پرده اول:
اصلاحطلبان در وضعیتی خاص قرار دارند که میتوان آن را تذبذب میان تحریم انتخابات و عدم حضور بدون تحریم و یا حمایت در آخرین لحظه از یک کاندیدای محتمل از میان کاندیداهای موجود دانست.
اصلاحطلبان از مدتها پیش از انتخابات به نحوی عدم توانایی خود را برای اجماع بر روی کاندیدایی خاص نشان داده بودند. نخست کوشیدند با طرح نام سید حسن خمینی، ولو با علم به این که فاقد شرایط لازم برای ریاست جمهوری است؛ سکوی پرشی با رد صلاحیت محتمل وی ایجاد کنند تا کاندیدایی دیگر از میان آنان، بهخصوص کاندیدایی سفید که شرایط تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان را دارد؛ بهسوی کسب کرسی قدرت پرتاب نمایند.
با کنار رفتن سید حسن خمینی با عنوان نوعی استمزاج از رهبری، عملا کوشیدند بازی را به سوی دوقطبی کردن جنگ - صلح یا درگیری - مذاکره پیش ببرند. در این راستا، علیرغم تاکیدات مکرر ظریف مبنی بر عدم تمایل برای کاندیداتوری، کانالهای بسیاری را برای ترغیب او برای کاندیداتوری طراحی کردند. اما از همان زمان هم روشن بود که اصلاحطلبان از مدتها پیش دیگر توان رسیدن به اجماع را ندارند. در حالی که اصلاحطلبان رادیکال با طرح تاجزاده کوشیدند سطح توقعات شورای نگهبان را مدیریت نمایند؛ تا فضا را برای عبور یک کاندیدای اصلاحطلب نرم در مقایسه با تاجزاده فراهم کنند.
در این میان حزب کارگزاران در حال طراحی نقشهای دیگر بود. حزب کارگزاران در همین راستا بازی پیچیدهای را طراحی نمود. کارگزاران که بر اساس مدل فکری و رفتار سیاسی خود همیشه میکوشد غیرآرمانگرایانه و بر اساس میز چیده شده بازی خود را طراحی نماید؛ در میان کاندیداهای موجود اصلاحطلب کاندیدایی را مطابق میل و منفعت خود و نیز دارای قابلیت عبور از فیلتر شورای نگهبان ندید. از اینرو با یک بازی انحرافی و در جهت قانع کردن اصلاحطلبان برای حمایت از کاندیدای مورد نظرشان که در واقع علی لاریجانی بود؛ به صورت فریب انتخاباتی؛ ظریف را مطرح نمودند تا امید بدنه اصلاحطلب را به او گره بزنند؛ ضمنا بهدلیل چهره مذاکراتی ظریف، فضای سیاسی را بهصورت مذاکره تنش، دوقطبی نمایند. این در حالی بود که همزمان مذاکرات وین برای احیای برجام در جریان بود و هر لحظه احتمال توافق میرفت. توافق وین میتوانست به عنوان یک شوک به فضای سیاسی تلقی شده و موازنه را به سود مذاکره تغییر دهد. اما از سوی دیگر به دلایل عدیده ظریف کاندیدای مطلوب کارگزاران نبوده و معتقد بودند احتمال جذب رای توسط اصولگرایان سنتی و معتدل برای ظریف وجود ندارد. در همین زمان برگ دوم بازی کارگزاران خواسته یا ناخواسته ورق خورد. با نشت نوار گفتگوی ظریف با یک عضو شورای مرکزی کارگزاران در پروژهای دولتی؛ ظریف زیر فشار شدید تبلیغاتی قرار گرفت. حملات به ظریف و طرح مباحثی چون دوگانه میدان - دیپلماسی عملا فرصت خوبی را در اختیار کارگزاران قرار داد تا هم از حرارت این بحث به نفع خود بهره گیرند و هم عملا ظریف را که به حال خود مفید نمیدیدند؛ کنار گذارند و کاندیدای مطلوب خود را رو کنند. فراموش نشده است که کارگزاران در جریان رقابت برای ریاست مجلس دهم نیز معتقد بودند که صندلی ریاست حق لاریجانی است و از کاندیداتوری محمدرضا عارف به عنوان یک اصلاحطلب حمایت نکردند. پس پروژه لاریجانی رو شد. عطریانفر در یادداشتی در روزنامه سازندگی، لاریجانی را شخصیتی معرفی کرد که اصلاحطلبی او به اصولگراییاش بیشتر میچربد: «برخی صاحبنظران سیاسی از کاندیداتوری آقای لاریجانی سخن میگویند یا تاکید میکنند که ایشان قرار است بنا بر حمایت اصلاحطلبان وارد صحنه شوند. باید تاکید کنم که آقای لاریجانی از منظر تاریخی، متعلق به جریان اصولگرایی است، اما حداقل از سال ۸۴ تا امروز رفتار، منش و نوع سیاستورزی ایشان شباهتهای زیادی به رویکردهای اصلاحطلبانه داشته و تجربه سه دوره مجلس ایشان هم نوعی رضایتمندی را از سوی اصلاحطلبان در کنار خود دارد؛ بنابراین عطف عنایت به امثال آقای لاریجانی زمانی میتواند مطرح باشد که اصلاحطلبان از ارائه نیروی متحد و مشترک میان احزاب متبوع خود دچار امتناع یا محرومیت شوند». او در ادامه یادداشت خود از عدم همراهی طیفهای دیگر اصلاحطلب برای حمایت از لاریجانی یاد کرده است: اصلاحطلبان هنوز با گزینه کارگزاران یعنی لاریجانی کنار نیامدهاند، اما تلویحا بیان کرده که رسیدن به گزینه ایدهآل اصلاحطلبی شاید در ۱۴۰۰ امکانپذیر نباشد: «اما اصلاحات در این شرایط تاکید بر یک رقابت تمامعیار بین یک نیروی متصل به جبهه اصلاحات با یک شخصیت معقول از اصولگرایان دارد. بالطبع اصلاحات علاقهمند است آقای لاریجانی رقیب شریف عرصه رقابت شرافتمندانه با نماینده منتخب و نامزد برگزیده جبهه اصلاحات باشد».
