شناسهٔ خبر: 49783108 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

برترین قدرت اقتصادی قاره سبز امروز شاهد برگزاری انتخاباتی سرنوشت‌ساز است

آلمان؛ نگران از آینده بدون مرکل

مرکل بانویی که به «لنگر ثبات در زمان توفان شهرت» یافته بود در حال رفتن است، آن هم در شرایطی که انبوهی از مشکلات را پشت سر خود بر جای گذاشته است. اگرچه اغلب این مشکلات را نمی‌توان به سوءمدیریت او ارتباط داده یا آنها را میراث وی بدانیم ولی این موضوع در ماهیت این مساله که دولت‌های آینده با مشکلات عظیمی روبه‌رو خواهند شد، تغییر چندانی ایجاد نمی‌کند.

صاحب‌خبر -

میراحمدرضا مشرف، روزنامه‌نگار: امروز چهارم مهرماه برابر با بیست‌وششم سپتامبر، بیستمین دوره انتخابات مجلس فدرال آلمان در شرایطی برگزار می‌شود که از نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی در داخل و خارج از این کشور، شاید بتوان آن را مهم‌ترین انتخابات تاریخ آلمان پس از جنگ جهانی دوم تلقی کرد. دلایل زیادی برای اهمیت فوق‌العاده انتخابات پارلمانی امروز می‌توان عنوان کرد که البته در صدر آنها کناره‌گیری آنگلا مرکل، صدراعظم کنونی از عرصه سیاست قرار دارد. در طی 70سال اخیر این نخستین‌بار است که یک نخست‌وزیر مشغول به‌کار از شرکت در عرصه رقابت‌های سیاسی کناره‌گیری می‌کند؛ اما این مساله زمانی بیشتر به چشم می‌آید که این کناره‌گیری توسط نخست‌وزیر نسبتا موفقی چون مرکل انجام می‌گیرد. مرکل طی 16سال صدارت خود در این کشور، تحولات بنیادینی را رقم زد که آلمان را از کشوری با لقب «مرد بیمار اروپا» به موتور رشد اقتصادی و «لنگر ثبات اروپا» تبدیل کرد. بهبود چشمگیر وضعیت اقتصادی آلمان، ثبات پایدار و مداوم شرایط سیاسی کشور، بازیابی موقعیت آلمان میان کشورهای صنعتی اروپا و جهان، رهبری موفق اروپا در عبور از بحران‌های بزرگ سیاسی و اقتصادی، همگی تنها بخشی از عملکرد مرکل در دوران طولانی صدارتش بوده است. نکته جالب این است که مرکل همه این موفقیت‌ها را در کشوری به‌دست آورده که در آن نخست‌وزیر قدرت مطلق را دراختیار نداشته و محدودیت‌ها و کنترل‌های فراوانی ازسوی مجلس بر وی اعمال می‌شده است.

اما تنها رفتن مرکل نیست که انتخابات پارلمانی2021 را برای آلمان‌ها سرنوشت‌ساز می‌کند، بلکه به‌لحاظ شرایط داخلی و بین‌المللی نیز این کشور در برهه زمانی بسیار حساسی قرار گرفته است. معضلات اقتصادی ناشی از همه‌گیری کرونا، بحران مهاجرت، گسترش اختلاف‌نظر در دیدگاه‌های مردم و خیزش حرکت‌های افراط‌گرایانه، ورود مباحث جدیدی چون تغییرات اقلیمی، بحران سیاسی و اقتصادی اتحادیه اروپایی، برگزیت و تحولات عرصه بین‌الملل که متاثر از افول قدرت آمریکا و اوج‌گیری قدرت‌های نوظهوری همچون چین است، همگی برخی عواملی هستند که موجب شده این انتخابات در شرایطی حساس‌تر از انتخابات‌های پیشین برگزار شود.

