علی بیگدلی * مساله فعلی سیاست خارجی ما وجود یک سردرگمی و فقدان یک استراتژی تنظیم شده است. به این معنا که هر کدام از مسوولان ما یک اظهارنظری میکنند و روز بعد هم آن را تغییر میدهند. این رویه اروپا و آمریکا را نیز دچار یک سردرگمی کرده است. این وضعیت برای ما مشکلساز شده و به همین خاطر هر روز یک سری مشکل تازه داریم و اجازه داده نمیشود که غرب یک تصمیم قطعی درباره ایران بگیرد.
سفر دورهای آقای باقری هم به همین نتیجه منجر شد. او بعد از هر ملاقاتی گفت که مذاکرات خوبی بوده و نتیجه رضایتبخش بوده اما در نهایت گفت که ما احتیاج به مذاکرات هستهای نداریم و فقط آمریکا باید تحریمها را بردارد!
در واقع شاهدیم که از سوی مقامات مسوول در کشور ما یک نگاه غیرتخصصی به مساله میشود و این سیاست بلاتکلیفی را در غرب ایجاد کرده است.
از طرفی هم ایران توانایی ادامه وضعیت موجود را ندارد. با توجه به مشکلات اقتصادی شدید که در داخل داریم و تنگ شدن این حلقههای امنیتی در اطراف ما که هر روز ایجاد میشود، شرایط، شرایطی نیست که ایران بخواهد سیاست چانهزنی را ادامه دهد و اعتقاد بر این است که هرچه سریعتر باید خود را برای ادامه مذاکرات آماده کند.
یکی از مشکلات اما این است که ایران میگوید من آن مذاکرات قبلی را قبول ندارم درحالی که غربیها به آن اصرار دارند.
مساله مهمتری که الان مانع ما شده، این است که ظرف کمتر از دو هفته آینده شورای حکام تشکیل میشود و با توجه به اظهارنظر ناامیدکننده آقای گروسی که گفته بود ایران با وجود همه فشارها اجازه بازرسی از سایتها و دوربینها را نداده است؛ ممکن است خیلی به زیان ما تمام شود. اگر در شورای حکام قطعنامهای علیه ما صادر شود، بستر بردن پرونده به شورای امنیت فراهم میشود.
من واقعا نمیدانم که ما چرا این رویه را پیش گرفته و از یک سیاست واحد پیروی نکرده و این دیپلماسی سرگیجهآور را در پیش گرفتهایم.
صحبت اخیر آقای امیرعبداللهیان مبنی بر اینکه توافق خوب در کوتاه مدت امکانپذیر است، هم در ادامه همان سیاست بلاتکلیفی است.
مشکل اصلی اما این است که همین آقایانی که امروز متصدی دیپلماسی ما شدهاند، دیروز و در زمان دولت روحانی میگفتند هر نوع مذاکرهای با آمریکا خیانت است و الان هم در همان فضا هستند. مثلا همین دیروز سرمقاله کیهان حول همین محور بود. بنابراین دیپلماتهای ما در فضای تحریم مذاکره گیرافتادهاند. حتی شورای عالی امنیت ملی نیز تحت تاثیر همین فضا است و آن چندصدایی که در شورای عالی امنیت ملی وجود دارد اجازه نمیدهد که ما از یک سیاست عاقلانه و خردمندانه استفاده کنیم. ضمن اینکه در حال از دست دادن زمان هستیم و فشارهای اقتصادی داخلی نیز دولت را در تنگنا قرار داده است.
با در نظر گرفتن مجموع این شرایط راهی وجود ندارد غیر از اینکه ما سطح انتظارات خود را کاهش دهیم و به سرعت وارد مذاکره شویم. حتی بهتر بود که مستقیما با خود آمریکا وارد مذاکره شویم البته این نگرانی وجود دارد که مکانیسم ماشه به حرکت درآید. خلاصه اینکه در دیپلماسی ما یک شرایط بسیار بسیار نامطلوبی حاکم است که اگر ادامه یابد باید حتی به برگزاری و صورت گرفتن مذاکرات هم مشکوک شویم.
با همه اینها من فکر میکنم که اکنون دیگر باید به این نتیجه رسیده باشیم که سیاست خصمانه نسبت به غرب نیاز به تغییر دارد و نتیجه مطلوبی ندارد. برای ورود به مذاکره هم باید حتما یک نگاه خردمندانه به فضای بینالمللی داشته باشیم. اکنون برای ایران راهی غیر از مذاکره باقی نمانده اما اگر ایران هنوز چانهزنی میکند برای آن است که میخواهد با دست پر بنشیند، البته به نظر نمیرسد که در این راستا هم نتیجه بگیرد. ضمن اینکه یکی از مشکلات ایران در صورت انجام مذاکرات آن است که با این حجم غنیسازی بالای 60 درصد و سانتریفیوژهای پیشرفته خود چه کند. نگرانی این است که ما مثل دفعه گذشته ناچار نشویم در تاسیسات خود سیمان بریزیم و این ضرر سنگین را به منافع ملی خود وارد کنیم. پاسخ به افکار عمومی در این رابطه نیز یکی از مشکلات فعلی ایران است.
* تحلیگر مسائل بینالملل
∎
نظر شما