شناسهٔ خبر: 53335738 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدسنا | لینک خبر

یادداشت/

نقش غزه در مبارزه فلسطینی‌ها و بررسی پیامدهای آن

تسلط جنبش حماس بر نوار غزه برای این جنبش و دیگر گروه‌ها شرایط لازم جهت توسعه ظرفیت‌های نظامی را به طور گسترده فراهم کرد، به ویژه در زمینه ایجاد ذخایر موشکی که تحولی بزرگ در توان نظامی و رویکردهای عملی مبارزه مسلحانه به وجود آورد.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)،  صالح النعامی* در یادداشتی نوشت: غزه در روش مبازراتی کنونی خود نقشی اصلی و مهم در مبارزه فلسطینیان به طور کلی ایفا می‌کند و قدرت نظامی آن چالشی جدی برای اشغالگران اسرائیلی به شمار می‌رود. اما فایده و اثر بخشی این رویه با توجه به آرزوی ملت فلسطین برای آزادی و تاسیس یک کشور و همچنین آینده این گونه مبارزه در این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.

 

قیام قدس که در می سال 2021 به حد انفجار رسید واکنشی به تصمیمات اسرائیل در مورد اخراج خانواده‌های فلسطینی از برخی محله‌های قدس شرقی و اعتراض به سیاست‌های آن در قبال مسجد الاقصی بود. این قیام اتفاقی نادر و استثنایی در تاریخ مبارزه ملی فلسطینیان به شمار می‌رود. از سال 1967 این اتفاق بی سابقه بود که فلسطینیان در قدس، نوار غزه، کرانه باختری، اراضی اشغالی 1948 و برخی مناطق حضور آوارگان فلسطینی در نقاط مختلف جهان با یکدیگر متحد شده برای پیروزی مسئله محوری خود این گونه مبارزه کنند. جنبش حماس در جریان این قیام در چارچوب آنچه «عملیات شمشیر قدس» نامیده شد اقدام به موشک باران قدس و شهرهای اسرائیل نمود. حماس به طور رسمی بر عزم خود برای تحمیل معادله‌ای جدید تاکید کرد که غزه را به قدس مرتبط ساخته و استفاده از هر نوع ابزاری در دسترس برای مقاومت علیه اقدامات اشغالگران در شهر قدس را مشروع می‌داند. عملیات تهاجمی ارتش اشغالگر در پس این حملات موشکی به کشته شدن و مجروحیت صدها نفر از فلسطینیان و تخریب ده‌ها خانه، برج و ساختمان‌های عمومی منتهی شد.

 

پس از گذشت 6 ماه از قیام قدس اسرائیل همان اقدامات خود که حماس به واکنش در جریان این قیام واداشت ادامه داد. اشغالگران همچنان سیاست‌های یهودی سازی شهر قدس را در دستور کار دارند که شامل موارد ذیل می‌شود: اخراج فلسطینیان این شهر از خانه‌هایشان و ایجاد تغییر در ترکیب جمعیتی قدس به نفع شهرک نشینان یهودی، تلاش برای تغییر در وضعیت کنونی مسجد الاقصی، ادامه تعیین سرنوشت کرانه باختری از طریق توسعه پروژه‌های شهرک سازی و افزایش سرکوب علیه فلسطینیان که اخیراً با از سرگیری عملیات‌های ترور در مرکز شهرهای فلسطینی دنبال می‌شود، به همه این موراد نیز باید ادامه تشدید محاصره غزه و قرار دادن شروط مجازات گونه برای بازسازی این منطقه اشاره کرد.

 

این شرایط دو سوال اساسی را مطرح می‌کند، اول آنکه آیا غزه می‌تواند یکبار دیگر میان رویکردهای مختلف در مبارزه و اقدامات مقامات اشغالگر در عرصه‌های مختلف فلسطین ارتباط برقرار کند چنانچه حماس توانست این کار در جریان قیام قدس انجام دهد؟ دوم آنکه فضای کنونی مبارزاتی در غزه با رویکردهای مختلف آن چگونه می‌تواند بر میزان اثر بخشی و جایگاه آن در چارچوب مبازرات فلسطینی به طور کلی تاثیر گذار باشد؟

 

برای پاسخ به این دو سوال در این مقاله 5 سطح متداخل از عوامل تعیین کننده‌ای که بازیگران تاثیر گذار در مبازرات فلسطینی غزه را جهت‌دهی می‌کند مورد تحلیل قرار گرفته و پیامدهای سودمند عملکرد آنان و فواید این مبارزه مورد آزمایش قرار می‌گیرد. این 5 سطح عبارتند از:

 

1- رویکردها و ملاحظات مختلفی که عملکرد مبارزاتی جنبش حماس را به عنوان بازیگر اصلی در نوار غزه هدایت می‌کند، چرا که این جنبش به طور کلی مسئول عملکردهای مبارزاتی این منطقه بوده و اکثر پیامدهای این گونه اقدامات بر عهده آن است.

2- عملکرد نیروهای مشارکت کننده با حماس در اقدامات مبارزاتی انجام شده در نوار غزه و مواضع تشکیلات خودگردان در قبال آنها و رویکرد افکار عمومی فلسطینی در قبال آن.

3- سیاست‌ها و مواضع اسرائیلی موثر بر عملکرد مبارزاتی نوار غزه.

4- روند مداخله قدرت‌های منطقه‌ای و بین المللی در پیامدهای مختلف آن.

5- فایده و آینده مبارزه فلسطینی غزه در پیامدهای آن برای مسئله فلسطین.

 

1- مبارزه غزه و ملاحظات حماس

سه تحول همگون در ایجاد تحولات محوری در رویکرد مبارزاتی فلسطین در نوار غزه تاثیر گذار بوده است که عبارتند از: اجرای طرح «قطع ارتباط» در سال 2005 توسط اسرائیل که بر اساس آن ارتش از نوار غزه عقب نشینی کرده و جنبش حماس در انتخابات مجلس قانون گذاری در سال 2006 پیروز شد. حماس توانست دهمین دولت فلسطین را تشکیل داده و در ژوئن سال 2007 موفق شد پس از درگیری‌های خونین با جنبش فتح کنترل نوار غزه را به دست گیرد. پیش از این تحولات مبارزه مسلحانه در غزه – که از قدرت کمی برخوردار بود – مشمول ملاحظات جغرافیایی نبود. حماس اقدام مسلحانه را بر اساس تعهدات ایدئولوژیک و در راستای این اعتقاد در دستور کار قرار داده که مبارزه مسلحانه تنها راه برای آزادی فلسطین است. حماس وجود نظامی اشغالگران و پروژه شهرک سازی آن در نوار غزه و خارج از آن را هدف قرار داده و علاوه بر آن تعداد زیادی عملیات نظامی را به بهانه اقدامات اشغالگران علیه کرانه باختری و قدس و همچنین خانواده‌های فلسطینیان اسیر در زندان‌های اسرائیلی اجرا کرده است.

