیم از مواهب برجام استفاده کنیم. کشوری که ده سال ذیل تحریم بوده، ده سال هم باید طول بکشد تا از آثار تحریم خارج شود و اثرات واقعی‌اش را بچشد و دو ساله نمی‌توانید اثرتحریم ده ساله را رفع کنید چون اثرات تحریم خیلی بدتر و عمیق‌تر از اثرات رفع تحریم است. وقتی تحریم شدید اثرات مزمنش می‌ماند و با رفع تحریم سال‌های سال طول می کشد تا جایگزین شود اما باز هم با این حال، ما در آن دو سال اثراتش را می‌بینیم. دوستان ممکن است بگویند «هیچ دستاوردی نداشته»، گزارش‌های مجلس شورای اسلامی و گزارش‌های کنگره آمریکا از دستاوردهای ایران در مورد برجام وجود دارد؛ هم دوست و هم دشمن درباره دستاوردهای ایران بعد از برجام گزاراش دادند و یک آثار حداقلی درهمان دو سال داشت. کاهش نرخ تورم، کاهش قیمت ارز، افزایش سرمایه‌گذاری خارجی و… اینها همه‌اش را نمی‌شود انکار کرد.

به هم خوردن برجام بود که این مشکلات را ایجاد کرد. می‌گویند برجام باعث این اتفاقات شده، در حالی که برجام باعث این اتفاقات نشد و خروج آمریکا از برجام باعث شد. جای علت و معلول را عوض می‌کنند تا نتیجه‌ی مطلوب خود را بگیرند. من فراتر از این می‌گویم و اصلا بحث دیپلماسی ندارم، دیپلماسی ابزار است. من مشکلم با غنی‌سازی اورانیوم است که ما بر خلاف NPT و پارادیم جهانی واردش شدیم و فقط در سه سال اخیر به زعم دولت هزار میلیارد دلار بابت تحریم‌ها خسارت دیده‌ایم.

هزاران میلیارد دلار در این بیست سال اخیر که ما وارد حوزه غنی‌سازی شدیم فقط میزان هزینه‌ها و خسارت‌های مادی است. خسارت های معنوی، فرار سرمایه، نابودی قشر متوسط، و… همچنین اثرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که در جامعه ما گذشته و بیست سال عقبگرد، بماند. چندین هزار میلیار دلار خسارت به ما موارد شده که غنی‌سازی کنیم. این غنی‌سازی چه دستاوردی داشت برای ما؟ هیچ!

شما یک استفاده از این غنی‌سازی را نشان دهید که ما از آن استفاده کنیم. نه در راکتور بوشهر استفاده می‌شود چون راکتور بوشهر را خود روس‌ها موظفند اورانیومش را بیاورند و خودشان هم باید پسماندش را ببرند. هر چقدر هم ما تولید کنیم روسیه از سوخت ما استفاده نخواهد کرد چون طراحی‌اش بر اساس سوخت خودش است و متعهد به این کار است و اصلا سوخت ما را استفاده نمی‌کند زیرا کیفیتی که مدنظر و استاندارد خودش است ندارد. در صنایع پزشکی شاید یک کاربردهایی داشته باشد. کمیت و کیفیت کاربرد انرژی هسته‌ای در صنعت پزشکی ما نسبت به زمان شاه که از خارج، اورانیوم غنی شده برای رآکتور تهران می‌خریدیم، شاید بیست درصد افزایش پیدا کرده باشد. یعنی از زمانی که غنی سازی نداشتیم تا زمانی که غنی‌سازی خودمان داشتیم. چندین هزار میلیارد دلار خسارت مادی و معنوی را بگذاریم کنار برای بیست درصد افزایش استفاده از خدمات پزشکی؟! خب همین را هم می‌خریم مگر در دنیا همه کشورها غنی‌سازی دارند؟!