  نگاهی به نظام سیاسی و انتخاباتی جمهوری فدرال آلمان

آلمان کشوری با نظام فدرالی است که از 16ایالت تقریبا با خودمختاری بالای داخلی تشکیل شده است. اگرچه نظام رسمی ریاست‌جمهوری است و ظاهرا رئیس‌جمهور عالی‌ترین مقام سیاسی محسوب می‌شود، اما نخست‌وزیر ریاست دولت و جایگاه عالی‌ترین مقام اجرایی را دراختیار داشته و تعیین خطوط اصلی سیاست ملی برعهده او قرار دارد. نخست‌وزیر به پیشنهاد رئیس‌جمهور و با رای مخفی اکثریت نمایندگان مجلس ملی آلمان (بوندس‌تاگ)، از جناح رهبر حزب اکثریت در مجلس یا رهبر ائتلافی که حائز اکثریت شده‌اند، برای یک یا چند دوره چهارساله انتخاب می‌شود. درصورت ائتلافی‌بودن دولت تا زمان حفظ و پایداری ائتلاف، نخست‌وزیر و هیات دولت می‌توانند به دوره کاری چهارساله یا دوره‌های بعدی خود ادامه دهند. بنابراین مجلس ملی آلمان یا همان بوندس‌تاگ در تعیین دولت آینده نقش اصلی و تعیین‌کننده را ایفا می‌کند. بوندس‌تاگ حداقل 598نماینده دارد که با توجه به ساختار نظام انتخاباتی، می‌تواند این رقم افزایش یابد چنانکه در دوره فعلی شاهد حضور 709نماینده در مجلس بوده‌ایم؛ برای مجلس آینده نیز پیش‌بینی می‌شود بر این رقم افزوده شود. این سیال بودن تعداد نمایندگان به نظام پیچیده و دوگانه انتخاباتی بازمی‌گردد که براساس آن هر شهروند آلمانی برای انتخابات مجلس از دو حق رای برخوردار است؛ نخست یک رای مستقیم به نماینده حوزه انتخابی‌اش که با توجه به تعداد حوزه‌های انتخاباتی 299کرسی ثابت را شامل می‌شود و رای دوم که به‌لحاظ تعیین ساختار حزبی مجلس از رای اول مهم‌تر است، به لیست‌های سراسری و ملی احزاب داده می‌شود. هر حزبی که بتواند بیشتر از 5درصد آرای رای‌دهندگان را کسب کند، حق حضور در بوندس‌تاگ را خواهد داشت. به این ترتیب تعداد احزاب تشکیل‌دهنده بوندس‌تاگ می‌تواند متغیر باشد و به همین نسبت تعداد نمایندگان مجلس ملی هم دچار تغییر خواهد شد. در انتخابات فعلی هم پیش‌بینی می‌شود تعداد نمایندگان نسبت به دور قبل روندی تصاعدی خود را ادامه دهد. تعداد واجدان شرایط در انتخابات پارلمانی کنونی آلمان حدود 60میلیون نفر برآورد شده که از این میان 31نفر زن و 29میلیون نفر مرد هستند‌.

  احزاب سیاسی حاضر در انتخابات پارلمانی آلمان

براساس برخی آمارها تعداد احزاب ملی شرکت‌کننده در این انتخابات به رقمی بالغ بر 40حزب می‌رسد؛ اما همان‌طور که پیش از این اشاره شد تنها احزابی موفق به راهیابی به پارلمان خواهند شد که حداقل (5درصد) کل آرا را کسب کنند. این احزاب راه‌یافته به پارلمان نیز عمدتا در طیفی جای می‌گیرند که از چپ‌گرایان تندرو تا راست‌گرایان افراطی را شامل شده و البته بسیاری نیز در میانه این طیف قرار می‌گیرند. با توجه به تعداد حامیان و همچنین سابقه حضور در پارلمان، دو حزب اتحادیه دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌دموکرات را می‌توان در صدر این لیست جای داد.