 

تسلط جنبش حماس بر نوار غزه برای این جنبش و دیگر گروه‌ها شرایط لازم جهت توسعه ظرفیت‌های نظامی را به طور گسترده فراهم کرد، به ویژه در زمینه ایجاد ذخایر موشکی که تحولی بزرگ در توان نظامی و رویکردهای عملی مبارزه مسلحانه به وجود آورد. اما عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه و تسلط مطلق حماس بر این منطقه به دو نتیجه منفی برای مبارزه مسلحانه منتهی شد. اولین مسئله مشروعیت زدایی از حق مقاومت در نگاه بسیاری از نیروهای تاثیر گذار بین المللی است که هنگام هدف قرار دادن عمق اسرائیل، غزه با آن مواجه گردید چرا که این نیروها دلیل اسرائیل در خصوص عقب نشینی از نوار غزه و اینکه شلیک موشک از آن به سمت اسرائیل نوعی تجاوز و نقض حاکمیت اسرائیل محسوب می‌‌شود را پذیرفته‌اند. در مقابل این گونه اقدامات مبارزاتی مشروعیت داخلی در اسرائیل برای استفاده نامتناسب از توان نظامی در واکنش به عملیات‌های مقاومت و هدف قرار داده ظرفیت‌های نظامی و لجستیکی و تاسیسات عمومی نوار غزه را توجیه می‌نماید. روش‌هایی که غزه در پیش گرفته اسرائیل را برای اعمال هزینه‌های هر چه بیشتر به حماس در واکنش به اقدامات نظامی این جنبش – که توسط حماس و دیگر گروه‌های نوار غزه انجام می‌شود – ترغیب می‌نماید. اسرائیل همچنین به عنوان طرفی که از قدرت برخوردار است از عملکرد مبارزاتی غزه استفاده کرده تا قدرت نظامی حماس را فرسایش داده و این گروه را به سوی اعمال فشار هر چه بیشتر به گروه‌های دیگر غزه برای توقف اقدامات جنگی آنها سوق دهد. علاوه بر آن تسلط حماس بر غزه این امکان را برای اسرائیل فراهم کرد تا ورودی‌های زمینی و دریایی این منطقه را به کنترل خود در آورده و فرصت لازم برای افزایش فشار از طریق تشدید محاصره به غزه ایجاد نمود، مسئله‌ای که موجب وخامت اوضاع اقتصادی و انسانی نوار غزه شده و تاثیراتی منفی بر مردم فلسطین در نوار غزه داشته است. محاصره نوار غزه توسط اسرائیل و پیامدهای اقتصادی و انسانی آن در پیشبرد ملاحظات جغرافیایی به عنوان بخشی از ملاحظاتی که گستره و رویکردهای عملکرد نظامی مسلحانه را هدایت می‌کند نقش آفرینی کرد. در مورد توجه به شرایط اقتصادی و انسانی فلسطینیان ساکن غزه جنبش حماس معمولاً تا زمانی که اسرائیل به تفاهمات آتش بس که با میانجیگری مصر به آن دست یافته شده پایبند باشد از انجام هر گونه اقدام جنگی خودداری می‌کند چرا که این تفاهم شامل تسهیلات اقتصادی نیز هست که از جمله آنها ورود مواد غذایی و ملزومات پزشکی از طریق گذرگاه‌های تجاری، افزایش مساحت صیادی و دیگر اقدامات بوده و حماس نگران پایان یافتن ارائه این تسهیلات از سوی طرف اسرائیلی است. در مقابل حماس و دیگر گروه‌های غزه عملیات پرتاب موشک و خمپاره به سمت مناطق مرزی را در دستور کار داده تا به تعلل طرف اسرائیلی نسبت به اجرای بندهای توافق واکنش نشان دهد و به طور ضمنی به وخامت اوضاع اقتصادی و انسانی اعتراض نماید.

 

به دلیل ملاحظات جغرافیایی بیشتر اقدامات مبارزاتی مسلحانه حماس در واکنش به عملیات‌های اسرائیل علیه نوار غزه بوده است. اقدامات حماس حول محور تامین امنیت مرزها و مقابله با عملیات‌های تهاجمی، واکنش به عملیات‌های هدفمند برای ضربه زدن به ظرفیت‌های نظامی و عملیات ترور فرماندهان و عناصر این جنبش و دیگر گروه‌های نوار غزه در قالب جنگ و یا درگیری‌های چند روزه و همچنین خنثی سازی عملیات‌های نفوذ اطلاعاتی به غزه بوده است. در مقابل ارتباط عملکرد مقاومتی جنبش حماس به اقدامات اشغالگرانه اسرائیل در دیگر عرصه‌های فلسطین کاهش یافته است.

 

همچنین نقش محاصره به عنوان یکی از مهمترین مولفه‌های محیطی تاثیر گذار بر رویکردهای مبازراتی حماس ظاهر شده است چرا که رهبران این جنبش میان پایبندی خود به مبارزه مسلحانه و ادامه تحمیل محاصره علیه غزه توسط اسرائیل ارتباط ایجاد شده است. این ارتباط تا جایی است که اکثر جنگ‌ها و درگیری‌های چند روزه‌ای که غزه شاهد آنها بوده و با تفاهمات ایجاد شده غیر مستقیم با آتش بس پایان یافته اساساً به مسئله محاصره تعلق داشته و نه رفتارهای اشغالگران در خارج از مرزهای غزه.

 

از این جهت جنگ ماه می سال 2021 تحولی استثنایی در مسیر مقاومت غزه به شمار می‌رود چرا که حماس در واکنش به حکم صادر شده توسط یکی از محاکم اسرائیلی در خصوص اخراج فلسطینیان از منازلشان در شیخ جراح و تعرض به مسجد الاقصی به سوی قدس اشغالی و شهرک‌های داخل اسرائیل موشک شلیک نمود. این اقدام در چارچوب معادله «غزه – قدس» صورت پذیرفت و به معنای آن است که مقاومت غزه در مقابل هر گونه تعرض اسرائیل به قدس نسبت به ایجاد تنش نظامی اقدام خواهد کرد. این تحول در واقع ترجیح ملاحظات ایدئولوژیک ملاحظات ملی عملکرد مبارزاتی بوده که در گستره جغرافیایی متعلق به مرزهای غزه مورد توجه قرار گرفته است. پیش از عملیات شمشیر قدس در ماه مه سال ۲۰۲۱ عملیاتهای نظامی حماس در پاسخ به تجاوزات اسرائیل علیه غزه یا افزایش محاصره و پیامدهای آنان که وخامت اوضاع اقتصادی و انسانی این منطقه را در پی داشت انجام می‌شد در حالی که تحمیل معادله غزه قدس در چهارچوب پایبندی حماس به ایدئولوژی لزوم و آزادی فلسطین صورت پذیرفت. لذا به این نتیجه رسید که می‌بایست به اقدامات متجاوزانه اسرائیلی در هر نقطه از سرزمین تاریخی فلسطین به ویژه قدس واکنش نشان دهد.

