فیضالله عرب سرخی فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با ایلنا درباره آینده فعالیت اصلاحطلبان گفت: فعالیت اصلاحطلبان، مربوط به زمان دور یا نزدیک انتخابات نیست بلکه این فعالیتها در طول روزها و سالها ادامه دارد. یعنی اصلاحطلبان چه به صورت فردی در فضای مجازی و چه به شکل تشکلها و گروهی در قالب جبهه اصلاحات و احزاب، به فعالیت خود ادامه میدهند. منتهی برای انجام این فعالیتها، میدان عمل بسیار محدود و ناکافی در اختیار دارند.
وی در ادامه افزود: به عنوان مثال، اصلاحطلبان نمیتوانند با برنامهریزی از قبل روی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای خود سرمایهگذاری کرده و یک نفر را آماده انتخابات کنند. نیاز هم نیست خیلی به گذشته برگردیم؛ همین انتخابات سال ۹۸ یا ۱۴۰۰ که همه نامزدهای اصلاحطلبان ردصلاحیت شدند، را مرور کنید. قرار بود اصلاحطلبان لیستی برای انتخابات مجلس آماده کنند؛ کارشناسان مدتها روی برنامهها در حوزههای مختلف مدیریتی کشور کار کرده بودند. با افراد دارای صلاحیت از لحاظ دانش و تواناییهای اجرایی گفتوگو شده بود، لیستها آماده بود و بنا شد پس از تایید صلاحیتها درباره نامزدهای تایید صلاحیتشده تصمیم نهایی اتخاذ شود. اما چنان ردصلاحیت گستردهای در تمام لایهها داشتیم که دیگر هیچ چهره اصلاحطلبی برای حمایت وجود نداشت. پس اینکه گفته میشود اصلاحطلبان فعالیت نمیکنند یا منفعل هستند و فقط در روزهای منتهی به انتخابات فعال میشوند، نه تنها دقیق نیست بلکه بسیار اشتباه است.
این فعال سیاسی درباره اینکه به جز گزینه رد صلاحیت چهرههای شاخص در میان اصلاحطلبان چه دلایلی دیگری باعث شده تا نتوانند چهرههای دیگری به مردم معرفی کنند، گفت: وقتی در نظام سیاسی امروز، نهادهای تصمیمگیر درباره نیروها را ارزیابی کنید، کاملا مشخص میشود که آنها متعلق و وابسته به جریان رقیب اصلاحطلبان هستند و طبیعتا به دنبال حذف رقبای خود، که اولین حرکتشان محدود و مسدود کردن میدان عمل اوست.
وی تصریح کرد: در دولت آقای روحانی بسیاری از انتصابات، با مقاومت روبرو میشد و حتی در برخی مواقع مدیران و کادرهای میانی هم مجال کار نداشتند. در واقع حذفها صرفا محدود به انتخابات شوراها یا مجلس یا ریاست جمهوری نیست. در انتصاب پستها و سمتهای اداری نیز نیروهای اصلاحطلب ردصلاحیت میشوند و امکان کار کردن از آنها سلب شده و میشود و آنهایی که تایید شدهاند متعلق به جناحهای خاص بودهاند. با این حساب، نیروهای اصلاحطلب، به لحاظ توان اجرایی مورد تایید قرار نگرفته و از چرخه اداری هم مانند عرصه سیاسی کشور حذف شدهاند.
عربسرخی افزود: در نظام دانشگاهی نیز اوضاع به همین منوال است. دانشجوها با عناوین ستارهدار و کمیته انضباطی و بهانههای دیگر از چرخه آموزشی حذف میشوند. شما میگویید چرا اصلاحطلبان، نیروهای قوی معرفی نمیکنند؟ باید گفت معرفی میشوند اما تایید صلاحیت نمیشوند و اصلا اجازه ورود به چرخه کار و امکان رشد را پیدا نمیکنند. این اتفاق، یعنی حذف نیروهای اصلاحطلب در تمام این سالها رخ داده و هنوز هم ادامه دارد. طیف وسیعی از نیروهای توانمند و جوان و باسابقه اصلاحطلب به بهانههای مختلف حذف شدهاند.
وی افزود: وقتی نیروهای شناخته شده و توانمند در اجرا، از چرخه انتصابات امور اداری و مسئولیتها حذف میشوند چطور میتوانید نیروی توانا معرفی کنید؟ بسیاری از نیروهای امروز در بستر اداری رشد نکردهاند. یک نیروی جوان باید تحصیل کند، به عنوان کارشناس مشغول به کار شود، مدیر شود، رشد کند، تواناییهایش را نشان دهد و کم کم به عنوان کادر در انتخاباتهای مختلف حضور یابد، اما اصلاحطلبان در این چرخه امکان حضور ندارند و به طور گسترده در تمام لایهها از کارشناس ساده تا وزیر حذف شدهاند.
