جدال مشارکت فعال و تحریم
وقتی نتیجه احراز صلاحیت شورای نگهبان بیرون آمد، جبهه اصلاحات به دو قسم تقسیم شد؛ قسم اول که عملگرایان عضو در حزب کارگزاران سازندگی، تشکیلدهنده آن بودند بر این اعتقاد راسخ پای میفشردند که باید از حداقل امکانات جهت مشارکت فعال در انتخابات بهره برد و با حمایت از یکی از دو نامزد نزدیکتر به جبهه اصلاحات یعنی عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده، جلوی بهزعم خودشان، پروژه یکدستسازی حاکمیت را گرفت؛ البته اعضای کارگزاران خود به دو قسم تقسیم میشدند؛ طیف راست که غلامحسین کرباسچی عضو مهم آن بود و طیف چپ که حسین مرعشی آن را نمایندگی میکرد. کرباسچی از همان ابتدا روی همتی بهعنوان عضو شورای مرکزی کارگزاران نظر مساعد و مثبت داشت و معتقد بود که تخصص اقتصادی همتی میتواند به درد آینده کشور بخورد. کرباسچی هر چه بیشتر میگذشت بر عقیده خود مبنی بر لزوم حمایت از همتی راسختر میشد؛ بهگونهای که تا همین امروز، صفحه اینستاگرامی منتسب به او در پستها و استوریهای متعدد حمایت از همتی را رسما اعلام میکند.
در مقابل حزب کارگزاران سازندگی که ایده مشارکت فعال را ترویج میکرد، انبوهی از طیفهای سرخورده و سردرگم اصلاحطلبی حضور داشتند که عملکرد شورای نگهبان را پیامی روشن برای حذف اصلاحات از عرصه حاکمیتی میپنداشتند و معتقد بودند که عدم احراز صلاحیت تمامی 14نامزد مدنظر نهاد اجماعساز اصلاحات، عملا راه را برای کنش فعال آنها بسته و تنها راهی که پیشروی اصلاحطلبان باقی مانده، تحریم سراسری است. با وجود گستردگی طیفهای اصلاحطلبی قائل به تحریم انتخابات، چپ سنتی به سرکردگی مجمع روحانیون مبارز و چپ مدرن به جلوداری حزب اتحاد ملت ایران از اصلیترین مجموعههایی به حساب میآمدند که به ایده مشارکت فعال تن ندادند و معتقد بودند که با توجه به عملکرد نهادهای حاکمیتی، حضور اصلاحطلبان در انتخابات1400 عملا سالبه به انتفاع موضوع گشته و معنایی جز استحاله در نظم موجود را ندارد.
شیفت بخشی از تحریم طلبان به «مشارکت غیرفعال»
بااینحال و پس از درخشش نسبی دو نامزد اصلاحطلب بهخصوص همتی در مناظره اول، آن قسم از اصلاحطلبانی که در نفیر تحریم انتخابات میدمیدند، اندکی نفس تازه کردند و ترجیح دادند قدری در نوع حضورشان در انتخابات، تامل و تفکر بیشتری کنند. البته از این مرحله به بعد، جبهه اصلاحات به دو طیف کلی و البته با مرز نامشخص تقسیم شد؛ قائلان به مشارکت فعال یعنی حزب کارگزاران سازندگی و در رأس آنها کرباسچی روی سیاست حمایت از همتی راسختر شدند اما قائلان به تحریم، بیشتر بهسمت مهرعلیزاده چرخش یافتند. خود مهرعلیزاده نیز با تدارک دیدار با خاتمی و سیدحسن خمینی تلاش کرد تا نظر مثبت و مساعد طیف تحریمطلبان را به خود جلب کند. بااینوجود عملکرد نهچندان قابلدفاع دو نامزد اصلاحطلب در مناظرههای دوم و سوم موجب شد که طیف تحریمطلبان به دو گروه کلی تقسیم شوند؛ گروه اول که شاهد جایگاه ضعیف همتی و مهرعلیزاده در افکارسنجیهای رسمی بودند، ترجیح دادند دوباره به موضع قبلی خود یعنی تحریم سراسری انتخابات شیفت کنند اما در مقابل، گروهی راه خود را از تحریمطلبان جدا و به حوزه «مشارکت غیرفعال» نقلمکان کردند. اتفاق مهمی که باعث شد تا برخی تحریمطلبان به موضع «مشارکت غیرفعال» درآیند، پیامی بود که خاتمی، رییس دولت اصلاحات چندی پیش برای کنگره حزب جوانان ایران اسلامی ارسال کرد. لحن پیام خاتمی جوری بود که نمیشد از آن تحریم را برداشت کرد و در عوض آن چیزی که مستفاد میشد، مشارکت غیرفعال و ائتلافی جمعی از احزاب اصلاحطلب بود. خاتمی در پیام خود تاکید کرد: «در این فضای سرد و فسرده درحالیکه جامعه ما نیاز به نشاط و امید و اشتیاق به شرکت در عرصه سرنوشت دارد امیدوارم این حزب و همه تشکلها و احزاب و جریانهای سیاسی و مدنی بتوانند در این برهه حساس، مسوولیت خود را نسبتبه میهن و مردم بهدرستی بشناسند و در انجام آن مسوولیت موفق باشند».