برایتان مثال می‌زنم؛ کشوری مثل استرالیا بزرگترین منابع اورانیوم دنیا را دارد، تقریبا سی درصد منابع اورانیوم دنیا فقط در استرالیا است. با وجود این حجم بسیار زیاد اورانیوم این کشور در دهه‌ی هفتاد میلادی یک بررسی کرد که وارد غنی‌سازی بشود و حتی رفت با کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و ژاپن مذاکره کرد و کنسرسیوم کاری تشکیل دهد اما به این نتیجه رسید که از نظر سیاسی و محیط زیستی به نفعش نیست و نرفت. اما همان استرالیا در چند ماه گذشته اورانیوم 90درصد از آمریکا خرید برای سوخت کشتی‌های نظامی‌اش. درباره‌ی خودِ ایران هم در بحبوحه و وسط جنگ که سوخت راکتور تهران تمام شده بود به ما اوارنیوم فروختند چون وارد غنی‌سازی نشده بودیم. دنیا می‌گوید وارد غنی‌سازی نشوید؛ هر چقدر اورانیوم با هر درصدی که کاربرد غیرنظامی داشته باشد به شما می‌دهم، هم به جمهوی اسلامی دادند و هم در زمان پهلوی. پنجاه کشور دنیا هستند که دارند از انرژی هسته‌ای استفاده می‌کنند ولی غنی‌سازی اورانیوم ندارند. چرا ما نمی‌توانیم مثل آنها زندگی کنیم؟!

بحث من اساسی‌تر از این حرف‌هاست و می‌گویم ورود به غنی‌سازی اورانیوم غلط بوده، ما یک اشتباهی کردیم و رفتیم وارد غنی سازی شدیم و الان رفتیم داخل تحریم به جای اینکه برگردیم اشتباه‌مان را از اول درست کنیم می گوییم در این باتلاق برویم جلوتر و به بمب دست پیدا کنیم. فرض کنیم که به بمب دست پیدا کردیم بعد چه می‌شود، بعد مذاکره کنیم که بمب را بگذاریم کنار که تحریم را بردارند؟! این حماقت است! اشتباه بزرگتر کنیم به خاطر اینکه به آن چیزی که الان نرسیدیم بعدا برسیم. با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست.

آیا اگر روزی تصمیم‌گیران کشور بخواهند به سمت سلاح اتمی حرکت کنند از نظر فنی چنین امکان و توانی در ایران وجود دارد؟

دوستان ما متاسفانه نگاه فنی ندارند به این قضیه؛ اولا منابع اورانیوم ایران بسیار فقیر است ما از نظر کمّی منابع اورانیوم کافی برای تامین سوخت نیرگاه بوشهر هم نداریم. برای تامین یک سال سوخت نیروگاه بوشهر در سال به حدود نیم میلیون تن سنگ معدن اورانیوم نیاز داریم، در صورتی که از بهترین مخازن اورانیوم ما بیشتر از پنجاه هزارتن نمی‌توانیم استخراج کنیم. حتی برای مصارف غیرنظامی هم اگر بخواهیم، اورانیومی نداریم. این یک گلوگاه است وقتی می خواهید وارد این حوزه شوید بایید ببیند چه دارید. اولین چیز این است که اوارنیوم طبیعی داشته باشید که ندارید.

نکته‌ی دوم اینکه منابع اورانیوم ما استخراجش خیلی گران است چون کیفیت منابع طبیعی اورانیوم ایران پایین( غلظت 0.05 درصد) است. بنا بر آماری که آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرده هزینه استخراج یک کیلوگرم اورانیوم در ایران حدود 700 برابر استرالیا، 300 برابر قزاقستان و 100 برابر برزیل است. منابع آب کافی جهت استخراج اورانیوم هم نداریم چون اکثر معادن ما در استانهای میانی و خشک است لذا جهت تامین آب هم باید هزینه‌های بیشتر بدهیم. خب پس این هزینه‌ها را هم باید ببینم.