وی گفت: در ردههای بالا هم به شکلهای دیگر حذف صورت میگیرد؛ آقای جهانگیری هشت سال معاون اول رئیس جمهور است و برای ریاست جمهوری ردصلاحیت میشود. برای آقای ظریف به عنوان وزیر خارجه شرایطی به وجود میآورند تا وارد میدان انتخابات نشود. به سیدحسن خمینی به عنوان یک چهره شناخته شدهی نزدیک به حاکمیت که میتواند در تصمیمگیریها تاثیرگذار باشد، توصیه میشود که در انتخابات حاضر نشود. نیروهایی مثل آقای خاتمی، آزاد نیستند و در بند محدودیتهایی مانند ممنوعالتصویری یا ممنوعالسخنرانی هستند. وقتی چرخه و چینش نیروها به شکلی است که راهی برای ورود به سیستم اجرایی، آموزشی و قانونگذاری ندارند، چه انتظاری دارید تا نیروهای اصلاحطلب به شکلی پررنگ از نیروهای توانمندشان استفاده کنند؟
او در پاسخ به این سوال چه زمانی قرار است چهرههای جدیدی از جریان اصلاحات جایگزین چهرههای امروز شوند؟ گفت: این کادرسازی از کجا باید شروع شود؟ در پستو یا در سازمانهای اداری و اجرایی کشور؟! اجازه انتخاب و به کارگیری نیروهای جوان برای حضور در ساختارها داده نمیشود و به شکل پررنگ از سال ۸۴ این اتفاق یعنی ردصلاحیت نیروهای گذشته در حال تکرار است.
عربسرخی در ادامه گفت: یک مثال ساده آن بورسیهشده های غیرقانونی هستند که دانشجوها به صورت گزینشی و سلیقهای وارد مقطع دکتری که همان که اعضای تشکیلدهنده هیئت علمی دانشگاهها هستند، میشوند. اگر قرار است چهرهای معرفی شود باید چرخه انتخاب نیروها آزاد باشد، نیروهای مختلف از طیفهای گوناگون انتخاب و وارد شوند تا رشد کرده و شناخته شوند. طبیعتا وقتی راه بسته باشد، نیروهای گذشته باقی میمانند. انقطاع جدی بین نسلهای گذشته نیروهای اصلاحطلب با نیروهایی که باید جایگزین آنها میشدند، به وجود میآید. وقتی نتوانید از نیروهای جوان که وارد چرخه کار نشدهاند، استفاده کنید تمرکز به سمت استفاده از نیروهای گذشته میرود.
وی درباره احتمال تغییر در بین نیروهای اصلاحطلب در آینده گفت: این موضوع به سیاستهای حاکم بر کشور یا به اصلاح سیاستهای گزینش نیروها، بستگی دارد که میخواهد همین مسیر را ادامه دهد یا تغییر کند. مثلا امروز میبینیم که روند مهاجرت صعودی است. ریشه آن مشخص است؛ نیروهای توانمند در کشور به جایگاهی که شایسته آن هستند نمیرسند و ترجیح میدهند از ایران بروند. زیرا انتخابها گزینشی و از بین نیروهای یک جناح خاص سیاسی انجام میشود و اصلاحطلبان فارغ از تواناییهایشان به راحتی کنار گذاشته میشوند. دلزدگی، سرخوردگی و ناامیدی از آینده افزایش مییابد و افراد برای رشد و بالندگی و حتی تحصیل کشورهای دیگر را انتخاب میکنند.
این فعال سیاسی درباره ایده تغییر زبان اصلاحطلبان توسط محمدرضا خاتمی و اینکه این مسیر به چه شکلی قابل اجراست؟ گفت: اصلاحطلبها معدود برنامهها و سیاستهایی را اجرایی کردند که در آن هم موفق هم بودهاند، اما در ادامه نتوانستند سیاستهایشان از جمله سیاست خارجی، توسعه کشور و چینش نیروهای انسانی را اجرا کنند. چون لزوما این برنامهها با سیاستهای کلی کشور همسو نبود. وقتی این موضوع با تبلیغات جناح دیگر ترکیب شد، این تصور را در افکار عمومی شکل داد که اصلاحطلبان در اجرای سیاستهای خود موفق نبودهاند و این پرسش در اذهان ملت ایجاد شد که اگر آنها نمیتوانند سیاستها و حرفهایی که میزنند را اجرا کنند، ما چرا باید به آنها اقبال داشته باشیم.
وی افزود: علیرغم اینکه معتقدم ما باید با انتظارات مردم همراه باشیم، اما مسئله اصلی ما این است که اگر این سیاستها تغییرکرد امکان اجرا پیدا میکند؟ آیا میتوانیم سیاستهای کلی را تایید کنیم؟ آیا این رفتارها در سیاست خارجی را قبول داریم که بخواهیم در تناسب با آن راهکار ارائه بدهیم؟ آنچه که به مردم وعده دادیم، نتوانستیم اجرا کنیم. نمیخواهم بگویم هیچ بخشی از آن به ضعف خودمان برنمیگردد، حتما بخشی از آن به ضعف خودمان برمیگردد اما بخش مهم به سیاستهای کلی برمیگردد که راه اجرای برخی از این سیاستها را بسته است.
