خبرگزاری تسنیم ـ محمدباقر صنیعیمنش: درباره اهمیت «سبک» در فیلم و بهطور کلی در عرصه هنر به همین اندازه میتوان اکتفا کرد که اگر سبک و شیوه ساخت و پرداخت در بهترین شکل ممکن باشد، حتی یک سوژه لاغر را میتواند جلا بدهد و برجسته کند.
"پل تیلیش" متفکر و نمادشناس، جمله جالبی درباره سبک دارد، او میگوید "سبک از موضوع، در هنر مرتبط با دین اهمیت بیشتری دارد."، البته او این جمله را ناظر به حوزه هنر دینی میگوید اما میتوان اینگونه استفاده کرد که سبک در عرصه هنر دارای جایگاهی بسیار ویژه است و جایگاه آن کمتر از موضوع نیست.
تعریف سبک از منظرهای گوناگونی شکل گرفته است اما مهمترین آن تعریف "هانریک ولفلین" است که ناظر بر تکرار قوانین و قواعد خاصی است که بهمثابه یک شیوه یا همان سبک درآمده باشد.
سینما البته نسبت به دیگر اشکال هنر مانند نقاشی و موسیقی در سبک و شکل پرداخت، دشواریهای بیشتری دارد چرا که ماحصل یک فرایند پیچیده و متشکل از چند نوع هنر دیگر مانند بازیگری، موسیقی، طراحی صحنه و همینطور بخشهای فنی مانند تدوین، نورپردازی و... است. ایجاد سبک و رعایت قواعد دستوری در سینما بسیار سخت است و هرکسی در تاریخ سینما امکان این را که سبکساز شود و یا اصول یک سبک را رعایت کند نداشته است.
فیلمهای جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز دارای سبک و لحن خاصی در تاریخ سینمای ایران است. جدای از فیلمهای جنگی و حادثهای که در آن رگههای اکشن قوت دارد، فضای غالب فیلمهای بهیادماندنی دفاع مقدس مانند مهاجر، دیدهبان، از کرخه تا راین، بلمی بهسوی ساحل، افق، کیمیا، سرزمین خورشید و... عموماً توانستند با استفاده از سبکی متفاوت و منحصر به فرد، ژانر سینمای دفاع مقدس و مقاومت را شکل بدهند.
مهمترین خصوصیت این ژانر اجتنابپذیری آن از فضای جنگی موسوم به هالیوود است. فیلمهای مورد اشاره بهجای آنکه با تکنیک و فنون صنعتی سینما از شخصیت اول، قهرمان بسازند و او را مانند آرنولد و رامبو هیکلی و مهیب کنند، نقشاولها را در ابتدا فردی معمولی و ساده انتخاب میکردند که رفته رفته بدون وجوه هالیوودی و آمریکایی، تبدیل به قهرمان میشود، در واقع اینجا این سبک و شکل روایی فیلم است که قهرمان میسازد اما با استفاده از کنشها و رفتارهای واقعی و روزمره همزمان بهرهمند از اخلاق، انسانیت، ایمان و عدالت ـ که البته این مضامین بهجای آنکه مدام بهصورت شعار تکرار شوند، بهمدد «سبک» و «فرم» مخاطب را با قهرمان فیلم همراه و همذاتپندار میکند؛ در حقیقت این انتخابهای شخصیت اصلی است که او را دستخوش تغییر و تحول میکند و از او یک قهرمان میسازد.
منصور ساخته جدید سیاوش سرمدی از چنین ویژگیای برخوردار است؛ سبکی تمیز و مرتب و روایتی بدون زوائد و حاشیه درباره مردی که قهرمان نیست اما رفته رفته تبدیل به یک اسطوره میشود. بیش از هر چیز جدای از اهمیت موضوعی این فیلم زندگینامهای، سبک این فیلم است که آن را دلنشین و باورپذیر کرده است. منصور با توجه به اینکه بر اساس یک داستان واقعی است، سبک و لحن فیلم مستندگونه و واقعگراست که بدون شک، مستندساز بودن کارگردان در آن اثرگذار است.
فیلم در مدت زمان یک ساعت و نیم از نقطهای که در واقع خلأ شرایط موجود در کشور است، آغاز میشود و رفته رفته با پرداخت به نقاط متصل به بدنه اصلی داستان، شاخوبرگهایی را ایجاد میکند که مخاطب را از اصل موضوع دور نمیکند بلکه به بار مفهومی فیلم و خط داستان کمک میکند اما همین اجزای داستانی موجود در فیلمنامه نیز بر بستر سبک آرامی که رفته رفته اوج میگیرد و همچنین واقعگرا و در نهایت شکافنده، که از دل واقعیت مادی و از خلال آن حقیقتِ همت بلند و باور به خودکفایی را متجلی میسازد، سوار شده است.
هنر فیلم سرمدی آن است که این محتوا با تکنیک بهگونهای در هم تنیده شده است که شکلی مهم و تازه از سبک سینمای دفاع مقدس را (که باید آن را سبک واقعگرا و استعلایی خواند) که سالیان سال است به آن توجهی نمیشود بار دیگر زنده کرد. این سبک با کمک اجزای بصری و روایی فیلم در نهایت فرمی را شکل داده است که در ذهن مخاطبان جنس متفاوتی از فیلمهای روز سینمای ایران دارد.
هرچقدر فیلمهای روز سینمای ما تلاش میکنند فرمی را ـ که دیگر فیلمهای مطرح و مشهور ساختهاند ـ بدون رعایت قواعد صحیح سبک بسازند و دچار فرمزدگی (بهنوعی ناشیانه) میشوند، منصور در سبک و فرم خودش مستقل است و البته در تداوم فرمی که فیلمهای ناب سینمای دفاع مقدس و مقاومت داشت.
تدوین منصور در این مسیر نقشآفرین شده است. فیلم پرش بیمعنی و بیدلیل ندارد و شکل کار را بههم نریخته است در عین حال خط روایت را آرام و منطقی ادامه میدهد تا به نقطه نهایی برساند. بخشهایی که در خارج از کشور فیلمبرداری شده است البته در تناسب شکلی و ظاهری با دیگر سکانسها نیست، بهنظر میرسد که دوربین عوض شده است و احتمالاً امکاناتی که در ایران کار انجام شده است در آنجا در دسترس نیست.
بازی باورپذیر و منطقی محسن قصابیان در نقش شهید ستاری، از بهترین بازیهای سالهای اخیر سینمای ایران است. او یک ایرانی و فرمانده واقعی و انسان مسلمان حقیقی است که باید شکل بازی او را الگوی نسل جدید بازیگران سینمای ایران قرار داد. "چهره قصابیان" با طراحی چهره، هم مهربانتر و هم در عین حال باابهتتر شده و برای بازی در نقش یک فرمانده شباهت کافی را پیدا کرده است.
سبک منصور، رئالیسم است اما نه اینکه در این واقعگرایی بماند و درجا بزند بلکه استعلایی عمل میکند و حقیقت و زیبایی یک روح بزرگ و متعالی را نمایان میکند و با ایده پرواز که دغدغه منصور است اتحاد پیدا میکند و اوج میگیرد، این برگ برنده و وجه تمایز منصور از دیگر فیلمهای سینمای ایران است که به آن بیتوجهاند.
انتهای پیام/+
∎
نظر شما