این جنگ نتایج متفاوتی در پی داشت که نشان دهنده بحران گزینه‌های پیش روی حماس در جهت عملکرد مبارزاتی خود بود چرا که این جنبش در برابر مقایسه میان مبانی ایدئولوژیک و ملاحظات جغرافیایی خود قرار گرفت. جنگ ماه مه سال ۲۰۲۱ علاوه بر فعالیت های مبارزاتی در عرصه‌های مختلف نقش بسزایی در بازگشت مسئله فلسطین به صدر توجهات جهانی ایفا کرد به ویژه در شرایط انسداد مسیر سیاسی برای حل و فصل نزاع عربی - اسرائیلی، کاهش احتمال اجرای گزینه راه حل دو دولتی، تسلط فضای منفی منطقه‌ای پس از عادی سازی روابط چهار کشور عربی امارات، بحرین، سودان و مغرب با اسرائیل و توسعه مشارکت در عرصه های مختلف با آن. همچنان که این جنگ در تقویت جایگاه جنبش حماس در عرصه ملی نقش آفرینی کرد چراکه اکثریت مطلق فلسطینیان (۵۳ درصد) پس از این تاکید داشتند این جنبش برای نمایندگی رهبری ملت فلسطین شایستگی بیشتری دارد اما در مقابل تنها ۱۴ درصد به رهبری ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را شایسته این جایگاه اعلام کردند.

 

اما در مقابل این جنگ پیامدهای منفی نیز برای جنبش حماس به عنوان قدرت حاکم در نوار غزه به دنبال داشته است. در کنار تلفات جانی وارد شده در این جنگ اوضاع اقتصادی و انسانی نوار غزه رو به وخامت نهاد به‌طوریکه اسرائیل همچنان پرونده بازسازی ویرانی های برجای مانده از این جنگ را به شروط ناممکنی برای حماس گره زده است که از جمله آنها پایان یافتن پرونده سربازان و شهرک‌نشینان اسیر نزد این جنبش و خلع سلاح آن است. اگرچه توجه به این نکته لازم است که بسیاری از منازل و تاسیسات تخریب شده توسط ماشین جنگی اسرائیل در سال ۲۰۱۴ تاکنون بازسازی نشده است.

 

۲- مبارزه غزه و بازیگران داخلی

توجه مجدد اقدامات اشغالگران در قدس به ویژه اخراج تعدادی از اهالی این شهر حماس را به عنوان بازیگر اصلی مبارزاتی نوار غزه در برابر گزینه‌هایی واقعه قرار داد. در واقع حماس در مواجهه با این واقعیت های جدید میان پایبندی های ایدئولوژیک و ملی خود از سوی ملاحظات جغرافیایی خود به عنوان قدرت حاکم در نوار غزه قرار گرفت و البته این موجود آن است که رهبران سیاسی این جنبش بر پایبندی خود به معادله غزه قدس تاکید دارند. واکنش حماس به اقدامات اشغالگران در قدس پاسخ های نظامی اسرائیل را در پی داشت که موجب وخامت اوضاع اقتصادی نوار غزه گردید که نتیجه آن افزایش بحران انسانی برای اهالی این منطقه گردید. اما توجه به این نکته لازم است که حماس با واکنش خود به اقدامات اشغالگران در قدس در ماه می ۲۰۲۱ -به عنوان بخشی از پایبندی های ایدئولوژیک خود -سقف انتظارات فلسطینیان در تمام مناطقی که در آن حضور دارند را افزایش داد در نتیجه بی توجهی مجدد به این گونه اقدامات و عدم واکنش به آن مشکل خواهد بود به ویژه در شرایطی که اسرائیل تمام احکام دادگاه‌های اسرائیل در خصوص اخراج خانواده‌های ساکن در شهر قدس از منازلشان و یا تخریب روستای خان الاحمر در اطراف این شهر و دیگر اقدامات خود را همچنان ادامه می‌دهد.

 

به منظور انجام پیش بینی‌های آینده در خصوص ترجیح پایبندی‌های ایدئولوژیک بر ملاحظات جغرافیایی و بالعکس توسط حماس ارائه یک مقایسه عینی از مواضع و واقعیت عملکرد و رویکردهای دیگر بازیگران داخلی به عنوان طرف‌های موثر بر گزینه‌های حماس می‌تواند به ارائه روشن شدن تصویر به ویژه در مورد افکار عمومی داخلی، سیاست‌های تشکیلات خودگردان فلسطین و رویکردهای رفتاری شرکای حماس در اقدمات مبارزاتی داخل نوار غزه کمک نماید.

 

افکار عمومی داخلی:

می‌توان افکار عمومی داخلی را یکی از بازیگران داخلی دانست که جنگ حماس هنگام تعیین رویکردهای مبازراتی خود آن را مد نظر قرار می‌دهد چرا که این جنبش به دنبال بهبود جایگاه خود در سطح ملی در برابر تشکیلات خودگردان و جنبش فتح است، علاوه بر اینکه می‌دانیم مردم فلسطین حمایت گسترده خود از اجرای معادله «غزه – قدس» را نشان داده‌اند. 68 درصد از فلسطینیان از موشک باران مجدد اسرائیل توسط حماس در صورت تصمیم گیری آنها برای اخراج مردم قدس از خانه‌هایشان حمایت کرده‌اند. همچنین 77 درصد از مردم اعتقاد دارند حماس در جنگ ماه می 2021 پیروز شده و 65 درصد نیز معتقدند حماس اهداف خود در این جنگ را محقق ساخته است. از سوی دیگر 72 درصد از مردم فلسطین تاکید دارند انگیزه حماس از موشک باران اسرائیل دفاع از قدس و مسجد الاقصی بوده است. در عین حال عملکرد حماس در این جنگ سقف توقعات مردمی را افزایش داده تا جایی که کمک از محمد الضیف فرمانده شاخه نظامی این جنبش به یکی از شعارهای معمول در تظاهرات‌های برپا شده علیه رفتارهای اشغالگران در قدس و کرانه باختری تبدیل شده است. این کاملاً روشن است که موضع مردم فلسطین در ضمن عواملی است که می‌تواند حماس را برای تقویت ارتباط میان عملکرد مبارزاتی آن و سیاست‌های اشغالگران در عرصه‌های دیگر فلسطین ترغیب نماید چرا که این مسئله جایگاه این جنبش را در عرصه ملی با توجه به کاهش مقبولیت تشکیلات خودگردان و جنبش فتح تقویت خواهد کرد.