حزب اتحادیه دموکرات‌مسیحی که به‌لحاظ طیف سیاسی در دسته راست‌های میانه جای می‌گیرد، یکی از باسابقه‌ترین احزاب سیاسی به‌شمار می‌رود که آن را به دستگاه تولید نخست‌وزیر هم تشبیه کرده‌اند؛ چراکه در طی 70سال اخیر، حداقل 50سال نخست‌وزیری از این حزب در راس کار قرار داشته است. در این میان تنها دوره نخست‌وزیری دو نفر از اعضای آن، یعنی هلموت کهل و آنگلا مرکل، 32سال به درازا کشیده است. مخاطبان حزب اغلب گروه‌های سنی 60سال به بالا، غیرشهری، مسیحیان معتقد و کارفرمایان صنعتی و صاحبان مشاغل آزاد را شامل می‌شود. دیدگاه‌های سنتی درمورد خانواده، رویکردهای تعاملی در حوزه‌های اجتماعی مانند زنان و مهاجران، اتکا بر اقتصاد مبتنی‌بر بازار و بخش خصوصی و تعامل با دنیای خارج و به‌ویژه جهان غرب و در چارچوب‌هایی مانند اتحادیه اروپایی و ناتو را می‌توان از خصوصیات برجسته این حزب برشمرد. حزب سوسیال‌دموکرات آلمان یکی دیگر از دو حزب باسابقه پارلمان به‌شمار می‌آید که اگرچه دوران تسلطش در دولت طولانی نبوده، اما اغلب یکی از پایه‌های اصلی دولت‌های ائتلافی به‌شمار می‌آمده است. این حزب در طیف چپ میانه جای می‌گیرد که خواهان توجه بیشتر به شبکه‌های رفاهی و تامین اجتماعی و حمایت دولت از اقشار آسیب‌پذیر است، با این رویکرد توانسته نظر مساعد طبقه متوسط و قشر کارگران را جلب کند. در زمینه خارجی نیز رویکردهای متمایل به تعامل با جهان و به‌ویژه اتحادیه اروپایی را دارد.

اما به غیر از این دو حزب بزرگ احزاب کوچک‌تر و با پیشینه کمتر نیز وجود دارند که گاه به‌صورت دوره‌ای و موقت در پارلمان حاضر می‌شوند. اگر بخواهیم به معروف‌ترین‌های آنها اشاره کنیم، می‌توانیم از سه حزب «سبزها»، «آلترناتیو برای آلمان»و «دموکراتیک آزاد» نام ببریم. حزب سبزها با چهار دهه سابقه سیاسی، در طیف میانه‌رو و عمدتا متمایل به چپ جای می‌گیرد. مسائلی چون عدالت اجتماعی و توجه به محیط‌زیست و تغییرات اقلیمی در کانون توجه حزب قرار دارد. این حزب در سال‌های اخیر توانسته مخاطبان قابل‌توجهی میان جوانان و مهاجران پیدا کند و به همین دلیل در انتخابات اخیر هم وزنه قابل‌توجهی به‌شمار می‌آید. حزب «آلترناتیو برای آلمان»، حزبی است که به‌تازگی تشکیل شده و عمر آن هنوز به یک دهه نمی‌رسد. در طیف احزاب سیاسی، در طیف جناح‌های راست‌گرا و میان افراط‌گرایان جای می‌گیرد. موفقیت چشمگیر حزب در انتخابات دوره قبل و اقبال جوانان به این حزب در نتیجه سیاست‌های پذیرش مهاجران، نگرانی‌های زیادی را از گسترش افراط‌گرایی به‌وجود آورده است، به‌طوری‌که حتی دادگاه قانون اساسی آلمان هم درمورد عقاید افراط‌گرایانه آن و پیامدهایش برای جامعه دموکراتیک آلمان هشدار داده است‌. درنهایت «حزب دموکراتیک آزاد» نیز که به حزب ثروتمندان و پورشه‌سواران شهرت یافته است، در طیف احزاب لیبرال و راست‌گرایی قرار می‌گیرد که اگرچه مخاطبان محدودی دارد، اما در شرایط رقابت نزدیک و فشرده می‌تواند نقش آنچه را که در آلمان به تخم‌مرغ شانس معروف است، ایفا کند. البته در این بین حزب «چپ‌های آلمان» را هم نباید نادیده گرفت، حزبی که در طیف چپ‌گرایان آلمان قرار می‌گیرد و به‌واسطه طرح‌هایش برای بهبود وضعیت طبقات پایین جامعه و تلاش برای گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان، توانسته مخاطبان خاصی گرد آورده و در دور قبل پارلمان حضوری موثر داشته باشد.

  نامزدهای تصدی پست نخست‌وزیری آلمان

بنابر سنتی رایج، احزاب سیاسی قدرتمند یا احزابی که تصور می‌کنند آرای آنها در حدی است که قابلیت رهبری دولت را داشته باشند، همزمان با انتخابات مجلس نامزدی را نیز برای تصدی پست نخست‌وزیری معرفی می‌کنند که عموما ریاست حزب را هم برعهده دارد. در دوره‌های پیشین به‌طور معمول دو نامزد و از میان دو حزب بزرگ یعنی اتحادیه دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌دموکرات برای تصدی این پست معرفی می‌شد، اما در دور اخیر انتخابات و در تحولی قابل‌ملاحظه حزب سبزها نیز اقدام به معرفی نامزد کرده است.

