شناسهٔ خبر: 52664616 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

شطرنج روسیه و آمریکا در مرز اوکراین چه آرایشی دارد

زمین بگیر، زمان بده

اگر روسیه و اوکراین به یک درگیری محدود یا جنگ آشکار کشیده نشوند، فضای رعب‌آوری که واشنگتن و لندن از مسکو ساخته‌اند و آن را بر سر اروپا انداخته‌اند، تمام رویاهایی که امثال امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه برای «استقلال اروپا از آمریکا» در سر می‌پروراند را بر باد می‌دهد و دوباره اروپا را مستعمره آمریکا و بریتانیای جداشده از اروپا خواهد کرد.

صاحب‌خبر -
زمین بگیر، زمان بده

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: برخلاف دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، جو بایدن نمی‌خواهد اجازه دهد آب خوش از گلوی پوتین و روسیه پایین برود. آمریکا و رهبران غربی، برخلاف قولی که به اتحادیه جماهیر شوروی داده بودند که از گسترش ناتو به اروپای مرکزی و شرقی خودداری کنند، اکنون در تلاشند تا ناتو را در مرز روسیه مستقر کنند و این همان خط قرمزی است که مسکو برای خود تعیین کرده است. از فضایی که رسانه‌های جریان اصلی غربی و به‌ویژه آمریکایی درحال ترسیم و ساخت آن هستند و همچنین هشدارهای جو بایدن پیرامون آمادگی روسیه برای حمله به اوکراین، می‌توان به لحظه‌شماری طرف غربی برای کشاندن روس‌ها به یک درگیری با تبعات نامعلوم رسید. نمایشی را که آمریکا و متحد دیرینه‌اش بریتانیا در شرق اروپا روی پرده برده‌اند، در هر صورت برای این دو پرسود خواهد بود. حتی اگر روسیه و اوکراین به یک درگیری محدود یا جنگ آشکار کشیده نشوند، فضای رعب‌آوری که واشنگتن و لندن از مسکو ساخته‌اند و آن را بر سر اروپا انداخته‌اند، تمام رویاهایی که امثال امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه برای «استقلال اروپا از آمریکا» در سر می‌پروراند را بر باد می‌دهد و دوباره اروپا را مستعمره آمریکا و بریتانیای جداشده از اروپا خواهد کرد.

به همین دلیل است که بیش از ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه، این جو بایدن است که از جنگ سخن می‌گوید. او بامداد شنبه به وقت تهران، برای دومین‌بار در چند روز گذشته مدعی شد نیروهای روس از مناطق مرزی متعدد به محاصره اوکراین پرداخته‌اند و انتظار می‌رود روسیه طی روزهای آتی، به حمله علیه اوکراین بپردازد. بایدن گفته که انتظار دارد روسیه «کی‌یف، پایتخت اوکراین را هدف قرار دهد.» رئیس‌جمهور آمریکا ابراز اطمینان کرده که پوتین تصمیم حمله به اوکراین را گرفته است. او روسیه را تهدید کرد که اگر به‌جای مذاکره، گزینه جنگ را انتخاب کند، «بهای سنگینی» برای آن پرداخت خواهند کرد.

لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا نیز در راستای ادعاهای بایدن گفته است: «ارتش روسیه به‌سمت مواضعی پیش رفته است که به این کشور اجازه می‌دهد به اوکراین حمله کند.»

روس‌ها اما اظهارات مقامات آمریکایی را بخشی از «کمپین انتشار اطلاعات نادرست علیه روسیه» تفسیر می‌کنند و بیشتر تلاش می‌کنند از طرف غربی تضمین‌های امنیتی اخذ کنند. یکی از مقامات روسی که به ادعاهای مقامات آمریکایی درباره حمله قریب‌الوقوع روسیه به اوکراین واکنش نشان داده، «آناتولی آنتونوف» سفیر روسیه در واشنگتن است. صفحه فیسبوک سفارت روسیه در ایالات‌متحده به نقل از او نوشت: «در پاسخ کتبی ما به پاسخ طرف آمریکایی درمورد تضمین‌های امنیتی که در 17 فوریه تحویل داده شد، به‌صراحت اعلام شده است: «برخلاف آنکه ایالات‌متحده و متحدانش از پاییز سال گذشته تاکنون در سطح رسمی درباره آن سخن می‌گویند، هیچ‌گونه «تهاجم روسیه» به اوکراین وجود ندارد و برنامه‌ریزی نشده است.» او این‌گونه اظهارات را «دور دیگری از کمپین اطلاعات نادرست آمریکا علیه روسیه» خوانده است.

