علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی، در مقدمهی کتاب «دولتنامه» نوشته است:
برخی سالها در حیات سیاسی – اجتماعی کشورها وجود دارند که سایهای بر تاریخ میگسترانند. دولت دکتر محمد مصدق ۲۷ ماه دوام داشت اما آثار اقدامات آن دولت و آوار سقوطش تا امروز بر تاریخ ایران سایه افکنده است. دوره چهار ساله دولت دوازدهم را نیز باید در اعداد همین سالهای پیچیده تاریخ ایران لحاظ کرد که مشکلات ساختاری پنج دههای ایران و چالشهای سیاسی روز جامعه، همراه با نگرشهای داخلی و تحولات بینالمللی مانند جنگ اقتصادی و ظهور ترامپ، آن را با فرازونشیبهای زیادی روبرو کرد؛ چنانچه که این چهار سال را طولانیتر از چهار سال تقویمی کرد.
نوروز ۹۸ در سالنامه روزنامه ایران نوشتم «سال ۹۸ فقط یک سال نیست، آینده یک جامعه است.» در پایان یادداشت با ابراز تاسف از خوانندگان، اذعان کردم که نوشته من خالی از حلاوت و شیرینی است چون حاوی دلمشغولیهای واقعی جامعه ایران است که سال ۹۸ خود را به ما تحمیل میکند. این دلمشغولیها برخاسته از خروج یکطرفه و غیرقانونی آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ بود و شرایطی را پدید آورد که تورم بالا، کوچک شدن کیک اقتصاد کشور به دلیل رشد منفی اقتصادی و کاهش قدرت خرید، باعث ناامیدی مردم شد؛ برای همین نوشتم «سه عامل ترامپ، زیرساختهای اصلاح نشده اقتصادی و برخی تصمیمات نادرست سیاسی برای تضعیف دولت، تأثیر زیادی در امیدزدایی و پمپاژ ناامیدی در جامعه تأثیر زیادی داشته است.»
در آن یادداشت پیشبینی کردم «اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.»
سال ۹۸، سیل در راه بود؛ سیل طبیعی و سیاسی. قبل از نوروز بارشهای گسترده، سیل گستردهای به راه انداخت که در روزهای اول آن سال حدود ۲۰۰ شهر و ۴۳۰۰ روستا در ۲۵ استان کشور را دربرگرفت؛ نزدیک به ۸۰ نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند؛ بین ۳۰ تا ۱۰۰ درصد ساکنان بیش از ۳۵۰ روستا و برخی از شهرها تخلیه و ۴۰۰ هزار نفر به صورت اضطراری اسکان داده شدند.
خشم طبیعت فروکش کرد اما آثار خود را از شیراز تا آققلا برجای گذاشت؛ این هنوز آغاز مصائب سال ۹۸ بود؛ سالی که به تنهایی همچون یک قرن گذشت و تعدد حوادث و مصائبش آن را یکی از سالهای تاثیرگذار بر تاریخ سیاسی – اجتماعی و اقتصادی ایران کرد. ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ایران یکی از استراتژیکترین تصمیمات خود را گرفت؛ در سالگرد خروج ترامپ از برجام، ایران اعلام کرد تعهدات برجامی خود را کاهش میدهد. برخلاف پیشبینی، انتظار و حتی امید تندروهای داخلی و خارجی، دولت در برجام ماند و این پیمان بینالمللی را به سرکشیهای مستانه رئیسجمهور «در حال خروج» ایالات متحده از کنوانسیونها، پیمانها و سازمانهای بینالمللی گره نزد.
جامعه ملتهب و نگران بود اما دولت مصمم به حفظ برجام برای امنیتیزدایی از برنامه هستهای ایران، گسترش تعاملات خارجی و استفاده از ظرفیتهای حقوقی بینالمللی برای محکومیت اقدام دولت ترامپ بود که توفیقات زیادی نیز کسب کرد.
در چنین شرایطی چنانکه در سالنامه «ایران» نوشته بودم یکی از ضروریترین نیازهای ما اجماع عمومی در مورد صورتبندی مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و این میسر نمیشود مگر با اجماع در ساختار قدرت درباره چند مساله ملی و ایجاد امید و افزایش اعتماد عمومی با گفتوگوی بزرگ اجتماعی. مصالحه در سطح حاکمان و مفاهمه در سطح نخبگان در چنین دورانی پل عبور ما از خطرات و تهدیدات است. به همین دلیل پس از فراغت از مسئولیت وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی در پی استیضاح مجلس در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ که باید بیان ناگفتههایش را به مجالی دیگر گذاشت، همواره در جلسات تخصصی رئیسجمهوری با جامعهشناسان، اقتصاددانان، فعالان سیاسی و…حضور داشتم و تاکیدم بر افزایش میانجیها در جامعه و اعتماد به آنها در واگذاری برخی امور بود. با همین اعتقاد، وقتی پیشنهاد سخنگویی دولت به من شد، پیشنهاد دادم دستیاری ارتباطات اجتماعی را هم ایجاد و آن را توامان با سخنگویی دولت ببینند. به همین دلیل در حکم دکتر حسن روحانی در ۹ خرداد ۱۳۹۸ برای من آمده بود: «انتظار میرود از تمام ظرفیتهای ارتباطی ارکان دولت در ابعاد متعدد جهت توسعه همهجانبه تعامل با رسانهها و ارتباط با مردم بهرهگیری شایسته به عمل آورید.»