پرده دوم:
ردصلاحیتهای شورای نگهبان، اصلاحطلبان را با شرایط پیچیدهای روبهرو کرد. با حذف کاندیداهای موسوم به اصلاحطلب و نیز جایگزینهای آنها نظیر علی لاریجانی جمعی از اصلاحطلبان کوشیدند با طرح «اعتراض حق ماست» با اعمال فشار علیه شورای نگهبان بازی را به گمان خود تغییر دهند؛ ولی حزب کارگزاران از همان ابتدا اعلام کرد که فشار برای مذاکره با شورای نگهبان نتیجه نخواهد داد. یدالله طاهرنژاد از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران اظهار داشت: «تجربه انتخاباتهای گذشته به ما نشان میدهد که رایزنیها با شورای نگهبان چندان هم کارساز نبوده و بسیار بعید میدانم تغییرات جدی و اساسی صورت گیرد». در همین راستا بدنه مشارکتی و رادیکال اصلاحطلبان به سوی نوعی از تحریم رفته و در بیانیه شورای عالی سیاستگذاری به عدم معرفی و حمایت از کاندیدایی اشاره کردند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان ایران اسلامی بر اساس راهبرد مصوب خود که پیشتر نیز اعلام شده است در صورت نبودن کاندیداهای شاخص اصلاحطلب در حوزههای انتخابیه، لیستی به مردم معرفی نخواهد کرد». «حزب اعتماد ملی» و «مجمع ایثارگران» نیز هر کدام در بیانیههای جداگانهای با انتقاد از رویکرد شورای نگهبان اعلام کردند چنانچه کاندیداهایشان نتوانند از سد شورای نگهبان عبور کنند نه تنها لیستی ارائه نمیکنند بلکه از کاندیدایی هم حمایت نخواهند کرد. در حالی که اصلاحطلبان ناامید به همموضعی با محمود احمدینژاد کشیده شدند؛ حزب کارگزاران خوشحال بود که نهایتا یکی از افراد شورای مرکزی آن حزب توانسته است از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و او کسی نبود جز عبدالناصر همتی که کاملا هم گرایش با حزب کارگزاران و دارای اتصالات سازمانی ولو نیمهفعال است.
پرده سوم:
با رد صلاحیت همه چهرههای پرجنجال اصلاحطلبان؛ عملا دو چهره نزدیک به آنان در صحنه انتخابات تایید شدهاند. مهرعلیزاده و همتی!
کارگزاران ساز حمایت از همتی را کوک کردهاند. فضل موسوی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با تاکید بر تجربه بالای همتی در حوزه اقتصاد، او را گزینه مناسبی برای ساماندهی و بهبود شرایط اقتصادی کشور قلمداد کرد. محمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، در رابطه با حمایت حزب کارگزاران از عبدالناصر همتی گفت: «حزب کارگزاران از ابتدای انتخابات بنا را بر این گذاشته بود تا تصمیم نهاد اجماعساز را مورد حمایت قرار دهد و تاکید بر این بود حتی اگر همه کاندیداهای اصلاحطلب رد صلاحیت شوند باز هم در انتخابات شرکت خواهیم کرد. آقای همتی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران است و بر همین اساس نمایندگان حزب کارگزاران در حال رایزنی و مذاکره با نهاد اجماعساز اصلاحطلبان هستند تا آقای همتی را مورد حمایت خود قرار دهند، هنوز این مذاکرات به جمعبندی و تصمیم نهایی نرسیده است و امکان دارد تا نهاد اجماعساز از همتی حمایت کند».
به نظر میرسد کارگزاران در بازی خود تا کنون موفق بوده است و توانسته در صحنه شطرنج انتخابات یک مهره داشته باشد؛ اکنون نیز در پی این هستند تا اصلاحات را حتی در لحظه آخر به پای حمایت از همتی بکشانند. پروژهای که موفقیت آن بستگی به میزان جلب آراء توسط همتی در دقیقه ۹۰ دارد.
نویسنده: شهابالدین دوستدار
سه پرده بازی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰
صاحبخبر -
∎