هرچند خبرها درباره افزایش حضور نیروهای نظامی روسیه در مرز اوکراین ضدونقیض است، اما به‌نظر می‌رسد در شرق اروپا قرار است یک جنگ نیابتی بین غرب و روسیه شکل بگیرد؛ در یک‌سوی جبهه اوکراین با پشتیبانی آمریکا و متحدانش جای گرفته و در سوی دیگر جدایی‌طلبان روس‌تبار در دو استان «دونتسک» و «لوهانسک» که حمایت مسکو را پشت‌سر دارند. اگرچه هر دو طرف سعی می‌کنند آتش درگیری را شعله‌ور نکنند، اما احتمالا اوکراین صحنه زورآزمایی هر دو طرف برای تضعیف طرف مقابل خواهد بود. آن‌گونه که ناظران بین‌المللی گفته‌اند، خشونت‌ها در مناطق مرزی تشدید شده است و دو طرف آتش‌بسی را که برپایه توافقنامه مینسک برقرار کرده ‌بودند، نقض کرده‌اند.

جدایی‌طلبان مورد حمایت روسیه از نگرانی خود درباره حمله احتمالی نیروهای اوکراینی سخن به میان آورده‌ و بر همین اساس نیز اعلام بسیج کامل نیروهای نظامی کرده‌اند. درمقابل اما اوکراین اعلام کرده قصدی برای حمله ندارد و این نیروهای جدایی‌طلب هستند که درصدد ایجاد بهانه‌ای برای ورود نیروهای روسیه به خاک اوکراین هستند. رسانه‌های روسی از تخلیه جمهوری‌های خلق دونتسک و لوهانسک به‌دلیل خطر حمله اوکراین خبر داده‌اند. آن‌گونه که اسپوتنیک گزارش کرده، وزارت اوضاع اضطراری جمهوری دونتسک گزارش داد تا به امروز 6/6 هزار نفر از این جمهوری به قلمرو روسیه تخلیه شده‌اند که تقریبا 2.5 هزار نفر از آنها کودک هستند. به نوشته رسانه‌های روسی، نیروهای مسلح اوکراین در روز جمعه  بیش‌از 30 بار به‌سمت جمهوری خلق لوهانسک شلیک کردند. درمجموع روزانه 870 مورد نقض آتش‌بس در دونباس ثبت شده است.

 رزمایش جنگ هسته‌ای پوتین

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه که حدود 3 ماه پیش از عدم تعهد غربی‌ها به تعهدات‌شان سخن گفته بود و از همین‌رو خواهان «تضمین حقوقی» درباره عدم گسترش ناتو شده بود، روز گذشته شخصا بر رزمایش هسته‌ای مسکو نظارت کرد تا از این طریق در بحبوحه تنش‌ها با ناتو، آمادگی خود برای پاسخ به تحرکات طرف غربی را به نمایش بگذارد. به گزارش الجزیره، رئیس‌جمهور روسیه روز شنبه شخصا بر انجام رزمایش نظامی عظیم شامل نیروهای راهبردی هسته‌ای ارتش این کشور نظارت می‌کند. به گزارش راشاتودی، الکساندر لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس نیز به‌همراه پوتین ناظر بر برگزاری این رزمایش بوده است.

این رزمایش‌ها شامل سلاح‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای است و در بحبوحه تشدید تنش‌ها در شرق اوکراین و ادامه تنش‌ها با ناتو برگزار می‌شود. وزارت دفاع روسیه پیش از برگزاری این مانور گفت این مانور شامل «پرتاب موشک‌های بالستیک و کروز» می‌شود. قرار است در رزمایش، نیروی هوایی به‌همراه ناوگان شمال و دریای سیاه این کشور مشارکت کند. در این رزمایش، یک موشک بالستیک قاره‌پیما RS-24 Yars از پایگاه فضایی پلستسک در شمال‌غربی روسیه برای اصابت به هدفی در شبه‌جزیره کامچاتکا در شرق دور این کشور پس از طی مسافتی حدود 5700 کیلومتر (3540 مایل) شلیک شد. زیردریایی اتمی کارلیا نیز یک موشک بالستیک R-29RMU سینوا را از دریای بارنتز در قطب شمال شلیک کرد. در این رزمایش، کشتی‌ها و زیردریایی‌های ناوگان دریای شمالی و سیاه روسیه موشک‌های کروز کالیبر را شلیک کردند. آنها همچنین موشک کروز مافوق صوت ضدکشتی زیرکن را شلیک کردند که یکی از جدیدترین سلاح‌های روسیه است که برای انهدام ناوهای هواپیمابر بزرگ و دیگر کشتی‌های بزرگ طراحی شده است.