 

سیاست‌های تشکیلات خودگردان:

در اینجا تاثیرات متعارضی برای سیاست‌های تشکیلات خودگردان فلسطین بر رویکردها و تاثیر گذاری عملکرد مبازراتی نوار غزه وجود دارد. لذا کاهش جایگاه مردمی تشکیلات خودگردان فلسطین در سایه ادامه روند یهودی سازی و شهرک سازی اسرائیل و شکست توافق اسلو در تحقق هر گونه تغییر برای باز پس گیری حقوق ملی فلسطینیان می‌تواند فرصت‌های حماس برای ارتباط دادن عملکرد مبارزاتی مسلحانه خود رفتار اشغالگران در زمینه‌های دیگر را تقویت نماید به ویژه در قدس و در چارچوب تلاش این جنبش برای بهبود جایگاه سیاسی خود. در مقابل نقش آفرینی تشکیلات خودگردان فلسطین در تحقق آرامش در کرانه باختری و نابود کردن فضای مبارزه ملی – مبارزه مسلحانه و برخی از اشکال مقاومت مردمی – از طریق همکاری‌های امنیتی با مقامات اشغالگر حجم چالش‌های امنیتی اسرائیل را کاهش داده و فراغت بیشتری برای آن جهت مقابله با عملکرد مبارزاتی نوار غزه در شرایط بهتر را فراهم کرده است. در عین حال به رسمیت شناخته شدن منطقه‌ای و بین المللی تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان قدرت واقعی حاکم بر غزه و اینکه تنها طرف مسئول در پرونده بازسازی این منطقه به شمار می‌رود فرصت‌های ترمیم خرابی‌های جنگ اخیر را کاهش داده است. این به دلیل آن است که تشکیلات خودگردان حماس را دشمن خود دانسته و به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی نوار غزه در شرایطی که تحت حاکمیت این جنبش قرار دارد نیست و همین مسئله هزینه عملکرد مبارزاتی در غزه را افزایش داده است.

 

بی انضباطی در عملکرد مبارزاتی:

با وجود ابتکار عمل حماس در تشکیل «اتاق عملیات مشترک» که نمایندگان شاخه‌های نظامی گروه‌های فلسطین در نوار غزه با هدف هماهنگی در اقدام مبارزاتی مسلحانه به آن پیوستند اما برخی گروه‌ها به وجود این اتاق بی توجهی نموده و برخی مواقع بدون هماهنگی با اتاق عملیات مشترک به اسرائیل حمله می‌کنند. این عدم هماهنگی یا به دلیل ماهیت ارتباط این گروه‌ها با نیروهای منطقه‌ای است و یا به دلیل اختلاف با حماس یا ضعف در انضباط سازمانی در این گروه‌ها اتفاق می‌افتد. اما رفتار این گروه‌ها بهانه لازم را برای اسرائیل فراهم کرده تا عملیات را هدف قرار داده امکانات و ظرفیت‌های نظامی غزه را در دستور کار قرار دهد به ویژه ظرفیت‌هایی که بر اساس داده‌های اطلاعاتی به جنبش حماس تعلق دارند. علاوه بر آن این گونه اقدامات برای حماس در برابر مصر و جامعه بین الملل نیز ایجاد هزینه می‌نماید.

 

3- عوامل تعیین کننده اسرائیلی

اسرائیل نقشی تعین کننده در تاثیر گذاری بر رویکردهای عملکرد مبازراتی مسلحانه غزه و توجیهات و میزان اثر بخشی آن دارد. لذا فعالیت‌های اسرائیل به عنوان رژیمی استعمارگر وطن گزین همیشه و به طور عملی بر ایجاد مانع برای نیروهای و گروه‌های است که در چارچوب جنبش آزادی ملی فلسطینی متمرکز است. با این حال بسیاری از عوامل تعیین کننده که رفتار اسرائیل در قبال غزه را کنترل می‌کند فضا را به گونه‌ای فراهم می‌نماید تا حماس از بُعد مبارزاتی خود وارد شده و به طور گسترده‌ای در تعیین رویکردهای آن نقش آفرینی دارد. پس از گذشت 16 سال از پیروزی حماس در انتخابات مشخص شده که اسرائیل تلاش زیادی انجام داده تا اجازه ندهد شرایط به گونه‌ای فراهم شود تا این جنبش از تسلط خود بر این قطعه جغرافیایی برای توسعه ظرفیت‌های نظامی خود بهره برداری نماید چرا که آن را تهدیدی برای عمق استراتژیک خود می‌داند. اسرائیل برای تحقق این هدف به دو شیوه عملیاتی متوسل شده است، اول استفاده از تسلط خود بر مرزهای زمینی، هوایی و دریایی غزه برای تشدید محاصره این منطقه که مصر در این زمینه نقش مهمی در توانمند سازی یا منع اسرائیل از این هدف داشته است. دوم حمله به ظرفیت‌های نظامی جنبش و اقدام برای فرسایش آن که یا با انجام عملیات تهاجمی صورت پذیرفته و یا از واکنش گروه‌ها در قالب عملیات‌های آنان استفاده گردیده و به بهانه این اقدامات عملیات تهاجمی خود را در جریان جنگ‌ها یا درگیری‌های چند روزه اجرا کرده است و در این خصوص از بانک اهداف خود که بر اساس داده‌های اطلاعاتی و از قبل تعیین گردیده استفاده نموده است.

 

اسرائیل برای موافقت خود با بهبود اوضاع اقتصادی نوار غزه شروطی قرار داده که حماس ضمن عدم پذیرش آنها این شروط را مجازات گونه می‌داند. لذا طرح «امنیت در برابر اقتصاد» مطرح شده توسط یاییر لاپید وزیر خارجه اسرائیل برای تعامل با غزه به خلع سلاح این منطقه، تغییر فضای سیاسی حاکم بر آن و همچنین آزادی اسرا و شهرک نشینان اسرائیل نزد حماس منتهی می‌شود. لازم به ذکر است لاپید نخست وزیر جایگزین اسرائیل است که در نوامبر 2025 جانشین نفتالی بنت خواهد شد.

 

علاوه بر آن به نظر می‌رسد اسرائیل بر نابودی هر گونه تلاش انجام شده از سوی حماس برای ایجاد ارتباط میان عملکرد مقاومتی خود در غزه به اقدامات اشغالگران در نوار غزه و کرانه باختری مصصم است. برقراری این ارتباط و تسلیم در برابر آن خطراتی را برای پروژه شهرک سازی و یهودی سازی و همچنین جایگاه منطقه‌ای اسرائیل و توان بازدارندگی آن دارد.