یک راه ارتباطی یادداشتهای منظم هفتگی در روزنامه «ایران» بود. این یادداشتها را برای تشریح بیشتر تصمیمات دولت و دیدگاههای مطرح درباره مهمترین وقایع آن دوره نوشتم و تا پایان سخنگویی ادامه دادم.
گرچه سالها با افتخار کارگری کردم، سالها مسئولیتهایی در مراکز امنیتی داشتم اما هرگز از حیطه کار مطبوعاتی دور نبودم؛ جزو هیات موسسان انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بودم و برای راهاندازی انجمن در دوره وزارت تلاش زیادی کردم. یادداشتهای شنبه روزنامه «ایران» با عنوان «دولتنامه» بازگشت به اصل خویشتنم بود. در آن یادداشتها تلاش کردم صدای جمهور باشم تا صدای رئیسجمهور. در اولین یادداشتم در مقام سخنگویی دولت در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ نوشتم: «ملت خیلی حرف دارد که میتواند از معبر سخنگو به رئیسجمهوری بگوید و رئیسجمهوری نیز فقط از طریق شنیدن سخن ملت میتواند نظم گفتار خود را با ضرباهنگ ملی آن تنظیم کند.» در دوره سخنگویی غافل نشدم از این امر؛ نشستوبرخاست من فقط با وزرا و دولتمردان نبود؛ هم پای دردودل آسیبدیدگان اجتماعی و معلولان و بیماران نشستم، هم با فعالان سمنهای خیریه و اجتماعی مراوده داشتم. هم در شبکههای اجتماعی موضع گرفتم، هم نظر مخاطبین را به اهالی دولت رساندم.
اما ۹۸ فقط یک سال نبود؛ گویی زمانه آبستن بسیاری از رخدادها بود که باید آن را در این سال میزایید. پس، یکی پس از دیگری اتفاقاتی عجیب افتاد. افزایش قیمت بنزین و ناآرامیهای آبان، شهادت سردار بزرگ قاسم سلیمانی در ۱۳ دی و تشییع تاریخی پیکر مطهر او، سقوط هواپیمای اوکراینی در ۱۸ دی، حمله تلافیجویانه به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق، شناسایی اولین مورد بیماری کرونا در ۳۰ بهمن و انتخابات مجلس یازدهم در ۲ اسفند، از جمله اتفاقاتی بود که سال نفسگیر ۹۸ را به پایان برد. یادداشتها اغلب درباره فشار حداکثری ترامپ بود، شفافیت دولت و مسائل اجتماعی و آبان ۹۸ و اهمیت صندوقهای رای و حفظ نهاد انتخابات که دغدغه همیشگی من بود و هست.
سال ۹۹ نیمی از چهرهها پشت ماسک رفت؛ جولان کرونا یادداشتهای من را هم ویروسی کرد؛ خصوصا که دوره دوگانهسازیهای غیرواقعی جان و نان و معیشت و سلامت و… بود. همافزایی تحریم و کرونا نفسگیر بود؛ باید دولت برای ابزار ضد عفونی تا داروی بهبودی از کووید – ۱۹ تدبیری میاندیشید. کرونا هم دائم چهره عوض میکرد و در این خودنمایی مرگبارش ساعت ۱۴ هر روز با اعلام آمار قربانیان را به ساعات تلخ زندگی هر ایرانی تبدیل میکرد.
آبانماه ۹۹ با شکست ترامپ، فصل تازهای در سیاست خارجی آغاز شد که به مذاکرات احیای برجام و بازگشت آمریکا به سر میز تعهداتش انجامید. حالا دیگر باید دوگانه غیرواقعی دیگری پشت سر میگذاشتیم: مقاومت – مذاکره. دولت دوازدهم هر دو را بیتغافل از یکی و بیتجاهل از دیگری پیش برده بود و حالا برجام باید از محاق بیرون میآمد و به مصاف تحریمهای گسترده میرفت. هرگز در دفاع از برجام نهراسیدم و تردیدی نداشتم در پاسداشت و احیای آن. تحریم واقعیت تلخی بود که بنابر ملاحظات بسیاری، هرگز آثار وحشتناک آن را برملا نکردیم؛ گفتیم جنگ اقتصادی اما هرگز جای گلولهها را نشان ندادیم. گفتیم تروریسم اقتصادی اما هرگز قربانیان را آنگونه که باید ندیدیم. حال باید به مصاف اصل تحریم و آثار تحریم میرفتیم. بخش زیادی از یادداشتها صرف همین گزاره فکری شد؛ گرچه چنانکه باید بنا به همان ملاحظات پرده واقعیت را کنار نزدیم. اما خرسندم همین دوره ۲۶ ماهه سخنگوییام به حد وسع گفتم و نوشتم. خرسندم که شنبهها با مخاطبان «ایران» و مردم ایران مکنونات قلبی و مفروضات ذهنی خود را به اشتراک گذاشتم. حالا طبق وعده پیشین، این یادداشتها با همت موسسه فرهنگی – مطبوعاتی ایران تبدیل به کتاب شده است. آنچه پیش روی شماست، تاملات جمعه و تقریرات شنبه من است که در کنار مکالمات سهشنبه، تصویری خواهد بود از تحولات دو سال طولانی دولت و ملت.
بر خود لازم میدانم از دوستانی که در تقریر مقالات مرا از نظراتشان بهرهمند ساختند، آقایان دکتر محمد فاضلی، دکتر دیاکو حسینی، دکتر عیسی منصوری، نادر صدیقی و سرگه بارسقیان سپاسگزاری کنم.
علی ربیعی
مرداد 1400
انتهای پیام
∎
نظر شما