شناسهٔ خبر: 49251039 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

این چه امپراطوری است که 60 درصد از مردمش در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمی‌کنند؟ / شوروی با آن قدرت بازدارندگی در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد / همه راه‌ها به مذاکرات وین ختم می‌شود / منابع قدرت تغییر کرده است / آیا نگاه تک بعدی به چین مشکل ایران را در سیاست خارجی حل می‌کند؟ / برهم زدن برجام همانا و به خطر انداختن آینده این نظام همان

یک فعال سیاسی درباره راهبرد نگاه به شرق در دولت سیزدهم بیان کرد: شوروی بزرگترین زرادخانه اتمی و تسلیحاتی را داشت و از قدرت بازدارندگی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود.اما در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد. بدون اینکه حتی خبردار شود که چه اتفاقی افتاده است.

صاحب‌خبر -

اعتمادآنلاین| ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی در کلاب‌هاوس با بررسی موضوع «وزیرخارجه رئیسی چه خواهد کرد؟» با بررسی کلیات سیاست خارجی دولت رئیسی که از سوی امیرعبداللهیان در مجلس شورای اسلامی بیان شد گفت: سیاست خارجی دولت رئیسی اگر هدفش باز کردن درهای اقتصاد جهانی به سمت اقتصاد ایران نباشد، بقیه آن دیگر مهم نیست و کارایی نخواهد داشت. اینکه رئیسی با وزیرخارجه خود بتواند ابتکار خلاقانه‌ای در راستای سیاست خارجی داشته باشد معلوم نیست اما می توانم بگویم که همه راه ها به مذاکرات وین ختم می شود. در حال حاضر بمبی به نام افغانستان در همسایگی ما قرار دارد و زمانی می توانیم بازی را جلو ببریم و این بمب را خنثی کنیم که در آن به نتیجه برسیم. این سیاست نمی تواند بر مبنای سیاست تهاجمی و نگاه به شرق باشد.

 

به گزارش خبرآنلاین، این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه نمی توان تنها به شرق بسنده کرد و مسائل کشور را حل کرد افزود: «سیاست نگاه به شرق کاریکاتوری است چرا که اگر ایران با غرب رابطه نداشته باشد برای ما ارزشی قائل نیستند و این رابطه به رابطه ای تاکتیکی تبدیل می شود. همین ارتباط با همسایگان که مطرح می شود می بینیم که آنها در حال پیوند با اسرائیل هستند. وجود طالبان در شرق کشور بدین معناست که مسیر تعالی منطقه معکوس شده و رو به افول رفته است. طالبان نیامده که دولت مدرن تاسیس کند؛ عجیب است که برخی از آن به عنوان جنبش اصیل یاد می کنند در حالی که این گروه ترور و خشونت را در پیش گرفته است. این اتفاق تحولات منطقه را تغییر خواهد داد و جریانات افغانستان فرا افغانستانی خواهند شد. همچنین بر ارتباط ایران با جهان خارج نیز تاثیر خواهد گذاشت. نگاه به شرق یک بازی است که باید آن را کنار بگذاریم. نه روسیه و نه چین حاضر نیستند جلوی بمب صدور تروریسم را بگیرند. هر دو در مرزها آسیب پذیر می شوند. اتفاق افغانستان و قدرت گیری طالبان یک اتفاق دیالکتیکی است.»

 

اصغرزاده در ادامه با مخالفت با اظهارات خامه یار که عنوان کرد قدرت بازدارندگی ایران در منطقه با وجود گروه های مقاومت افزایش یافته است، بیان کرد: «می دانید که شوروی بزرگترین زرادخانه اتمی و تسلیحاتی را داشت و از قدرت بازدارندگی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود. ضمن اینکه این قدرت شامل قدرت سخت نبود و شوروی آن موقع قدرت نرم بالایی نیز داشت و جهان کمونیزم جهان مترقی قلمداد می شد. تمام جنبش های آزادی بخش تمام نگاهشان به شوروی و حمایت هایش بود اما در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد. بدون اینکه حتی خبردار شود که چه اتفاقی افتاده است. چرا که در توهم قدرت به سر می برد چرا که نتوانست منابع اقتصادی را برای ماجراجویی های خود ایجاد کند. نمی شود کشوری بگوید که بازدارندگی نظامی دارد و از طرفی اقتصاد کشور را نادیده می گیرد و مردمش در خیابان اعتراض می کنند و پای صندوق های رأی حاضر نمی شوند. حتی درک نمی کنند که چرا ایران در لبنان، سوریه و عراق حضور دارد.»