 

از این جهت و در سایه پایبندی اسرائیل به استراتژی محاصره غزه محاسبات استراتژیک و سیاسی حماس را در آینده به ایجاد تنش نظامی در واکنش به سیاست‌های اشغالگران در قبال قدس و کرانه باختری سوق خواهد داد. این اتفاق از آن جهت محقق می‌شود که واکنش به این سیاست‌ها برای حماس بهتر است تا اینکه مجبور شود در واکنش به تشدید محاصره علیه نوار غزه تنش آفرینی نماید. حماس معتقد است درگیری نظامی با اسرائیل در واکنش به اقدامات اشغالگران در قدس علاوه بر انطباق با مبانی ایدئولوژیک آن مسئله فلسطین را به صدر توجهات باز می‌گرداند و حتی جایگاه سیاسی این جنبش را در عرصه ملی نیز تقویت خواهد کرد. این از آن جهت است که چنین رفتاری با خواسته‌های فلسطینیان انطباق داشته است، علاوه بر آن تلاش‌های میانجیگرانه با هدف دستیابی به تحقق آتش بس میان این جنبش و اسرائیل در پی درگیری اخیر بر رفع محاصره از نوار غزه و پیامدهای آن متمرکز خواهد بود چنانچه در پی نبرد شمشیر قدس نیز اتفاق افتاده و در نتیجه به کاهش نشانه‌های محاصره انجامید.

 

این محیطی را فراهم می‌کند که ممکن است حماس را به اتخاذ این رویکرد ترغیب نماید که رفتار اسرائیل و گفتمان رسمی آن دلالت بر این دارد که اسرائیل به دنبال اقدام نظامی پایان دهنده به حکومت جنبش حماس نیست. این عدم تمایل به دلیل هزینه بالای انسانی، اقتصادی و سیاسی آن بوده به ویژه در شرایط عدم وجود طرفی دیگر که بتواند اداره امور نوار غزه را به دست گیرد و این به معنای خطر گرفتار شدن در غزه و اطراف آن در بلند مدت خواهد بود. لاپید وزیر خارجه اسرائیل تاکید دارد هر گونه مسیر نظامی که به اشغال نوار غزه توسط اسرائیل منتهی شود با منافع ملی آن در تعارض است. در عین حال تحول روشن در مجموعه ارزش‌های جامعه اسرائیل توان تصمیم گیری برای اقدام نظامی مبتکرانه گسترده زمینی به عنوان لازمه نابودی ریشه‌ای قدرت نظامی حماس در نوار غزه را از تل آویو سلب کرده است حتی اگر هدف از این حمله اشغال مجدد این منطقه و سرنگونی حکومت حماس در آن نیز نباشد. همچنین محافل حکمرانی در اسرائیل از عمق حساسیت جامعه خود نسبت به تعداد زیاد کشته‌ها در صفوف نظامیان اسرائیلی با خبر بوده و از تبعات عدم آمادگی چنین جامعه‌ای برای تحمل هزینه‌ها و خسارت‌های اقدام نظامی زمینی در عمق نوار غزه نگران هستند.

 

4- بازیگران منطقه‌ای

بسیاری از بازیگران منطقه‌ای نقش‌های متعارض تاثیر گذار و رویکردهای مختلف در زمینه عملکرد مبارزاتی نوار غزه اتخاذ می‌کنند. مصر تاثیر گذارترین بازیگر منطقه‌ای بر نحوه عملکرد مبازراتی نوار غزه به شمار می‌رود چرا که کنترل گذرگاه غزه را در اختیار دارد که در شرایط تسلط اسرائیل بر مرزهای زمینی، هوایی و دریایی غزه تنها دروازه این منطقه به سوی جهان محسوب می‌شود. رابطه مصر با جنبش حماس متاثر از دو عامل اصلی است، اول موضع عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور این کشور که از مخالفان گروه اخوان المسلمین است که خواستگاه حماس به شمار می‌رود. دوم استفاده مصر از رابطه با اسرائیل و همکاری با آن در راستای فراهم سازی شرایطی که جایگاه بین المللی آن به ویژه نزد آمریکا را بهبود بخشد. رفتارهای مختلف مصر ناشی از دو عامل اصلی است که تاثیری منفی بر عملکرد مبارزاتی غزه داشته است. کنترل گذرگاه رفح این قدرت را به مصر داده تا پرونده میانجیگری میان حماس و اسرائیل را در انحصار خود داشته و در دستیابی به تفاهمات آتش بس میان طرفین نقش آفرینی نماید. البته این کشور به اندازه کافی آمادگی برای اجرای تعهدات مطرح در این توافقات یا الزام طرف اسرائیل به تهعدات مطرح در این توافقات را از خود نشان نداده و جنبش حماس نیز بر این مسئله تاکید دارد.

 

مصر با هماهنگی اسرائیل اقداماتی را با هدف کاهش قدرت گروه‌های فلسطینی نوار غزه برای کاهش توان نظامی آنها را انجام داده است، این اقدامات با اعمال نظارت‌های بر کالاهای ورودی به نوار غزه از طریق گذرگاه رفح صورت پذیرفته تا از این طریق کالاهای دارای کاربری دوگانه نظامی و غیر نظامی وارد این منطقه نشوند. اسرائیل به طور رسمی اعلام کرد مصر در پی درخواست مقامات اسرائیلی نسبت به تخریب تونل‌هایی ارتباطی میان نوار غزه و شمال سینا اقدام کرده است، تونل‌هایی که از آنها برای قاچاق سلاح به غزه استفاده می‌شد اما در چارچوب برنامه‌های کاهش قدرت حماس برای تقویت توان نظامی خود نابود شدند. لذا می‌توان گفت نتیجه نقش آفرینی مصر ایجاد چالش‌های بزرگ برای عملکرد مبارزاتی فلسطینی در نوار غزه بوده که در زمینه‌هایی چون جلوگیری از تقویت توان نظامی و تحقق پیروزی پس از جنگ‌ها و درگیری‌های چند روزه خودنمایی می‌کند که در ضمن توافقات آتش بس طراحی شده با میانجیگری مصر به وقوع پیوسته است.