1 آرمین لاشت

آرمین لاشت، رئیس کنونی حزب دموکرات‌مسیحی و جانشین مرکل در این حزب، نخست‌وزیر پرجمعیت‌ترین ایالت آلمان است و به تبعیت از راه مرکل شهرت دارد. او برنامه انتخاباتی خود را «ثبات و نوآوری» اعلام کرده و «هماهنگی به‌جای قطبی‌سازی» را شعار خود قرار داده است. به‌لحاظ خلق‌و‌خو او را مانند مرکل فردی انعطاف‌پذیر دانسته‌اند، اما برخی سهل‌انگاری‌ها مانند خنده‌هایش هنگام صحبت‌های رئیس‌جمهور برای همدردی با سیل‌زدگان، به اعتبارش خدشه وارد کرده است. او به داشتن روابط نزدیک با مهاجران هم شهرت دارد چنانکه برخی لقب آرمین ترک را هم به وی داده‌اند. در بسیاری از سیاست‌ها، به‌جز بحث قرنطینه عمومی کرونا، با مرکل همراهی نشان داده است.

2 اولاف شولتز

اولاف شولتز نماینده حزب سوسیال‌دموکرات و از معدود نامزدهایی است که رهبری حزب را برعهده ندارد. درون حزب فرازونشیب‌های زیادی طی کرده و حتی تا آستانه حذف کامل هم پیش رفته است. همانند دو نامزد دیگر از طبقه اجتماعی متوسط بوده و تحصیلاتی مرتبط با حرفه خود دارد. سناتور مجلس، هفت‌سال سابقه شهرداری هامبورگ، وزیر کار در دوره اول دولت مرکل و وزارت دارایی در دولت فعلی را می‌توان از برجسته‌ترین سوابقش برشمرد. او را نیز به‌عنوان فردی ادامه‌دهنده راه مرکل می‌شناسند، البته با این تفاوت که بسیاری او را خشک و انعطاف‌ناپذیر می‌دانند، چنانکه معروف است «سیاستمداری که هوشمندانه فکر می‌کند اما هوشمندانه ارتباط برقرار نمی‌کند.» نقطه تاریک فعالیت سیاسی او در شهرداری هامبورگ رقم خورده است، جایی که در جریان نشست سران جی‌هفت در این شهر نتوانست نظم و امنیت مناسب را برقرار کند.

3 آنالنا بربوک

آنالنا بربوک 40ساله و جوان‌ترین نامزد مقام نخست‌وزیری در تاریخ آلمان است. وی از طرف حزب سبزها کاندیدای نخست‌وزیری شده است، حزبی که در سال‌های اخیر به‌شدت ازسوی جوانان و مهاجران مورد اقبال قرار گرفته و در انتخابات ایالت‌ها نیز نتایج چشمگیری کسب کرده است. وی به‌عنوان یکی از دو رهبر، از سال2013 تاکنون نماینده پارلمان بوده و در سه‌سال اخیر نیز عضویت کمیته خانواده، سالمندان و زنان و جوانان مجلس را داشته است. در سخنرانی‌های خود بر موضوع تغییرات آب‌وهوایی تاکید زیادی دارد چنانکه از نظر وی دولت بعدی آخرین دولتی است که هنوز می‌تواند بر بحران آب‌و‌هوایی فعالانه تاثیرگذار باشد. وی را هوادار سرسخت اروپای واحد و منتقد جدی سیاست‌های چین و روسیه نیز دانسته‌اند.

  مهم‌ترین مباحث موردتوجه در انتخابات پارلمانی آلمان

شواهد رفتارشناسی رای‌دهندگان در آلمان نشان می‌دهد برخلاف کشورهایی چون آمریکا، در میان اکثر رای‌دهندگان آلمانی تعصب خشک و شدیدی در حمایت یا ضدیت با یک حزب وجود ندارد و در مقابل آنها برای رای دادن عمدتا به موضوعات، اهداف و برنامه‌های اعلام‌شده از سوی احزاب توجه نشان می‌دهند. شکست دولت دوم گرهارد شرودر در انتخابات به‌دلیل اجرای برنامه‌های اصلاحات اقتصادی راست‌گرایانه و ریزش شدید آرا احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال‌دموکراتیک طی سال‌های اخیر را می‌توان شواهدی بر این مدعا دانست که رای‌دهندگان آلمان موضوع‌گرا، برنامه‌گرا و هدف‌گرا هستند و نه حزب‌گرایانی متعصب. این نکته اهمیت درک مباحث و موضوعات مورد توجه رای‌دهندگان در انتخابات اخیر را به‌خوبی روشن می‌سازد.