مسئله‌ی مهمتر اینکه بحث بر سر این است که وقتی می‌گوییم استفاده‌ی نظامی یعنی چه؟ ما یک کلاهک هسته‌ای داریم، یک بمب هسته‌ای داریم یک موشک بالستیک هسته‌ای داریم، کدام یک منظورشان است؟ بیایند بگویند. کلاهک هسته‌ای می‌خواهند بسازند یا بمب هسته‌ای اینها فرق دارد. ساخت بمب یک چیز است، ساخت کلاهک چیز دیگری است. ما یک بمب هسته‌ای داریم مثل آن چیزی که آمریکا در ژاپن انداخت، یک سری توانایی‌های سه‌گانه هسته‌ای داریم که شامل موشک‌های بالستیک (ICBM) ، موشک‌های دریایی (SSBN) و سیستم هوایی اتمی (ADW) است که به سلاح‌های سه‌گانه اتمی شناخته می‌شوند. کاربرد این سه این گونه است که وقتی کشوری می‌خواهد به بازدارندگی اتمی برسد باید هر سه اینها را داشته باشد. بدون یکی از اینها هیچ بازدارندگی وجود ندارد؛ چه در ابعاد نظامی و چه در ابعاد سیاسی. در ابعاد سیاسی حتی اگر هر سه هم داشته باشید تقریبا محال است به شما بازدارندگی سیاسی بدهد چون همانقدر که به پاکستان داد و به کره شمالی داده به ما هم می‌دهد. ما چون از آن دو کشور حساس‌تر هستیم مطمئن هستم که چنین بازدارندگی سیاسی نخواهد داشت. درباره بازدارندگی نظامی هم ما هیچکدام از این قابلیت‌ها را نداریم. نه فقط ما که حتی پاکستان هم رویش بحث است، حتی هند هم روی این سه قابلیتش بحث است. فقط پنج کشور هسته‌ای دنیا هستند که در هر سه اینها بازدارندگی نظامی دارند.

اما فقط این سه هم نیست. حتی اگر ما اینقدر از نظر تکنولوژی پیشرفت کنیم که موشک‌های بالیستکی داشتیم که کلاهک اتمی رویش سوار کنیم، زیردریایی‌های اتمی داشته باشیم که موشک‌های اتمی رویش سوار کنیم و هواپیماهایی داشته باشیم که قابلیت کاربرد حمل موشک‌های اتمی داشته باشد که اینها بسیار «هایتک» هستند و این طور نیست که شما دو موشک بالستیک بسازی و کلاهک اتمی رویش سوار کنید به بازدارندگی می‌رسید این ترکیبی از اینها و داشتن هر سه اینها که فرآیند بسیار پیچیده‌ای است باز هم از همه اینها مهمتر وقتی می‌گوییم بازدارندگی یعنی چه؟ بازدارندگی هسته‌ای یعنی کاری کنید که دشمن ما فکر حمله اتمی یا غیر اتمی به ما نکند این چه زمان محقق می‌شود؟ وقتی که دشمن ما بداند اگر به من حمله موشکی اتمی کند و چند موشک به من بزند من می‌توانم در حمله دوم یا در پاسخ، خودم را جمع کنم، تاسیساتم نابود نشود، توانایی‌هایم نابود نشود و موشک متقابل بزنم. مادامی که دشمن من بداند با زدن یک یا دو یا صد موشک اتمی می‌تواند تمام توانایی من را نابود کند بازدارندگی وجود ندارد. شما دو هزار موشک با کلاهک اتمی بساز ولی وقتی به بازدارندگی اتمی نمی‌رسید هیچ کاربردی ندارد.