راشاتودی در این‌باره نوشت: «این رزمایش در بحبوحه تشدید تنش‌ها با ناتو برگزار می‌شود، زیرا کشورهای غربی مسکو را به جمع‌آوری نیرو و تجهیزات نظامی به قصد حمله به اوکراین متهم می‌کنند.» مقامات روس پیوستن اوکراین به ناتو را خط قرمز خود تعریف کرده‌اند و برای جلوگیری از آن، به هیچ طرح و نقشه‌ای نه نمی‌گویند. غربی‌ها مسکو را متهم به بهانه‌جویی برای ورود به تنش‌ها در شرق اوکراین می‌کنند، اما به‌نظر می‌رسد در این درگیری‌ها مسکو به‌صورت مستقیم قصد ورود به این تقابل را نخواهد داشت، مگر اینکه در کی‌یف تصمیم تنش‌زایی گرفته شود.  

  خطرات تبدیل اوکراین به اردوگاه ناتو

حضور ناتو در اوکراین، در گزارش‌های رسانه‌ای بیش از آنکه تشریح شده و به جزئیاتش پرداخته شود، اغلب تکرار می‌شود. با وجود این، چنین موضوعی از ابعادی به‌شدت مهم و اهمیتی نهفته در جزئیات برخوردار است.
بخشی از این ابعاد مهم به ویژگی‌های خاص سازمان ناتو مربوط است، زیرا این سازمان تقریبا از 30 کشور تشکیل شده است که هرکدام دارای توانایی‌های مشابه و متفاوتی نسبت به یکدیگر در حوزه نظامی هستند. تجمیع توانایی‌های مشابه این کشورها باعث شدت یافتن توان‌شان در آن حوزه شده و ویژگی‌های متفاوت‌شان نیز باعث مزیت‌سازی برای آنها در حوزه میدانی می‌شود. به‌عنوان نمونه در اوکراین تجمیع توانایی‌های مشابه کشورهای ناتو که یک عرصه از آن تعداد بالای جنگنده‌های پیشرفته است، باعث شدت یافتن قدرت هوایی غرب در این کشور علیه روسیه می‌شود. در کنار این مساله، ویژگی متفاوت یک کشور عضو یعنی ترکیه که دارای تعداد زیادی گروه شبه‌نظامی نیابتی است، باعث می‌شود در درگیری‌های اوکراین، ناتو یک مزیت نیز داشته باشد و در کنار ارتش کلاسیک از قابلیت جنگ نیابتی و چریکی نیز بهره ببرد. پیش از این نیز اخباری درباره استقرار تروریست‌های وابسته به ترکیه در اوکراین از سوی رسانه‌ها منتشر شده بود.

از این رو باید دانست که حضور ناتو در اوکراین یک اردوگاه بزرگ نظامی در این کشور علیه روسیه فراهم می‌سازد که دارای توانایی‌های رشدیافته زیادی است. این کشورها همچنین ریشه‌هایی عمیق در کشورهایی دارند که عضو ناتو نبوده اما تحت تسلط اعضای آن به‌شمار می‌روند. این کشورها نیز می‌توانند محلی برای تامین نیروی انسانی برای طولانی ساختن جنگ در اطراف روسیه باشند. به‌عنوان مثال حتی امروز که اوکراین به عضویت ناتو درنیامده است، گام برداشتن این کشور در راستای سیاست‌های این سازمان باعث بروز جنگ شده و پس از آن غرب بدون آنکه حضوری مستقیم داشته باشد با ایجاد یک خط تدارکاتی دست به تزریق نیروهای نیابتی از کشورهای آسیایی و آفریقایی به اوکراین می‌زند؛ به‌ویژه آنکه نیروهای تکفیری به‌دلیل آسیب‌هایی که روسیه به آنها در جنگ سوریه وارد کرده است، ‌انگیزه‌هایی برای جنگ در اوکراین یا هرجای دیگری علیه روس‌ها دارند. فارغ از وجوه نظامی، حالت اردوگاهی بودن ناتو باعث می‌شود روسیه به‌طور همزمان توسط 30 کشور که در میان آنها قدرت‌های اقتصادی بزرگی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، هلند و... قرار دارند، مورد تحریم قرار گیرد و دامنه این تحریم‌ها به کشورهای تحت نفوذ غرب نیز کشیده شود.