 

در مقابل مقامات حماس به نقش تعیین کننده ایران در حمایت مالی و تسلیحاتی از این جنبش اعتراف دارند. اما حمایت ایران اساساً به ابعاد مالی و آموزشی منحصر بوده و توان این کشور برای مجهز نمودن حماس به سلاحی که بتواند توازن استراتژیک با اسرائیل را دچار تغییر کند با محاصره این منطقه محدود شده است و همین مسئله سبب شده تا حماس به طور اساسی به توان ذاتی خود برای ساخت سلاح‌های مختلف تکیه نماید. اسرائیل در جنگ ماه می 2021 اعتراف کرد تمام موشک‌های شلیک شده توسط حماس در غزه ساخته شده و از موشک‌های ایرانی نبوده است. کاملاً روشن است که دستیابی حماس به تجهیزات نظامی که ایران گروه‌های دیگر همپیمان با خود در منطقه مانند حزب الله لبنان و انصار الله یمن را به آنها مجهز نموده می‌تواند توازن کنونی میان این جنبش و اسرائیل را تغییر دهد. به عنوان مثال یکی از مهمترین دلایل کاهش انگیزه اسرائیل برای ورود به درگیری نظامی با حزب الله این واقعیت است که اسرائیل مدعی است اطلاعاتی در اختیار دارد که بیانگر آن است که این گروه تعداد زیادی موشک‌های دور بُرد و برخوردار از سرجنگی‌های بزرگ است که برخی از آنها دارای دقت بالایی در اصابت به اهداف است. این به معنای آن است که چنین درگیری می‌تواند به خسارت‌های بی سابقه‌ای به عمق غیر نظامی اسرائیل منتهی شود.

 

نیروهای بین المللی به ویژه آمریکا و اروپا نقش مهمی در تاثیر گذاری بر اثر بخشی مبارزه فلسطینی در غزه ایفا می‌کنند. آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی حماس را یک جنبش تروریستی قلمداد می‌کنند و این موضع مانعی مضاعف بر دیگر موانعی است که بر سر راه بازسازی غزه ایجاد نموده که در پی جنگ‌ها و درگیری‌هایی به وجود آمده که باعث ویرانی‌های گسترده شده است. این کشورها از تعامل با حماس به عنوان قدرت حاکم بر غزه و اداره کننده امور این منطقه خودداری کرده و بر این مسئله اصرار دارند که تشکیلات خودگردان فلسطین تنها طرفی است که حق در دست گرفتن پرونده مدیریت پروژه‌های بازسازی و نظارت بر آنها را دارد. در عین حال شروط مطرح شده توسط «گروه بین المللی چهار» در خصوص به رسمیت شناخته شدن هر حکومتی که نماینده تشکلات خودگردان فلسطین بوده و دست کشیدن آن از تروریسم و همچنین به رسمیت شناختن اسرائیل و توافقات امضا شده با آن فرصت‌های تشکیل حکومت با مشارکت حماس در پی یک گفتگوی داخلی را کاهش می‌دهد. این شروط مانعی برای تلاش‌های هدفمند جهت پایان دادن به اختلافات داخلی بوده و فرصت‌های دستیابی به یک تفاهم ملی داخلی در خصوص مسئله مبارزه از جمله مبارزه در غزه را نابود می‌کند. علاوه بر آن مانع از تقویت فضای سیاسی مناسب داخلی می‌شود که می‌تواند هزینه‌های اقتصادی و انسانی این مبارزه را کاهش دهد.

 

5- فایده مبارزه غزه و آینده آن

عملکرد مبازراتی مسلحانه غزه مهمترین شکل مبارزه فلسطینی در شرایط کنونی بوده و به دلیل وضعیت حاکم بر کرانه باختری بیشترین تاثیر را بر مسئله فلسطین دارد.

مبارزه فلسطین در غزه دارای سطوح و رویکردهای تاثیر گذار متعارض بر منافع غزه و عموم مردم فلسطین است. غزه به دلیل انباشت ظرفیت‌های نظامی آن در چارچوب تمایل برای بهبود جایگاه خود در مبارزه ملی به تنها قطعه جغرافیایی در سرزمین فلسطین تاریخی تبدیل شده اشغالگران فقط با آغاز جنگی همه جانبه یا یک درگیری نظامی بزرگ می‌توانند آن را اشغال کنند که البته با واکنش فلسطینیان نیز مواجه خواهند شد و این کاملاً بر خلاف شرایطی است که در کرانه باختری وجود دارد. مقاومت غزه موفق شده تا جایگاه منطقه‌ای و قدرت بازدارندگی اسرائیل را با چالش مواجه نماید چرا که مقاومت از بیشترین جسارت در منطقه برای هدف قرار دادن عمق اسرائیل برخوردار بوده و این حملات را در قالب اقدامات ابتکار و پیش دستانه و یا واکنش به اقدامات اسرائیل در جنگ‌ها و درگیری‌های چند روزه انجام داده است. علاوه بر آن حملات مقاومت غزه باعث می‌شود روند زندگی در اسرائیل با اختلال مواجه شده و امنیت شخصی افراد در شهرک‌ها در خطر قرار گرفته و نمادهای حاکمیت اسرائیل هدف قرار گیرد. عملکرد مبارزاتی مسلحانه غزه در جنگ اخیر جایگاه این منطقه را در آگاهی جمعی فلسطینیان تقویت نموده و توجه ویژه به آن را به عنوان مولفه‌ای اساسی در درگیری با اشغالگران تثبیت کرد.

 

از سوی دیگر عموم مردم غزه هزینه زیادی برای ادامه این نحوه مبارزه پرداخت می‌کنند. این هزینه‌ها در ابعادی چون کشته‌ها و مجروحان فراوان در عملیات‌های جنگی اسرائیل، وخامت اوضاع اقتصادی و انسانی که پس از هر جنگ یا درگیری افزایش می‌یابد و همچنین خسارت‌های وارده به منازل، تاسیسات عمومی و زیر ساخت‌ها به مردم غزه تحمیل می‌شود. در چنین شرایطی توازن قدرت به نفع اسرائیل و ماشین جنگی آن که دارای قدرت تخریبی بالایی برخوردار است تغییر نموده و حماس و گروه‌های دیگر قدرت نظامی بازدارنده برای مقابله با آن را در اختیار ندارند، علاوه بر آنکه وضعیت داخلی، منطقه‌ای و بین المللی کنونی به سوق دادن اشغالگران برای تجدید نظر در روش‌های تعامل با غزه کمکی نمی‌کند. این می‌تواند بیانگر واقعیت توافقات آتش بس غیر مستقیمی است که حماس و اسرائیل با میانجیگری مصر به آنها دست می‌یابند که برخی تنها به برخی جنبه‌های محاصره غزه پرداخته و نسبت به چالش بازسازی ویرانی‌های غزه توسط اشغالگران توجهی ندارد.

