بهروز محمودزاده طراح خودرو؛ بازار: بیشک یکی از جذابترین و پردرآمدترینِ مشاغل در دنیا، طراحی خودرو است. در سراسر دنیا این پیشه از آرزوهای دوره کودکی و نوجوانی آغاز و تا سالیان متمادی ادامه دارد. مقدار زیادی از اینکه شخصی بتواند این آرزوی خود را با شغل خود همسو کند، به آموختهها و تلاش وی بستگی دارد و میزان زیادی نیز به شانس و فرصتهاست. بسیاری خود را با شرکت در مسابقات به مرحله طراح خودرو شدن رسانده و خیلیها با دانش خود طراح شدند.
قبل از هرچیز بهتر است خودرو را به چشم یک محصول نگاه کنیم. تفاوت این محصول با محصولات دیگر این است که تنها محصولی است که عامه مردم از آن بهره میبرند و این محصول آنها را جا به جا میکند، ولو با هدایت استفادهگر، محصولات دیگر با هدایت و توسط خود ما جابهجا میشوند.
اما در کشور ما کمی این بحث متفاوت است. ابتداییترین مشکل طراحان خودرو در ایران دقیقا در ابتدای کار آنها قرار دارد: «آموزش» کجا و توسط چه کسی آموزش داده شوند؟ متاسفانه در دانشگاههای ایران رشتهای به نام طراحی خودرو وجود ندارد. دانشجوی علاقهمند، خود به تنهایی باید این یادگیری را آغاز کند تا به تبحر نسبی برسد. گرچه خوشبختانه، طی سالهای اخیر مدرسین این رشته تعدادشان بیشتر شده که مایه خوشحالی است. اما مشکل دوم اینجا آغاز میشود که آیا طراحی خودرو فقط درحد چند طرح یا به اصطلاح اسکچ روی کاغذ منجر به طراح شدن، میشود؟
از مسئله تناسبات و کلاس خودرو که از روی کاتالوگ خودروها نیز تا حد زیادی میتوان به آنها پی برد بگذریم و مستقیم برویم بر سر مشکل اصلی: آیا طرح قابل ساخت است یا خیر؟ اگر یک طراح، صرفا طرح خود را برای زیبایی کار کرده، طرح او شامل این مشکل بزرگ نمیشود. اما اگر طرح برای ساخت ایجاد شده، حالا زمان جدل و دعوا میان طراح خودرو با مهندسین خودرو آغاز میشود.
یکی میگوید میشود و دیگری مخالفت دارد. نه طراح حاضر است فرم را فدای عملکرد و مکانیزم کند و نه مهندس حاضر است مکانیزم جدید طراحی کند. همین میشود که در نهایت آشی بدون هویت پخته میشود که نه طراح را راضی کرده و نه مهندس. آشنایی با مسائلی مانند روش ساخت و تولید، آیرودینامیک و پلتفرم، و موارد این چنینی، از فاکتورهای مهم در این صنعت برای طراحان است که متاسفانه باز به مسئله آموزش باز میگردد.
در نهایت، فرض کنیم، طراح خوب و با سوادی باشید، مدیریتها دنبال آدم باسواد نمیگردند. آنها فردی را لازم دارند که فقط بگوید چشم واطاعت بشنوند. اگر نظر بدهد که زبانش، سرش را در این صنعت و در این کشور بر باد داده است. این مسئله در تاریخ طراحی و مهندسی خودروی کشور، به شدت قابل لمس است. پس طراح میماند و کاسه خالیاش که فکر میکرد پر خواهد شد و نیازمند برای یک لقمه نان و آرزوهای بربادرفته و تبی که به سم تبدیل شده است.