چه زمانی به این بازدارندگی می‌رسی؟ یک سیستم وجود دارد به اسم NC3 (Nuclear Command, Control, Communication) این سیستم عصاره و اصل بازدارندگی اتمی است. شما هزاران هزار سلاح اتمی و انواع و اقسام سلاح را داشته باشید ولی این سیستم را نداشته باشید عملا بازدارندگی ندارید. این سیستم همان چیزی است که عرض کردم به شما قابلیت این را می‌دهد که اگر دشمن‌تان به شما حمله اتمی هم کند تاسیساتت نابوده نمی‌شود، ارتباط بین واحدها نابود نمی‌شود و در حقیقت سلاح‌های اتمی در خشکی، دریا و هوا طوری توزیع شده که اگر یکی را بزند، دو تای دیگر وجود دارد و شما می‌توانید پاسخ متقابل بدهید. این بازدارندگی اتمی ایجاد می‌کند؛ یک سیستم ضد حمله دفاعی. این سیستم بسیار بسیار پیشرفته است و در دنیا حتی برای کشوری مثل چین هم هنوز سیستم NC3 زیر سوال است چون کار راحتی نیست که شما مورد حمله اتمی قرار بگیرید ولی زیرساخت‌هایت نابود نشود، توانایی برقراری ارتباطات با واحدهای نظامی نابود نشود. سیستمی گسترده با فرآیندی پیچیده است که فقط آمریکا و روسیه این سیستم‌شان فعال است.

در نتیجه برای رسیدن به بازدارندگی اولا اورانیوم ندارید، تکنولوِزی توانایی سه‌گانه هسته‌ای ندارید، و همه‌اش را هم داشته باشید هیچ فایده ندارد تا وقتی NC3 نداشته باشید زیرا آمریکا می تواند با بیست موشک بالستیک اتمی تمام این زاغه‌های موشکی ما و تمام این جاهایی که ما اینقدر انبار کرده‌ایم و مراکز فرماندهی ما را با یک موشک بزند نابود کند و شما نتوانید پاسخی دهید. وقتی نتوانید پاسخ دهید در نتیجه بازدارندگی ندارید، فقط میلیاردها دلار هزینه کردید که آهن قراضه می‌شود.

وقتی از مسائل فنی اطلاع نداشته باشید فقط یک چیزی شنیده‌اید که «بازدارندگی اتمی» و می‌گویید این را داشته باشیم و برویم سراغ بمب اتمی در صورتی که نمی‌دانید که بازدارندگی اتمی اگر قابل اتکا بود بقیه کشورها دنبالش می‌رفتند چرا هیچ کشور دیگری دنبالش نرفته است؟! در دنیا کشوری مثل استرالیا هم حتی وارد غنی‌سازی نمی‌شود چون با حساب و کتاب جلو رفته، با اینکه بزرگترین منابع اورانیوم دنیا را دارد و می‌تواند تجارت چندصد میلیارد دلاری در سال راه بیندازند با غنی‌سازی ولی همین محاسبات را می‌کند و وارد این حیطه نمی‌شود. دوستان ما چیزی شنیدند و تصوراتی دارند و دیدگاه‌هایی دارند و عمدتا هم خارج نشین هستند، آنهایی نیستند که در اینجا مثل من و شما برای خرید یک سرم نمکی و یک آمپول معمولی چند داروخانه را چرخیده باشند. اینها را چون دارند، نشستند با دل خوش می‌گویند برویم به سمت بمب اتم. تفاوت بین بمب اتمی و موشک اتمی را نمی‌دانند و یک سری نظراتی را روی هوا می‌دهند و فکر می‌کنند با اینها می‌شود بازدارندگی اتمی ایجاد کرد.