 

در زمینه منافع عمومی ملت فلسطین نیز باید گفت موفقیت‌های به دست آمده توسط غزه در عرصه توانایی‌های نظامی و روش‌های استفاده از این ظرفیت‌ها مورد استقبال علنی فلسطینیان قرار گرفته است. با وجود اینکه عملکرد مبارزه مسلحانه در غزه به تاثیر گذاری اساسی بر سیاست‌های اشغالگران در کرانه باختری و قدس منتهی نشده اما مد نظر قرار دادن آن پس از جنگ ماه می 2021 به یکی از ملاحظات محافل تصمیم گیری در اسرائیل هنگام انجام هر گونه اقدام در قدس تبدیل شده است.

 

اما در مقابل مبارزه غزه تا کنون موفق نشده تاثیری تعیین کننده بر سیاست‌ها و تصمیمات اشغالگران در دیگر عرصه‌های فلسطین به ویژه کرانه باختری و قدس داشته باشد. میزان قدرت نظامی اسرائیل بسیار گسترده بوده به طوری که حماس نمی‌تواند به گونه‌ای تهدید علیه آن ایجاد نماید که اشغالگران را به تجدید نظر در سیاست‌های شهرک سازی و یهودی سازی در کرانه باختری وادار نماید به ویژه آنکه این سیاست‌ها از حمایت گسترده داخلی اسرائیلی برخوردار است. از این جهت جنگ ماه می 2021 به توافق آتش بس میان حماس و اسرائیل برای تجدید نظر در برخی جنبه‌های محاصره علیه نوار غزه منتهی شد همچنانکه در پایان جنگ‌ها و درگیری‌های گذشته نیز همین روند اتفاق می‌افتاد و اسرائیل نیز تاکنون هیچ تعهدی در خصوص سیاست‌های خود در کرانه باختری و قدس ارائه نکرده است.

 

اما در مورد پیش بینی روند مبارزه فلسطینی در غزه و اثر بخشی آن در آینده می‌توان به 3 سناریوی ذیل اشاره کرد:

1- ارتباط یافتن انحصاری فعالیت‌های مبارزاتی مسلحانه حماس به رفتارهای اسرائیل علیه غزه و محاصره تحمیل شده به این منطقه چنانچه پیش از جنگ ما می 2021 همین روند در دستور کار این جنبش قرار داشت. بر اساس این سناریو غزه چالشی برای سیاست‌های اشغالگران در دیگر عرصه‌های فلسطین به ویژه قدس و کرانه باختری محسوب نشده و هیچ نقشی در تغییر شرایط اقتصادی و انسانی روند مبارزاتی مردم غزه نخواهد داشت. چرا که پیش بینی می‌شود جنگ‌ها و درگیری‌های گسترده‌‌ای که می‌تواند به اقدامات جنگی این مبارزه منجر شود به فرمول‌های مشابه آتش بس که در گذشته نیز به آنها دست یافته شد ختم گردد که هیچ توجهی به نتایج جنگ‌ها و چالش‌های ناشی از محاصره نخواهد پرداخت.

 

2- پایبندی حماس به معادله «غزه – قدس» و ارتباط مجدد مبارزه مسلحانه خود در آینده به عملکرد اشغالگران در دیگر عرصه‌های فلسطین. احتمالاً این سناریو در حفظ مسئله فلسطین و اتحاد عرصه‌های مبارزاتی فلسطین و تمرکز بر اقدامات اشغالگران و خطرات آن برای عموم عرصه‌های مختلف فلسطین نقش آفرین بوده و روحیه معنوی فلسطینیان در تمام اماکنی که در آنها حضور داشته را افزایش داده و ارزش مبارزه را در آگاهی جمعی تقویت نماید. اما در صورتی که شرایط داخلی و منطقه‌ای به حال خود باقی بماند قدرت مبارزه غزه برای ایجاد تحول در رویکردهای درگیری اشغالگران و اجبار آنان بر عقب نشینی از سیاست‌های خود در دیگر عرصه‌های فلسطین محدود می‌شود. باقی ماندن فضای داخلی در شرایط کنونی به معنای باقی ماندن عرصه مبارزاتی کرانه باختری در حالت رکود است. این امر سبب می‌شود اسرائیل بر غزه متمرکز شده و از توان مازاد نظامی خود علیه آن استفاده نماید که نتیجه آن وارد آمدن خسارت‌های گسترده جانی و ویرانی‌های گسترده در املاک و زیر ساخت‌های این منطقه خواهد بود. این فرصت‌های پایان یافتن هر جنگ یا درگیری نظامی آینده را افزایش می‌دهد چرا که حماس به سمت همان معادله‌ای خواهد رفت که در پایان جنگ ماه می 2021 در آن پیروی نمود، یعنی توافق آتش بس غیر مستقیم که برخی از جنبه‌های محاصره نوار غزه را مورد بررسی قرار داده و در آن هیچ تعهدی از سوی اسرائیل برای عقب نشینی از سیاست‌های خود در قبال کرانه باختری و قدس ارائه نخواهد شد.

 

3- ایجاد تحولات داخلی و منطقه‌ای اثر بخشی مبارزه غزه و توان حماس برای ارتباط دادن این مبارزه به اقدامات اشغالگران در عرصه‌های فلسطین را بهبود بخشیده است. حصول توافق فراگیر داخلی در فلسطین در مراحل پیش‌رو بر اهداف مبارزه ملی و ابزارهای آن فرصت‌های پیوستن عرصه‌های جدید جغرافیایی به دایره مبارزه علیه اشغالگران را افزایش داده و در عین حال سنگینی باری که بر دوش غزه است و همچنین هزینه‌های اقدامات مبارزاتی این منطقه را کاهش می‌دهد. دامن زدن به اشکال مختلف مبارزه فلسطینی در کرانه باختری با توجه به ادامه مبارزه در غزه قدرت مانور اسرائیل را کاهش داده و چالش‌هایی که ارتش اسرائیل با آن مواجه است را افزایش می‌دهد. در کرانه باختری صدها شهرک و ده‌ها پایگاه نظامی وجود دارد که برای آنها شبکه‌ای از جاده‌ها ایجاد شده و روزانه هزاران شهرک نشین و سرباز در آن تردد می‌کنند و لازمه کنترل امنیت این شبکه ارتباطی استفاده از تعداد زیادی از نیروهای نظامی و احتیاط ارتش است. این شرایط از سویی فراغت اسرائیل برای مقابله با غزه را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر فرصت‌ها برای سوق دادن اسرائیل به بازنگری در سیاست‌های آن در قدس و کرانه باختری را افزایش می‌دهد به ویژه در شرایط بی ثباتی در جبهه شمالی.

