شناسهٔ خبر: 52197583 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

نگاهی به فیلم «مرد نقره‌ای» که روی پرده سینماهاست

قهرمانان سردرگم

صاحب‌خبر - الهه فیاضی - «مرد نقره‌ای» فیلمی به تهیه‌کنندگی پرویز امیری و کارگردانی محمد حسین لطیفی و با نقش‌آفرینی بازیگرانی چون مهدی سلطانی، بهاره کیان افشار و هنرپیشگان نوجوان، در ایران و ترکیه تصویربرداری و در ژانری متفاوت از سایر آثار لطیفی ساخته شده است. در این فیلم با یک اکشن روبه‌رو هستیم اما اکشنی که چندان هم اکشن به نظر نمی‌رسد. محمد حسین لطیفی در کارنامه خود سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را دارد و همچنین آثار درخشانی در تلویزیون همچون سریال «صاحبدلان» را در کارنامه هنری خود گنجانده اما باید دید «مرد نقره‌ای» به گرد پای دیگر آثار شاخص او می‌رسد؟ گویا دغدغه اصلی فیلم «مرد نقره‌ای» این است که قهرمان ‌سازی کند و از جمله امتیازهای این فیلم، شاید پیوند دو نسل با هم است و نشان دادن ارتباطی سالم و درست بین آن‌ها. لطیفی نوجوانان را در کنار نسلی از قهرمانان جنگ قرار می‌دهد و با دیالوگی شاخص و از آن دست دیالوگ‌هایی که خوش نشسته و شعار نمی‌دهد، توسط «سیاوش» (مهدی سلطانی) اذعان می‌دارد که ما دیروز مرد جنگ بوده‌ایم، چون تحمیل بود و امروز مرد صلحیم! لطیفی در این فیلم به هویت و اصالت ایرانی اشاره دارد، پرچم را نماد غرور ملی می‌داند که باید در اهتزاز باشد، فرقی نمی‌کند کجای این کره خاکی باشد، یک ایرانی همیشه پرچم را سرفراز و برافراشته نگاه می‌دارد. چه زیبا که حالا نوجوانانِ این خاک، پرچم آن را برافراشته می‌دارند و این احساس ملی را با شوق و شعف به نمایش می‌گذارند. از دیگر پیام‌های قابل ملاحظه فیلم، انسانیت و اخلاق‌مداری است. مثلا مادری که به فرزندش پشت کرده اما مادر است، عشق او در نظر گرفته می‌شود و احترام و محبت به او لازمه اخلاق است. از بحث پیام ‌های خوب فیلم که بگذریم، باید به مسئله و دغدغه سینما بپردازیم که از فیلم نامه شروع می‌کنم. از جمله مواردی که در فیلم نامه این اثر خودنمایی می‌کند، توالی و پیوند اتفاق‌هاست که اغلب درست و قانع‌کننده نیستند و گاهی شوخی به نظر می‌رسند. سکانس‌های این فیلم‌نامه برای نوجوان‌ها نوشته و پرداخته شده یا بزرگ‌سال؟ بازی بازیگران نیز حس‌ و حالی جدی و عمیق ندارد، خصوصا تروریست‌ها که برای بمب‌گذاری و گروگان‌گیری آمده‌اند، بازی‌های عمیقی ندارند و چندان مصمم به نظر نمی‌رسند. شاید فیلم «مرد نقره‌ای» سعی دارد فیلمی باشد که زیاد ایجاد رعب و وحشت نکند. ترس و دهشت یک گروگان گیری را کم رنگ‌تر نشان دهد و بگوید در هر شرایط، خونسردانه تصمیم درست بگیرید. اما آیا دنیای ترسیم ‌شده در فیلم، شبیه دنیای واقعی یک حمله تروریستی و باورپذیر است؟ چرا «پینار» و «امیرکیان» این قدر هیجان ‌زده عمل می‌کنند و مثلا تلفن‌های همراهشان را روی سکوت نمی‌گذارند؟ چرا بیهوده و بی‌هدف در راهروها بی‌احتیاط و پرسروصدا می‌دوند و حرف می‌زنند؟ به نظر می‌رسد همه‌ چیز غیرقابل باور و به اصطلاح دمِ‌دستی است. قبول که آن‌ها نوجوان هستند و گاهی غلط عمل می‌کنند. پس چرا در صحنه فرار دسته ‌جمعی به سمت پارکینگ، بزرگ و کوچک کسی عقلش راه نمی‌دهد که دوربین‌ها را از بین ببرد تا مسیر فرارشان لو نرود؟ اتفاقات دیگری از این دست نیز در فیلم وجود دارد. دیالوگ ‌های «مرد نقره‌ای» شعار می‌دهند. لازم نبود برای هر سکانسی که معنا و پیامی به دنبال دارد، دیالوگی گنجانده شود که مثل یک نریتور، آن پیام را منتقل کند. سینما بیشتر جای دیدن است تا شنیدن. مثلا در لوکیشن استخر، ایرانی‌ها به سمتی هدایت می‌شوند که تصویر پرچم آمریکا در آن جاست و جمله‌ای که «ایمان» می‌گوید و از این که زیر پرچم آمریکا ایستاده‌اند، برائت و بیزاری می‌جوید، به جای تاثیرگذاری رنگ‌ و بوی شعار می‌دهد. بهتر بود با میزانسنی دیگر و حتی بدون دیالوگ، این پیام را منتقل می‌کرد که از کارگردانی چون لطیفی به راحتی برمی‌آمد. فیلم «مرد نقره‌ای» نکات قابل بحث بسیاری دارد، از موسیقی متن ساده و گذرا تا فیلم برداری و بازیگری و کارگردانی، اما آن چه که بسیار در این فیلم خودنمایی می‌کند سردرگمی ژانر و قهرمان است. فیلم اکشن است؟ پس چرا بازی و شخصیت تیپیکال دکتر و پسر نوجوانش باعث می‌شود فیلم طعنه به کمدی بزند؟ در صحنه‌های بسیاری هم انگار با یک درام اجتماعی روبه‌رو هستیم. قهرمان چه کسی است؟ «امیرکیان» نوجوان یا «سیاوش» مرد رزم دیروز و سرهنگ بازنشسته امروز؟ قهرمان اصلی یا بهتر است بپرسیم «پروتاگونیست» فیلم چه کسی است؟

نظر شما