1 مباحث اقتصادمحور
اگر‌چه مباحث اقتصادی همواره مهم‌ترین موضوع موردتوجه رای‌دهندگان آلمانی بوده و حتی جناح‌بندی و طیف‌بندی احزاب بر همین اساس شکل گرفته اما شرایط اقتصادی این دوره به‌دلیل وقوع همه‌گیری کرونا و تبعات بسیار سنگین آن بر اقتصاد آلمان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. درواقع همه‌گیری کرونا تاثیری دوسویه را بر اقتصاد آلمان بر جای گذاشت؛ از یک‌سو کشور با رشد بیکاری، کاهش درآمدها و افزایش تورم و هزینه‌ها مواجه شد که این موارد مردم را به کمک‌ها و حمایت‌های دولت وابسته‌تر ساخته و درعین‌حال نقش این حمایت‌ها را برای مردم بسیار پررنگ‌تر از قبل ساخت و از سوی دیگر حمایت‌های وسیعی که دولت در قالب بسته‌های کمکی به شهروندان، صنایع و کسب‌وکارها ارائه داد، بار مالی سنگینی را متوجه دولت کرد. بر این اساس و آن‌گونه که برخی خبرگزاری‌های آلمان نقل کرده‌اند این سخاوتمندی‌های دولت تاکنون نزدیک به 200 میلیارد یورو بدهکاری برای دولت به بار آورده است. این در شرایطی است که تا قبل از بحران کرونا دولت آلمان برای 10 سال متوالی نه‌تنها کسر بودجه‌ای نداشت، بلکه حداقل سالی 20 میلیارد یورو نیز درآمد مازاد مالیاتی داشت. نتیجه این شده که دولت آینده با دوگانه‌ای سخت روبه‌رو خواهد شد؛ در یک‌طرف مردمی قرار دارند که با توجه به تجربه و تبعات کرونا خواهان افزایش مزایا و کمک‌های اقتصادی در عرصه‌های مختلف هستند و در طرف دیگر دولتی که برای کنترل تبعات ناشی از کرونا باید سیاست‌هایی انقباضی و مبتنی‌بر کم کردن هزینه‌های دولت را در پیش گیرد. دقیقا بر همین اساس است که به‌نظر می‌رسد برنامه‌های احزاب دست‌راستی همچون دموکرات مسیحی در مقایسه با احزاب چپ‌گرایی چون سوسیال‌دموکرات‌ها و سبزها با اقبال کمتری مواجه شده و کارشناسان دولت آینده را دولتی چپ‌گرا پیش‌بینی کرده‌اند.

2 بحران مهاجرت

از زمان هجوم مهاجران به اروپا در سال 2015 تاکنون، بحث مهاجرت به یکی از موضوعات اصلی و پایه‌ای انتخابات کشورهای اروپایی و به‌ویژه آلمان تبدیل‌شده است. هرچند دولت مرکل با شعار معروف «ما می‌توانیم» و رویکردش در مقابل مهاجران و نشان دادن توانایی‌هایش در کنترل و مهار این بحران، تایید و تحسین‌های زیادی را برانگیخت، اما در سوی دیگر ماجرا این موضوع، پیامدها و هزینه‌های سنگینی نیز برجای گذاشت. ظهور و قدرت‌یابی حزب مهاجرستیز و راست‌گرای افراطی «آلترناتیوی برای آلمان» و کسب کرسی‌های قابل‌توجه در مجلس فعلی از سوی این حزب، یکی از همین تبعات بود که همگان را نگران آینده افراط‌گرایی در آلمان کرد. علاوه‌بر این همین بحث مهاجرت در چندین مقطع، دولت ائتلافی مرکل را تا آستانه فروپاشی کامل پیش برد، چنان‌که اگر تدبیر و انعطاف‌پذیری فوق‌العاده مرکل نبود اتحاد نزدیک دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی ایالت بایرن نیز خاتمه پیدا می‌کرد. در این شرایط و با احتمال تشدید بحران مهاجرت درنتیجه وقایع برخی کشورها مثل افغانستان، به‌نظر می‌رسد مواضع احزاب در قبال این چالش همچنان نقشی تعیین‌کننده در انتخابات ایفا کند. البته ناگفته نماند که بازخورد سیاست‌های مثبت مرکل در قبال مهاجران، حداقل به این نتیجه ختم شده که در یکی، دو سال اخیر از اقبال عمومی به احزاب افراطی راست‌گرا همچون آلترناتیو برای آلمان کاسته شده است.