از طرف دیگر، تئوری‌هایی در دنیا وجود دارد درباره بازدارندگی هسته‌ای که یکی از آنها این است که زمانی بازدارندگی به وجود می‌آید که طرف مقابل «رفتار عقلایی» داشته باشد. فرض کنید ایران به سمت بازدارندگی هسته‌ای برود، رقیب ایران در منطقه کیست که سلاح هسته ای دارد؟ اسرائیل، اسرائیل نشان داده که هیچ وقت رفتار عقلایی نداشته چه در ابعاد نظامی چه در هسته‌ای، اسرائیل خوی وحشی‌گری دارد و هیچ قطعنامه شورای امنیت نیز جلودارش نیست، هیچ معذوریت اخلاقی، سیاسی هم جلودارش نیست و مطمئنا به هر روش نظامی یا سیاسی یا نفوذ که بتواند جلوی برنامه‌ی ما را خواهند گرفت حتی اگر به بازدارندگی برسیم. بنابراین اسرائیل حمله اول را خواهد کرد، ما رفتارمان عقلایی است احتمالا و به آن حمله اتمی نمی‌کنیم، در نتیجه حمله اتمی اول را اسرائیل خواهد کرد و ما اگر سیستم NC3 را نداشته باشیم عملا با ورود به این ماجرا ایران را تبدیل به بزرگترین هدف او می‌کنیم و بیشتر تحریکش خواهیم کرد برای حمله کردن. همانطور که اسرائیل، عراق هسته‌ای را برنتابید و به راکتور اوسیراک حمله کرد. همانطور که الان هم حمله می‌کند و استفاده صلح‌آمیز ایران را هم برنمی‌تابد و مرتب خرابکاری می‌کند. هر چقدر جلوتر برویم چون اسرائیل رفتار عقلایی ندارد نه تنها بازدارندگی ایجاد نمی‌کند بلکه باعث تحریک بیشتر اسرائیل می‌شود.

از آن طرف ترکیه و عربستان که رقیب‌شان هستیم آنها هم احتمالا به این سمت خواهند رفت و یک مسابقه نظامی تسلیحات اتمی در منطقه راه می‌افتد که بازنده‌اش ما هستیم، زیرا نه توان اقتصادی آنها را در توسعه برای این حوزه داریم و نه به هدف‌مان می‌رسیم. به‌عنوان سخن آخر در این بخش یک جمله از یکی از تئوریسین‌های هند، زاچاری کک، را می‌خواهم بگویم که گفته بود: «کشور هند با تجسم یک تهدید قریب الوقوع به ساخت بمب هسته‌ای مبادرت ورزید، اما از آنجایی که نامناسب بودن این سلاح در تأمین امنیت به اثبات رسیده و از طرفی نیز تلاش هند برای دستیابی به دانش هسته‌ای موجب رقابت پاکستان در این مسیر شد، اقدامات هند در خصوص ساخت و گسترش سلاح هسته‌ای نتیجه مطلوبی را به همراه نداشت. از سوی دیگر استفاده از این تسلیحات برای بازدارندگی در مناقشه‌های گسترده متصور می‌باشد، در حالی که اختلاف مرزی کوچک چین با هند توجیه مناسبی برای هند محسوب نشده و لذا مجموعه تلاش‌های این کشور نه تنها تضمین‌کننده امنیت خود نبوده است، بلکه جایگاه هند را نیز در مقایسه با پیش از رقابت های اتمی تنزل داده است».

همین منطق در مورد ایران و کشورهای همسایه ما نیز مصداق دارد. در حقیقت با دستیابی به سلاح اتمی، به جای اینکه برای خودمان ایجاد امنیت کنیم باعث ناامنی بیشتر می‌شویم چون رقیب ما هم به سمت سلاح اتمی خواهد رفت. اینطور نیست که ما به سمت سلاح اتمی برویم و رقبای بنشینند نگاه کنند که ما به سمت بازدارندگی برسیم.

به عنوان سوال پایانی، به نظر می‌رسد که موافقان و مخالفان بمب اتمی و همینطور استفاده‌ی صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای در این زمینه متفق‌القول هستند که نقطه‌ای که الان در آن قرار داریم جای خوبی نیست، برای عبور از این وضعیت چه پیشنهادهایی به تصمیم‌گیران کشور دارید؟

به نظرم راه حل این موضوع استفاده از تجربه‌ی کره جنوبی باشد که بسیار جالب است. برنامه‌ی کره جنوبی دو سال قبل از اینکه برنامه‌ی غنی‌سازی ایران افشا شود، افشا شد. این کشور متحد نزدیک آمریکاست و امنیتش را آمریکا تضمین کرده است ولی به صورت مخفیانه وارد غنی سازی اورانیوم شد و حتی تا غنی‌سازی 77 درصد هم انجام داد، در صورتی که ما در بهترین حالت خودمان یک زمانی 3.5 درصد غنی‌سازی کرده بودیم – الان که به 60 درصد رسیدیم را کاری ندارم – علاوه بر این توانست جداسازی پلوتونیوم را هم انجام دهد و یک قدم به بحث نظامی نزدیک‌تر شد.