اینکه خاتمی در پیام خود احزاب و تشکلهای اصلاحطلب را مخاطب قرار داده، نشان میدهد که جبهه اصلاحات به احتمال زیاد قصد دارد مانند انتخابات مجلس یازدهم، بهصورت نه سراسری و تام و تمام بلکه به شکل ائتلاف چند حزب قائل به مشارکت فعال، در انتخابات حضور یابد. این سیاست در انتخابات دوماسفند سال98 به شکل دیگری رخ نمایاند. در آن برهه نیز شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان به ریاست محمدرضا عارف با وجودی که به ندادن لیست در تهران رأی داد اما راه را برای دادن لیستهای جداگانه از سوی احزاب اصلاحطلب باز گذاشت؛ موضوعی که باعث شد حزب کارگزاران سازندگی، حزب ندای ایرانیان و تعدادی دیگر از احزاب اصلاحطلب در تهران لیست بدهند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان قائل به تحریم، پس از بیانیه موسوی به دو گروه تقسیم شدند. برخی این بیانیه را تعیین تکلیف برای تحریم انتخابات میدانند اما در مقابل، برخی دیگر از لحن بیانیه مزبور نه تحریم بلکه مشارکت غیرفعال را برداشت دارند.
اشکال از جای دیگری است
اینکه چرا اصلاحطلبان در آستانه انتخابات ریاستجمهوری1400 تا این حد سرد و بیتفاوت هستند، نه به عملکرد شورای نگهبان که عمدتا به کارنامه ضعیف تحت حمایتشان یعنی دولت تدبیر و امید طی هشت سال گذشته بازمیگردد. از سویی، اصلاحطلبان در دو انتخابات92 و 96 با ارائه وعدههای دست نایافتنی و بازی با مفاهیم عامهپسند، آنچنان انرژی پایگاه ایدئولوژیک خود را تخلیه کردند که دیگر حاضر نیست فرمانبر کلام الیت این جریان باشد. پایگاه اجتماعی اصلاحات بهقدری دچار کرختی و رخوت شده که هجمههای بیسابقه همتی و مهرعلیزاده علیه رئیسی و جلیلی هم نتوانسته روی وضعیت آنها در نظرسنجیها تاثیر بگذارد و تو گویی تیر همه آن هجمهها به سنگ باطل خورده است. پس اصلاحطلبان چنانچه قصد داشته باشند برای وضعیت وخیم اجتماعی این روزهایشان علتیابی کنند، باید پیش از خردهگیری نسبت به این نهاد و آن نهاد، یقهگیر خودشان باشند که با حمایت تمامقد از دولت حسن روحانی، اعتماد عمومی را این حد تنزل دادند.
صوفی: همتی و مهرعلیزاده نمیتوانند موج ایجاد کنند
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار «صبحنو»، با رد این تحلیل که پیام اخیر خاتمی فرمان مشارکت فعال برای اصلاحات در انتخابات1400 است، اعلام کرد: آقای خاتمی هیچ صحبتی درباره مشارکت نکرده است. این پیام فقط یک نکته دارد آن هم اینکه احزاب باید به وظایف خود در انتخابات عمل کنند. وی در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان در نهایت بهسمت حمایت از همتی یا مهرعلیزاده کشیده خواهند شد، افزود: خیلی بعید میدانم. اصلاحطلبان حتی اگر کاندیداهای خودشان هم حضور داشتند، اساسا رویکرد جامعه به انتخابات تغییر کرده است و دیگر تمایلی به مشارکت ندارد و این مساله را در انتخابات سال98 نشان داد. فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: بعید است که موضع اصلاحطلبان درباره نداشتن نامزد تغییر کند و اساسا کار انتخابات ریاستجمهوری برای اصلاحطلبان تمام شده است. صوفی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است برخی اصلاحطلبان بخواهند در ائتلاف با یکدیگر از یک کاندیدای مشخص حمایت کنند، تاکید کرد: این اقدام را در سال98 انجام دادند و شکست خوردند و این بار بعید میدانم بخواهند از یک سوراخ، دو بار گزیده شوند.
نظر شما