 

علاوه بر آن به وجود آمدن تحولات آینده در رویکردهای سیاست خارجی نیروهای منطقه‌ای موثر در عرصه فلسطین به ویژه در نوار غزه می‌تواند از سویی برای عملکرد مبارزاتی نوار غزه حمایتی سیاسی فراهم کرده و از سوی دیگر با فراهم سازی امکانات نظامی یا حمایت سیاسی اثر بخشی این نوع مبارزه را تقویت نماید. تحقق چنین شرایطی تاثیر گذاری مبارزه غزه را افزایش داده و به ارتباط این مبارزه با اقدامات اشغالگران در دیگر عرصه‌های فلسطین کمک می‌نماید. به عنوان مثال چنین تحولی در جریان بهار عربی به وقوع پیوست چرا که توان گروه‌های فلسطینی به ویژه حماس برای دستیابی به سلاح و ابزارهای جنگی پس از انقلاب 25 ژانویه افزایش یافت و مصر موضعی حمایتی از غزه در سال 2012 اتخاذ نمود تا جایی که محمد مرسی رئیس جمهور فقید مصر خشام قندیل معاون خود را در آخرین روزهای جنگ به نوار غزه فرستاد و با این اقدام پیام روشن خود در حمایت سیاسی و تغییر جدی در مواضع مصر نسبت به گذشته و آینده یعنی جنگ‌های 2008، 2014 و 2021 را اعلام کرد.

 

اما باید توجه داشت که فرصت تحقق این سناریو در شرایط کنونی بسیار کم است چرا که امکان تحقق یک توافق داخلی فلسطینی که اجازه دهد کرانه باختری به دایره مبارزات ملی پیوندد بسیار محدود است. به نظر می‌رسد تشکیلات خودگردان فلسطین که کنترل امور کرانه باختری را در اختیار دارد برای تجدید نظر در کارآیی خود و روند روابط با اسرائیل آمادگی ندارد و این به معنای ادامه نقش آفرینی آن در نابود کردن فضای مبارزاتی در کرانه باختری است.

احتمالاً سناریوی دوم به شرایط حماس نزدیکی بیشتری داشته باشد یعنی ارتباط دادن مبارزه مسلحانه خود به اقدامات اشغالگران در دیگر عرصه‌های فلسطین. البته حماس در گذشته دریافته که برقراری این ارتباط نمی‌تواند به ایجاد تحول در اقدامات اشغالگران در عرصه‌های مختلف فلسطین منتهی شود و حتی جنگ‌ها و درگیری‌های ایجاد شده ناشی از همین ارتباط در نهایت به تفاهمات آتش بسی ختم گردیده که تنها به برخی جنبه‌های محاصره نوار غزه پرداخته است. در آینده این برای حماس مشکل خواهد بود که از ارتباط دادن مبارزه مسلحانه خود با اقدامات اشغالگران به ویژه در قدس خودداری کند به ویژه پس از آنکه سطح توقعات فلسطینیان از این جنبش افزایش یافته و نتایج نظرسنجی‌ها انجام شده بیانگر این واقعیت است.

 

اگر چه رهبران حماس اعلام کرده‌اند در صورت تشدید محاصره نوار غزه آماده ورود به درگیری نظامی در واکنش به آن هستند اما می‌توان چنین فرض کرد که آنان ترجیح می‌‌دهند آغاز درگیری نظامی با اشغالگران در چارچوب ارتباط یافتن مبارزه مسلحانه این جنبش با اقدامات اشغالگران در قدس باشد. این مسئله از آن جهت است که ایجاد این ارتباط از سویی منعکس کننده پایبندی ایدئولوژیک این جنبش بوده و از سوی دیگر تقویت کننده جایگاه سیاسی آن در عرصه ملی خواهد بود، علاوه بر آنکه از طرف دیگر این اجازه را به حماس خواهد داد تا به همان تفاهماتی بازگردد که می‌تواند با استفاده از آنها برخی جنبه‌های محاصره نوار غزه را مورد بررسی قرار دهد.

البته این به معنای آن نیست که حماس در آینده به طور خودکار و مطلق میان درگیری‌های نظامی در غزه و سیاست‌های متجاوزانه اسرائیل در قدس و دیگر عرصه‌های فلسطین ارتباط برقرار نماید زیرا هزینه ایجاد چنین ارتباطی برای حماس و مردم غزه بسیار زیاد خواهد بود. لذا احتمالاً حماس ترجیح می‌دهد در صورت اقدام خطرناک اسرائیل در قدس که مردم فلسطین را تحریک کرده و خشم گسترده مردمی را در پی داشته باشد به آن واکنش نشان دهد به ویژه هنگامی که مسئله به اخراج تعداد زیادی از خانواده‌های اهل قدس از منارلشان یا اقدام برای ایجاد تغییرات در شرایط کنونی مسجد الاقصی مربوط شود.

در خصوص  رابطه میان مبارزه غزه و وضعیت مسیر راه حل سیاسی نزاع فلسطینی – اسرائیلی باید به این واقعیت توجه داشت که فرصت‌های حل و فصل این نزاع پس از طرح «معامله قرن» و در پی عقب نشینی از راه حل دو دولتی که حاوی حداقل‌های مورد قبول فلسطینیان از میان رفته و از سوی دیگر جامعه اسرائیلی نیز به سوی افراط گرایی قومی و مذهبی سوق یافته است. لذا این واقعیت میزان اتکای فلسطینی بر نقش آفرینی مبارزه ملی در عرصه‌های مختلف آن را افزایش خواهد داد که از جمله آن غزه به عنوان محور اساسی در تلاش فلسطینیان برای دستیابی به حقوق ملی خود است.

 

نتیجه:

غزه با توجه به رویکرد مبارزاتی خود نقشی اساسی و مهم در مبارزه فلسطینی به طور کلی داشته و سهمی بسزا در حفظ مسئله فلسطین به عنوان یک مسئله ملی و تداوم وجدان فلسطینی، عربی و اسلامی ایفا نموده است. علاوه بر آنکه غزه چالشی اساسی برای اشغالگران اسرائیل محسوب می‌شود و این به دلیل برخورداری این منطقه از زیر ساخت‌های نظامی است که موفق به فراهم نمودن آنها شده است. اما قدرت حماس و نیروهای مشارکت کننده در عملکرد مبارزاتی غزه در ایجاد تحول در سیاست‌های اشغالگران در قبال غزه و کرانه باختری با توجه به شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین المللی همچنان محدود باقی مانده است. لذا بهبود اثر بخشی مبارزات غزه و افزایش تاثیر گذاری آن بر سیاست‌های اشغالگران در مورد غزه، کرانه باختری و قدس متوقف بر حصول تحول در عرصه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین المللی است به طوری که از سویی به کاهش هزینه‌های مبارزاتی غزه و از سوی دیگر به افزایش هزینه‌های اسرائیل منتهی شود.

 

* پژوهشگر و روزنامه نگار محقق در امور رژیم صهیونیستی

انتهای پیام/م.ت/