همان برخوردی که آمریکا با ایران کرد با کره جنوبی هم کرد. به سرعت پرونده را به شورای حکام برد و پرونده را داشت می‌فرستاد به شورای امنیت که کره جنوبی عقب‌نشینی کرد و گفت غنی‌سازی اروانیوم را کامل کنار می‌گذارم و کل پرونده بگذارید کنار اما یک امتیاز از آمریکا گرفت و آن امتیاز این بود که گفت وارد حلقه‌ی دوم انرژی هسته‌ای می‌شوم. ما سه حلقه داریم؛ یک. غنی‌سازی که فقط 5 کشور عضو دائم و یک سری کشورها که با اینها کنسرسیوم تشکیل می‌دهند، مجموعا 9 کشورهستند که غنی‌سازی اورانیوم می‌کنند. دوم. حلقه‌ی ده تا دوازده کشوری که اینها راکتورسازی می‌کنند و حلقه راکتورسازی اتمی را دارند. کره جنوبی گفت من غنی‌سازی اورانیوم را کنار می‌گذارم به جایش تکنولوژی راکتورسازی را بدهید و آمریکا به کره جنوبی این امتیاز را داد. (با وجود اینکه آمریکا می‌توانست به غنی‌سازی کره جنوبی کاری نداشته باشد و حتی برای ایجاد درگیری اتمی یا نظامی با کره شمالی از آن استفاده کند اما امریکا به این کشور هم اجازه نداد. اینکه آقایان می‌گویند غرب فقط با ما بر سر غنی‌سازی مشکل دارد، اینطور نیست و با همه دنیا این مشکل را دارد و هر کشوری غنی سازی کند با آن مشکل دارد) کره جنوبی طی بیست سال اخیر در این حوزه با کمک آمریکا پیشرفت کرد به جایی رسید که در مناقصه ساخت نیروگاه در امارات شرکت و با شرکت‌های آمریکایی و روسیه و فرانسوی و آلمانی ژاپنی رقابت و توانست برنده مناقصه شود. بیست میلیارد دلار مناقصه را برنده شد.

این هم یک روند و کار است که ما به جای غنی سازی که تا امروز یک دستاورد و خروجی برای مردم نداشته برویم سراغ یک حلقه دیگر از انرژی هسته‌ای. اگر نمی‌خواهیم کلا آن را کنار بگذاریم و حیثیتی شده است برویم سراغ راکتورسازی که نه تنها تحریم ندارد؛ بلکه بازار دارد و غربی‌ها هم به ما کمک خواهند کرد. اگر وارد حلقه راکتورسازی شویم می‌توانیم بخش خاورمیانه را با کمک غرب پوشش دهیم. من پیشنهاد اصلی و همیشگی‌ام این بوده که غنی‌سازی که باتلاقی است که هر چه جلوتر برویم سودی ندارد و هر روز که بگذرد ضرر است. این را بگذاریم کنار و وارد چرخه راکتورسازی شویم و یا نه، مثل پنجاه کشور دنیا که فقط از انرژی هسته‌ای استفاده کنیم، ما هم همین کار را کنیم. چرا ما می‌خواهیم فقط هزینه بدهیم این همه کشورها دارند از انرژی هسته ای استفاده می‌کنند بدون اینکه هزینه‌ای برای تحریم داده باشند. ما هم مثل آنها چه فرقی داریم.

انتهای پیام

نظر شما