3 تغییرات اقلیمی

تردیدی وجود ندارد که یک‌دهه قبل این موضوع در میان مباحث انتخاباتی و موردتوجه مردم آلمان جایگاه چندانی نداشت، حتی شرایط به‌گونه‌ای بود که احزابی مانند سبزها که شعار حفاظت از محیط‌زیست و اقلیم را سر می‌دادند به آرمان‌گرایی و نادیده گرفتن نیازها و واقعیت‌های موجود متهم می‌شدند. بااین‌حال در سال‌های اخیر و با توجه به اهمیت یافتن بحث‌هایی چون گرمایش زمین و پیامدهای جهانی آن، این موضوع به‌تدریج و به‌خصوص در میان نسل جوان آلمانی هواخواهان بیشتری یافت که پیامد آن افزایش چشمگیر آرا حزب سبزها در انتخابات پارلمان‌های ایالتی بود. وقوع سیل غافلگیرکننده اخیر در آلمان و چند کشور اروپایی دیگر و مرتبط دانستن آن با پدیده‌های زیست‌محیطی و اقلیمی اکنون مزید بر علت شده تا درکنار حزب سبزها، بقیه احزاب نیز جایگاه ویژه‌ای برای این بحث قائل شوند. در این راستا حزب دموکرات مسیحی ضمن تاکید بر صنعتی بودن کشور آلمان، بر اعلام حمایت از سرمایه‌گذاری اقتصادی در راستای کاهش گازهای گلخانه‌ای و بهره‌گیری از فناوری‌های ابتکاری و بدیع برای حل این معضلات تاکید داشته است. در مورد بحث جنجالی تداوم استفاده از سوخت‌های فسیلی و زغال‌سنگ هم این حزب بر پایان استفاده از آنها تا سال 2030 اصرار دارد. به‌نظر می‌رسد که حزب سوسیال‌دموکرات در این موارد رویکردهای ملایم‌تری در پیش ‌گرفته و برنامه‌ریزی‌های خود را تا سال 2040 دوام داده است. رویکرد حزب سبز نیز که مشخص است و بر اقدامات فوری در این رابطه تاکید دارد. در این میان راست‌گرایان افراطی هیچ‌اعتقادی به این مباحث ندارند و لیبرال‌های حزب دموکراتیک آزاد هم مسائل مربوط به حفظ محیط‌زیست را صرفا تابع عواملی همچون رقابت و بازار می‌بیند.

4 سیاست خارجی

این موضوع به‌طورمعمول همواره در کانون توجه رای‌دهندگان آلمانی قرار داشته است. استقرار طولانی‌مدت دولت مرکل و توجه ویژه او به وحدت و هماهنگی اروپا، حداقل این حسن را داشت که هم‌اکنون احزاب آلمان اختلاف‌نظر یا جدلی آنچنانی بر سر مشارکت و همکاری آلمان با اروپا ندارند و به قول یکی از تحلیلگران آلمان و اروپا را یکی می‌بیند؛ اما جدا از بحث اروپا، وقایع مهم دیگری چون افول قدرت آمریکا، ظهور قدرت چین، چگونگی تعامل با روسیه و چین، برگزیت، تروریسم و نقش ارزش‌های حقوق بشری در مناسبات آلمان با جهان خارج همچنان به‌عنوان کانون‌های اختلاف‌نظر در مناقشات باقی‌مانده‌اند. معلوم نیست که احزاب سیاسی و صدراعظم آینده آلمان بتوانند رویکرد مداراجویانه و انعطاف‌پذیر مرکل را ادامه دهند یا دولت آینده که احتمالا باز هم ائتلافی خواهد بود، بتواند خط‌مشی و برنامه‌های منسجمی را در قبال این موارد در پیش گیرد. مثلا در قبال چین، رویکرد مرکل بر ایجاد تعامل از طریق گسترش روابط تجاری متمرکز بود، حال ‌آنکه فردی مانند بربوک منتقد سرسخت سیاست‌های چین به‌شمار می‌آید. چنین موردی می‌تواند در رابطه با سیاست‌های آلمان در خاورمیانه هم صدق کند؛ جایی که منتقدان دولت مرکل وی را به نادیده گرفتن نقض آشکار حقوق بشر از سوی دولت‌های عربی و تداوم رویکرد تجارت‌محور (مبتنی‌بر فروش هرچه بیشتر تسلیحات) متهم می‌کردند.