اصغرزاده در ادامه بار دیگر به بخشی از صحبت های خامه یار اشاره کرد که گفت افزایش قدرت گروه های مقاومت سبب شکل گیری یک امپراطوری در منطقه شده است. در همین حال اصغرزاده در پاسخ به خامه یار این پرسش را مطرح کرد که این چه امپراطوری است که 60 درصد از مردمش در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمی کنند؟

 

وی ادامه داد: وقتی این قدرت بازدارندگی نظامی ارزش دارد که از پشتوانه مالی، اقتصاد پرتحرک و توسعه یافته برخوردار باشیم. حتی کسانی که در تشییع جنازه سردار قاسم سلیمانی شرکت کردند معتقد نیستند که حضور منطقه ای ایران باید آنچنان فشاری به ایران بیاورد که نتوانیم گوشت و مرغ کشور را تامین کنیم. حتی تأمین هویج و سایر مواد غذایی نیز دچار مشکل شود. بحث من این نیست که صفر و صدی به موضوع نگاه کنیم مثلا بگوییم نفوذ منطقه ای را کاملا تعطیل کنیم و به اقتصاد بپردازیم. مساله این است که منابع قدرت تغییر کرده است و تنها متعلق به وارد شدن به جنگ سرد نیست. ایران را به شانگهای راه نمی دهند و چطور توقع داریم چین و روسیه متحد استراتژیک ایران باشند؟ چین از سال 1979 و انقلاب ایران همواره به دنبال این بوده که با آمریکا ببندد و زیر سایه آن حرکت کند. در ادامه بزرگترین شریک آمریکا شد و حالا نیز بزرگترین رقیب آمریکا است. با این حال چین ملاحظات خود را دارد و آن را به تهدید برای خود تبدیل نمی کند. نگاه به شرق به عقیده من نگاه شکست خورده ای است. البته باید این را بگویم که ایران باید از ظرفیت های کشورهای آسیایی از جمله چین استفاده کند اما حرف اصلی من این است که آیا نگاه تک بعدی به چین مشکل ایران را در سیاست خارجی حل می کند؟ آیا قرار است مشکلات اقتصادی ایران در دولت رئیسی را حل کند؟

 

وی افزود: قطعا اگر آقای امیرعبداللهیان بخواهد درقالب یک سیاست ایدئولوژیکی و سیاست خارجی تهاجمی مبتنی بر قدرتمند کردن تمدن شیعی را در پیش بگیرد باید در نظر داشته باشد که این فقط مساله افغانستان نیست که بیخ گوش ایران ایجاد شده است. اگر بخواهیم به دستاوردهای کوتاه مدت، مُسَکنی اتکا کنیم و بگوییم حالا اندکی قیمت سکه و دلار کاهش یابد و گشایشی ایجاد شود اشتباه بزرگی است. مهمترین دستاورد دیپلماتیک دولت روحانی که مردم بدان رای دادند این بود که تیم سیاست خارجی وی توانست ایران را از تحریم های شورای امنیت خارج کند. بنابراین می خواهم بگویم برهم زدن برجام همانا و به خطر انداختن آینده این نظام همان. مردم ایران می پرسند که حزب الله لبنان وقتی خانه هایش خراب می شود سریع ساخته می شود ولی در ایران در موقع سیل و زلزله اقدامی صورت نمی گیرد. خوب مشخص است این مسائل پرسش برانگیز است و برای مردم جای ابهام دارد. متاسفانه مسئولین نتوانستند این ابهام را رفع کنند. یکی از اشتباهاتی که می شود این است که جریانی معتقد است که تمام منابع باید صرف مسائل نظامی شود. فکر نمی شود که اگر ملتی گرسنه و دچار شکاف طبقاتی شده باشد و از تبعیض مضمن رنج ببرد و حس نکند که در حکومت مرکزی سهم داشته باشد چگونه می تواند با یک ابزار نظامی و نگاه منطقه ای بازی را جلو ببرد.

 

اصغرزاده در پایان در جمع بندی اظهارات خود بیان داشت: ذهنیت جنگ سردی، ستیز با غرب یک نگاه محافظه کارانه است و جز تحریک اندیشه های مردم در کشورهای آزاد نتیجه نخواهد داشت. صحبت هایی که احمدی نژاد قبلا می کرد و از رابطه با آمریکای لاتین می گفت هیچ چیز برای ما نخواهد داشت. نگاه شرق نیز همینطور و تنها کاریکاتوری خواهد شد. ضمن اینکه شعاری که جمهوری اسلامی از اول انقلاب را داشت بر هم می زند و افکار عمومی غرب را علیه ما می شوراند. آن هم در شرایطی که از بحران اقتصادی شدید، از واکسیناسیون ناقص و غیره.. رنج می بریم.