مجتبی نوروزی در نشست «مقاومت یا صلح با طالبان؛ بررسیهای اما و اگرهای چگونگی تعامل با طالبان و آینده صلح در افغانستان» ضمن قرائت پیام رهبر انقلاب مورخ ٢٣ شهریور ٧٧ خطاب به جوانان شیعه افغانستان، در خصوص اظهارات سیدحسام رضوی در شبکه افق که واکنشهای فراوانی را در پی داشت گفت: من در پیام رهبر انقلاب(به جوانان شیعه افغانستان مورخ ٢٣ شهریور ٧٧) نمیبینم که ایشان معتقد باشند که سلاح دست نگیرید و در آتش جنگ ندمید که اگر شیعهکشی شد، نگویید طالبان کردند.
وی افزود: میگویند طالبان حنفی هستند و شیعهکشی نمیکنند در حالی که اینها گروه ایدئولوژیک هستند و به گفته رهبر انقلاب اینها به دین باور ندارند. شما برای اینها نشست خبری میگذارید و به دروغ میگویند دیپلماتهای ایرانی نصف شب کشته شدند و کسی نگفت آنها را در زمان اذان ظهر شهید کردند یا گفتند قانون اساسی را قبول ندارند. میپرسیدید کدام بخش را قبول ندارید؟ اینها صحبت علمای خود را هم قبول ندارند. ببینیم در دو سال گذشته چند نفر از علمای سنی افغانستان ترور شدهاند.
متن پیام مقام معظم رهبری در ٢٣ شهریور ٧٧ به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و اناالیه راجعون
خبرهای تلخ و تکان دهندهای که پیاپی از افغانستان خونین و مظلوم میرسد، دل هر مسلمان غیور، بلکه هر انسان آزادهای را از غم جانکاه لبریز میکند و تکلیفی بزرگ بر دوش او میگذارد.
جنایاتی که اندکی پیش از این در شهر مزارشریف به دست قشون ظالم و سنگدل طالبان اتفاق افتاده، یعنی کشتار وسیع مردم غیرنظامی و به شهادت رسانیدن جوانان پاک و مؤمن ایرانی که در مشاغل سیاسی و خبری به انجام وظیفه مشغول بودند، در نوع خود فاجعهای بینظیر بود که باید دولتها و ملتهای مسلمان را به حرکتی جدی در برابر این قوم متعصب و وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بیخبر از قوانین عمومی جهان، برمیانگیخت. اکنون آنچه در مرکز افغانستان و در مناطق هزارهنشین استان بامیان شروع شده، بنا به خبرهایی که میرسد، بمراتب وحشتناکتر از جنایتهای گذشته است.
این قتل عام حقیقی مردمی است که با وجود فقر و محرومیت و محاصرهی طولانی توانستهاند شجاعانه از شرف و حیثیت خود دفاع کنند، مردمی که در دوران اشغال ارتش شوروی سابق، پایمردی درخشانی نشان داده و شهدای زیادی را تقدیم نجات افغانستان کردهاند. اکنون مردم شهرهای این منطقه به جرم تسلیم نشدن در برابر قشون مزدور طالبان، محکوم به قتل و غارت و اسارتاند. شنیده شد که رؤسای طالبان، خون آنها را مباح کرده و هر پسر بزرگتر از هفت سال را محکوم به قتل دانستهاند. و شنیده شد که هواپیماهای ارتش پاکستان نیز در قتل و ویرانی بامیان شرکت داشتهاند.
این سبعیت و خونخواری نسبت به این مردم مظلوم به چه جرمی است؟ آیا به جرم جانفشانیهای آنها در راه استقلال افغانستان است؟ آیا به جرم تسلیم نشدن در برابر توطئهی طراحی شده از سوی کمپانیهای نفت و گاز آمریکائی است که با دست اندرکاری بعضی از نظامیان کشور پاکستان به شکل فتنهی طالبان بروز کرد؟
آیا به جرم تمسک مردم این منطقه به ذیل ولایت اهل بیت پیامبر علیهمالسلام است؟ آیا تعصبات مذهبی و قومی است که چنین وحشیگیری و تطاولی را نسبت به مردم پاکنهاد هزاره مباح کرده است؟ اکنون ملت ایران بر اثر داغ بزرگ شهادت مظلومانهی جوانان خود در مزارشریف و بخاطر ناامن کردن مرزهای شرقی کشور و بخاطر خون بناحق ریختهی مردم مظلوم بامیان و مزارشریف با دلی مالامال از درد و خشم، بیصبرانه منتظر تصمیم گیری مسؤولان کشور است.
اینجانب از همهی دولتهای مسلمان، از همهی علمای مسؤول و متعهد جهان اسلام، از همهی آزادگان و دلسوزان امت اسلامی، برای مظلومان هزاره و دیگر اقوام مظلوم افغانستان استمداد میکنم، از مردم مؤمن پاکستان که قسمتی از ارتش آن در خدمت به کمپانیهای نفتی، بر سر زن و مرد و کودک بامیان بمب و آتش میریزد، استمداد میکنم. نگذارید میلیونها مردم محروم افغانستان ، اینگونه قربانی فتنهی طالبان شوند، نگذارید جنگ مذهبی با خونریزی این گروه غافل و متحجر و سنگدل، در افغانستان و خدای نخواسته در نقاط دیگر دنیای اسلام ریشه بگیرد. نگذارید آن بخش از ارتش پاکستان که بذر ناآرامی را در منطقه میپاشد، به آتش افروزی خود ادامه دهد. نگذارید کمپانیهای نفتی آمریکائی، منافع پست و حقیر خود در افغانستان و آسیای میانه را به بهای خون دهها هزار مسلمان به چنگ آورند.
اینجانب به کمک خداوند و با همکاری و همدلی مسؤولان کشور، تاکنون از برافروخته شدن آتشی در این منطقه که به آسانی قابل اطفاء نیست، جلوگیری کردهام، ولی همه باید بدانند که خطر، بسی بزرگ و فراگیر و بسی نزدیک است و جز با وادار کردن ارتش پاکستان به عدم دخالت در افغانستان و وادار کردن رؤسای گروه طالبان به انقیاد در برابر منطق عقل سلیم و رها کردن کارهای فاجعه آفرین و جبران خطاهای گذشته، نمیتوان از آن اجتناب کرد.
به جوانان و مظلومان سلحشور هزاره و دیگر اقوام مظلوم افغانی هم عرض میکنم: عزیزان! اینجانب با دلی پر خون و چشمی اشکبار، حوادث تلخ و امتحانهای دشواری را که شما در این اوقات میگذرانید، با دقت دنبال میکنم و رنجهای شما را با همهی وجود احساس میکنم. به خدای بزرگ توکل کنید و از او مدد بجوئید و شجاعانه در برابر درنده خویان، ایستادگی نمائید و به وعدهی الهی امید داشته باشید که: سیجعل الله بعد عسر یسرا.. انشاءالله به کمک الهی بر دشمنان عنود خود پیروز میگردید و با استقامت و دلاوری که همه شما را بدان می شناسند، بینی خصم از خدا بیخبر را بخاک خواهید مالید.
فرج الله عنکم و عنا بمحمد و آله
سید علی خامنهای
۲۳ شهریور ۷۷