  آلمانی‌ها و نگرانی از آینده بدون مرکل

مرکل بانویی که به «لنگر ثبات در زمان توفان شهرت» یافته بود در حال رفتن است، آن هم در شرایطی که انبوهی از مشکلات را پشت سر خود بر جای گذاشته است. اگرچه اغلب این مشکلات را نمی‌توان به سوءمدیریت او ارتباط داده یا آنها را میراث وی بدانیم ولی این موضوع در ماهیت این مساله که دولت‌های آینده با مشکلات عظیمی روبه‌رو خواهند شد، تغییر چندانی ایجاد نمی‌کند. در این راستا اولین و مهم‌ترین معضل آینده، تشکیل دولتی با ثبات خواهد بود. آن‌گونه که نتایج نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد هیچ‌یک از احزاب سیاسی کشور توان کسب اکثریت مطلق آرا را ندارند. از آن بدتر اینکه حتی ممکن است ائتلاف دو حزب سیاسی هم نتواند یک دولت تشکیل دهد. نباید فراموش کرد که مرکل برای تشکیل آخرین دولتش 6 ماه وقت صرف کرد و ماه‌ها با احزاب مختلف چانه‌زنی کرد. حالا در غیاب مرکل، کدام‌یک از این سه شخصیت از قابلیت‌های او برای جمع کردن احزاب مختلف در یک مجموعه برخوردار هستند، بسیاری به وجود چنین توانی در هیچ‌یک از این سه نفر باور ندارند. جدای از بحث تشکیل دولت، در مورد آینده اقتصادی آلمان هم نگرانی زیادی وجود دارد. با توجه به وضعیت اقتصادی مردم و چالش‌های پیش روی دولت، بسیاری از هم‌اکنون نگران سقوط اقتصاد آلمان به دامن چپ‌ها هستند. در این راستا نشریه «واشنگتن اگرماینر» در تحلیلی نوشت که برنامه‌های اخیر مرکل و همقطارانش در تعیین حداقل دستمزدها، پایان تدریجی استفاده از انرژی هسته‌ای و گسترش دولت رفاه باعث شده دولت به سوی چپ گردش نشان دهد و خطر عروج چپ رادیکال و تشکیل یک دولت ائتلافی به‌شدت چپ‌گرا بیش از گذشته احساس شود. دقیقا با توجه به همین شرایط است که نخست‌وزیر راست‌گرای اتریش هم از این موضوع ابراز نگرانی کرده و حمایت خود را از نامزد حزب دموکرات مسیحی د ر برابر چپ‌گرایان اعلام می‌کند. از سوی دیگر در روزهای اخیر اخباری هم در مورد فرار سرمایه‌داران کلان از آلمان به گوش می‌رسد، سرمایه‌دارانی که نگران رویکردهای چپ‌گرایانه و وضع مالیات‌های سنگین بر صنایع و تجارت‌های کلان هستند. حالا اگر به اینها مشکلات بین‌المللی آلمان در تقابل با شرایط جدید بین‌المللی ازجمله افول حمایت و پشتیبانی آمریکا و لزوم اتکای بیشتر آلمان به توانمندی‌های سیاسی و نظامی داخلی را بیفزاییم، درک خواهیم کرد که چرا براساس آخرین نظرسنجی اتاق فکر شورای اروپا درباره نگاه مردم کشورهای اروپایی به آینده خود، مردم آلمان بیش از مردم سایر کشورهای اروپایی به آینده خود و کشورشان بدبین هستند.