از این‌رو روسیه به‌دنبال آن است تا پیش از آنکه بحران اوکراین عمیق‌تر شود، و غرب آن را اردوگاه خود قرار دهد مانع از استقرار و تجمع این سازمان پرتعداد پشت‌ مرزهای خود شود، زیرا در آن صورت پراکنده ساختن‌شان به دشواری بیشتری می‌گراید.

  سیاست «بازیابی مناطقی از کشورهای ازدست‌رفته»

هنگامی‌که شوروی فروپاشید، دلایل این اتفاق بیشتر ریشه در یک تنفر داشتند که از تسلط قومیت روس بر دیگر اقوام این اتحاد ناشی می‌شد. ناسیونالیسم رادیکال موجود در آن برهه جدایی جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی را رقم زد اما این جمهوری‌ها با وجود استقلال همچنان پیوندهای قوی خود با روسیه را به‌عنوان وارث اصلی شوروی حفظ کردند.

با وجود این جریانی خزنده در جمهوری‌های استقلال‌یافته باعث شده آنها بار دیگر فرآیند دوری از روسیه را آغاز کنند؛ این‌بار اما ریشه این اتفاق تنها از تنفر ناشی نمی‌شود، چه اینکه بسیاری از ساکنان این کشورها تسلط روس‌ها را بر کشورشان ندیده‌اند، بلکه روند واگرایی حال حاضر از یک علاقه ریشه می‌گیرد که شامل تمایل به اروپامآبی و ادغام در اتحادیه اروپایی است.

این تمایل اما تنها در جمهوری‌های استقلال‌یافته موجود در شرق اروپا یافت نمی‌شود بلکه حتی کشورهای قفقاز را نیز درنوردیده است. به همین دلیل روسیه برای مواجهه با این واگرایی، راهبردی جدید انتخاب کرده که گرچه از لحاظ کلی مطلوب نیست اما شرایط دشوار امروز آن را به بهترین راه موجود تبدیل کرده است.

مسکو در یک سیاست خاص به‌دنبال «بازیابی مناطقی از کشورهای ازدست‌رفته» است. این سیاست البته به سال‌های اخیر بازنمی‌گردد و اجرای آن حداقل به 14 سال پیش بازمی‌گردد که برای نخستین‌بار در قفقاز به اجرا درآمد. اگر گرجستان در سال 2008 با تلاش برای پیوستن به ناتو از بین کشورهای تحت‌نفوذ روسیه خارج شد، درمقابل روسیه با مشاهده سقوط گرجستان، به‌صورت منفعل نظاره‌گر ازدست‌رفتن تمام این کشور نبود و دو منطقه «اوستیای جنوبی» و همچنین «آبخازیا» را که پیش‌تر نیز خودمختار بودند به شکل کامل از خاک این کشور جدا ساخت.

در جنوب قفقاز نیز هنگامی‌که امواج غرب‌گرایی ارمنستان را در بر گرفت و با برکناری سیاستمداران روس‌گرا، نیکول پاشینیان غربگرا بر سر کار آمد؛ مسکو با توجه به ریشه‌های گسترده این موج تصمیم به بازیابی بخش‌هایی از منطقه قفقاز گرفت. مسکو در بحبوحه جنگ قره‌باغ موفق شد با وجود تلاش‌های غرب برای تسلط بر قفقاز، ضمن ناکام گذاردن بخشی از این تلاش‌ها، منطقه‌ای جدید و مستحکم را در قفقاز جنوبی دراختیار گیرد.

در جریان جنگ قره‌باغ در سال 2020 که در آن نیروهای آذربایجان براساس طراحی غرب موفق به آزادسازی بخش‌های گسترده‌ای از این منطقه اشغالی از دست نیروهای ارمنستانی شدند؛ ریشه‌های غرب‌گرایی در ارمنستان به میزانی عمیق بود که چنین شکست تاریخی‌ای نیز منجر به سقوط پاشینیان نشد بلکه در تحولی عجیب باردیگر روس‌گرایان این کشور با برکناری به‌دلیل مخالفت‌هایشان مجازات شدند.

روسیه در پرونده به‌شدت پیچیده قفقاز جنوبی و از بین درگیری میان آذربایجان چرخیده به سمت ترکیه و ناتو و همچنین ارمنستان که آن نیز به غرب پیوسته بود؛ موفق شد اختیار شمال قره‌باغ را در اختیار بگیرد؛ جایی‌که ارمنی‌های ساکن در آن روس‌گرا بوده و با تحولات جدید که شامل دخالت روسیه برای جلوگیری از سقوط تشکیلات خودمختار ارمنی‌نشین «قره‌باغ کوهستانی» بود، تمایلات پیشین‌شان افزایش نیز یافته است.