عربسرخی تاکید کرد: در عرصه اقتصاد برای اینکه بتوانید توسعه پیدا کنید و بیکاری و مشکل معیشت مردم را برطرف کنید، باید بتوانید با دنیا همکاری داشته باشید، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنید و وارد مناسبات و روابط اقتصادی شوید. اما وقتی راههای همکاری بسته شد دیگر نمیتوانید به تعهدات خود عمل کنید. اگر دولت آقای رئیسی موفق نشود این سیاستها را اصلاح کند، او هم میان این چرخدندهها گرفتار خواهد شد. او هم همان مشکلاتی را خواهد داشت که آقای روحانی درگیر آن بود.
این فعال سیاسی افزود: قرار نیست مردم به قیافه افراد رای دهند. آنها برای برآورده شدن مطالباتشان به برنامههایی که فکر میکنند میتواند زندگی بهتری برایشان بسازد رای میدهند. مثلا رهبران اهل سنت که طی همه این سالها از حامیان اصلاحات بودهاند امسال رسما اعلام کردند که ما در دورههای قبل به اصلاحطلبان رای دادیم تا انتظارات ما را برآورده کنند اما نتوانستند. حالا در این دوره به اصولگرایان رای میدهیم ببینیم میتوانند به وعدههای خود عمل کنند یا خیر.
وی ادامه داد: ما قرارمان این بود که بتوانیم از آنها متناسب با جایگاه و شأن اهل سنت، در نظام اداری کشور و جایگاههای مختلف استفاده کنیم، اما در چینش نظام اداری اجازه به کارگیری آنها داده نشد.
فیضالله عربسرخی درباره اختلاف نظر میان بعضی از احزاب اصلاحطلب بر سر شرکت کردن یا نکردن در انتخابات گفت: البته بهتر بود جبهه اصلاحات به نظر و رای واحد برسد، اما این حد از اختلاف نظر، موضوعی غیرعادی نیست. تعدادی از احزاب فکر کردند که میتوانند در این انتخابات تاثیر گذاشته و مردم را به پای صندوق رای بیاورند یا با انداختن رای سفید انتقاد خود به نظام انتخابات را نشان دهند، برخی دیگر هم تحلیل متفاوتی داشتند. اختلاف نظر مبنایی و هویتی میان اصلاحطلبان به وجود نیامده است.
وی در همین باره افزود: در واقع مجموعه اصلاحات و مردم در تحلیل کلان مشکلات کشور و نظام سیاسی اختلاف نظر قابل توجهی با یکدیگر ندارند. اختلاف نظرها بر سر این است که کدام یکی از روشها بهتر جواب میدهد. معتقدم پیام مردم در انتخابات اخیر کاملا روشن است و تا زمانی که روشهای بهکار گرفته شده اصلاح نشود، میل شرکت فعالانه در انتخابات به عنوان یک واکنش اعتراضی از سوی مردم کاهش خواهد یافت.
این فعال سیاسی درباره اینکه چقدر احتمال دارد تا در آینده، احزاب اصلاحطلب به یک انسجام درونی برسند؟ گفت: انتظار انسجام صد در صدی، با تفکر و عملکرد یکسان در چنین جمع و طیف متکثری قابل تحقق نیست. حتی در انتخاباتهایی که به طور کامل شرکت کردیم هم نمیتوانیم بگوییم همه احزاب و چهرههای اصلاحطلب صد در صد با تمام لیست موافق بودهاند، قطعا درصدی مخالفت وجود داشته اما همیشه تمکین به نظر جمع اولویت داشته است.
وی تاکید کرد: راهکار اصلی، اصلاح سیاستهای کلان است. در گام اول باید سیاست خارجی، نظام برنامهریزی و بودجه و برنامه توسعه در کشور اصلاح شود. امروز بخش بزرگی از طبقه متوسط زیر خط فقر زندگی میکنند. این وضعیت اقتصادی برای کشوری که به لحاظ معادن و منابع زیر زمینی، موقعیت ژئوپولیتیک و وضعیت نیروی انسانی موقعیت مناسبی دارد، دردآور و عجیب است. اگر کشوری تامین معاش مردم را بر مبنای فروش نفت خام میگذاشت و هیچ کاری نمیکرد هم وضعش نباید این باشد. درد امروز درد نان است و درد کسانی که مجبورند از اتوبوس به عنوان سرپناه استفاده کنند.
عربسرخی درباره ترکیب یک دست نظام سیاسی ایران گفت: یک دست شدن نظام سیاسی، اگر با هدف اجرای درست سیاستها باشد نه تنها بد نیست بلکه میتواند خوب هم باشد. اما اگر سیاستها غلط باشد ترکیب هرچقدر یک دست باشد بدتر است. زیرا به همافزایی تصمیمهای غلط و اجراهای اشتباه کمک میکند. اگر قرار است سیاستهای درستی اجرا شود کسانی که حقشان ضایع شده، هم می پذیرند به نفع مصالح کشور کمک کنند تا مردم بر تنگدستی و فقر فائق آیند و از مشکلات خارج شوند.
نظر شما