روسیه در اوکراین نیز مسیری مشابه را پیگیری کرده است. در سال 2014 و بلافاصله پس از کودتای غربگرایان در جریان اردوکشی خیابانی علیه دولت قانونی اوکراین، روسیه با توسل مستقیم به نیروهای نظامی خود و سپس برگزاری یک رفراندوم شبه‌جزیره مهم و نسبتا گسترده کریمه را از خاک اوکراین جدا و به خاک خود ملحق کرد.

با این حال سیاست بازیابی شرق اوکراین چندان موفق نبود. پیش‌تر اوستیا و آبخازیا به دلیل پایگاه مردمی و تسلط نیروهای نظامی محلی به‌طور کامل از دسترس دولت مرکزی گرجستان خارج شده بودند. در قضیه جداسازی کریمه نیز این شبه‌جزیره اساسا زیر نفوذ دولت محلی کاملا روس‌گرا قرار داشت و نظامیان روسی نیز از دیرباز به‌طور گسترده‌ای در این شبه‌جزیره حضور داشتند، به همین دلیل کریمه نیز به‌طور کامل دراختیار روسیه قرار گرفت. در قره‌باغ نیز روسیه به‌طور کامل اختیار مرزهای رسمی «قره‌باغ کوهستانی» را در اختیار گرفته است و حتی فراتر از آن روی بخش‌هایی از هفت شهر دیگر آذربایجان در اطراف این منطقه که در عملیات اخیر قره‌باغ آزاد شده‌اند نیز نفوذ امنیتی دارد.

درحالی‌که تمام این بازیابی‌ها موفقیت‌آمیز بوده‌اند اما عملیات بازیابی منطقه دونباس در شرق اوکراین با مشکلاتی روبه‌رو شد. در سال 2014 هنگامی که شبه‌نظامیان روس‌تبار سعی کردند کنترل استان‌های واقع‌شده در منطقه دونباس اوکراین را در دست بگیرند با حمله ارتش اوکراین مواجه شدند که درنهایت به جنگی کوتاه‌مدت ولی پرتلفات منجر شد؛ طرفین درگیر در این جنگ چندماهه بیش از 14هزار کشته داشتند.

روس‌تباران این منطقه در دو استان «لوهانسک» و «دونتسک» دو جمهوری خودمختار تشکیل دادند اما به دلیل تهاجم ارتش اوکراین آنها تنها بر نیمی از دونباس مسلط هستند.

سیاست بازیابی روس‌ها این‌بار در شرق کشور ازدست‌رفته اوکراین با مشکلی سخت روبه‌رو شده است که نمی‌توان به راحتی آن را حل کرد زیرا هشت‌سال فشار مداوم باعث اتمام آن نشده است و مسکو تصمیم دارد با اعمال قدرت بیشتری درنهایت این منطقه را نیز به‌طور کامل بازیابی کند.

مشکل در دونباس آنجاست که برخلاف مناطق پیشین بازیابی‌شده، در این ناحیه همه نگاه‌ها به روسیه مثبت نیست. اوستیای جنوبی و آبخازیا به‌صورت قومی با دولت گرجستان درگیری داشتند، در کریمه درصد روس‌تباران به‌شدت زیاد بود و در قره‌باغ کوهستانی نیز ارمنی‌های این ناحیه با جمعیت محدود 150هزار نفری‌شان به هرکسی که باعث خارج ماندن محل زندگی‌شان از دست آذربایجان می‌شد، دست دوستی می‌دادند. در دونباس اما روس‌تباران گرچه در بسیاری از نواحی آن دارای اکثریت هستند اما این میزان به اندازه کافی زیاد نیست و صرفا اندکی از 50 درصد عبور کرده و حتی در برخی نواحی زیر 50 درصد است.

روس‌ها در دونباس البته تنها با مشکل در کمیت مواجه نیستند بلکه از لحاظ کیفی نیز پایگاه‌شان دارای اختلالاتی است. گفته می‌شود با وجود حضور سنگین روس‌تباران در شرق روسیه اما تنها 10 تا 20 درصد جمعیت این مناطق خواهان پیوستن به روسیه هستند؛ موضوعی که نشان می‌دهد کار مسکو در این منطقه چندان آسان نیست. مسکو در دونباس راهی جز تزریق نیروهای نظامی خود به نیروهای شبه‌نظامی روس‌تبار ندارد زیرا عدم‌تقویت آنها می‌تواند منجر به سقوط کامل دونباس به دست ارتش اوکراین شود.