به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از راه آرمان؛ فرمایشات مقام معظم رهبری در روز یکشنبه حول چند موضوع مهم بود و معظم له محورهای حساس و کلیدی را خطاب به مردم بیان فرمودند از جمله نقش و ارزش والای جایگاه معلمان و کارگران، انتخابات و مسائل اخیر در حوزه وزارت امور خارجه و شخص وزیر این وزارت خانه.
اما بعد از اهمیت موضوع انتخابات ریاست جمهوری آینده در سخنان مقام معظم رهبری شاید مهمترین موضوع و محور بیانات ایشان مسأله مربوط به انتشار فایل صوتی و اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان باشد که هیاهوی زیادی در فضای مجازی و رسانههای دنیا به پا کرده بود و متأسفانه برخی در داخل کشور از این مسئله دنبال ایجاد دو قطبی در آستانه انتخابات بودند که فرمایشات مقام معظم رهبری در این زمینه توطئههای دشمنان را به طور کامل خنثی نمود.
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع نکاتی بیان می کنیم؛ رهبر معظّم انقلاب درباره کارکردهای وزارت خارجه و نقش آن در سیاست خارجی نظام که به پایان رسید، برخی فضا را فراهم دیدند تا گزاره «برجام تصمیم نظام بود» را تثبیت کنند و اینطور القا کنند که همانطور که رهبر انقلاب، وزارت خارجه را یک مجری دانستهاند، بنابراین برجام نیز محصول تصمیم مجموعههای بالادستی نظام است نه وزارت خارجه و دولت.
نکته مغفول مانده این است که رهبر انقلاب نقش ریلگذار سیاست خارجی کشور را وزارت خارجه نمیدانند بلکه نقش ریل گذار را به مجامع بالادستی میدهند؛ امّا سؤال این است که آیا آنچه مجری در این ریل انجام میدهد، همان خروجی مطلوب مورد نظر سیاستگذار است؟ پاسخ این سؤال را باید در دیگر بیانات رهبر انقلاب جستجو کرد. رهبر انقلاب از زمان تصویب برجام تا کنون، به کرّات از این توافقنامه انتقاد کردهاند و حتی آن را خسارت محض نامیدهاند « ما ناگزیر باید به همهی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ یعنی خسارت محض».
نکته بعد، شورایعالی امنیت ملی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، رئیس جمهور را در رأس خود دارد و برخی دیگر از اعضای دولت نیز در آن حضور دارند؛ اینجا ممکن است این نکته مطرح شود که در نهایت مصوبات شورایعالی امنیت ملّی به تأیید رهبری میرسد و باز نقش نهایی را رهبری ایفا میکند که در پاسخ باید گفت در مواردی مثل برجام، در حالی که رهبر انقلاب از ابتدای مذاکرات به آن خوشبین نبودهاند و به کرّات، عدم خوشبینی خود را ابراز کرده اند، در نهایت به تصمیم مجامعی چون مجلس شورای اسلامی و شورایعالی امنیت ملی گردن مینهند.
حال این سوال مطرح می شود که چنانچه مجری سیاستخارجی کشور از خود اختیاری ندارد، چگونه محصولی بهدست میآید که «خسارت محض» نام میگیرد؟ رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود در سال ۹۵ و در حرم مطهر رضوی، از عبور از خطوط قرمز نظام درموضوع برجام سخن میگویند«در توافق اخیر هستهای که مورد تأیید قرار گرفت و مذاکرهکنندگان کشورمان نیز مورد قبول بودند، در مواردی، وزیر محترم امور خارجه به من گفت: «ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».
در دیدار ماه رمضان دانشجویان با رهبر انقلاب در سال ۹۸ ایشان در پاسخ به یکی از دانشجویان گفتند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت دادهاند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را میفهمید! آن نامهای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب میشود. به راستی اگر آنچه از خروجی شورایعالی امنیت ملی عبور کرده بود، منطبق با خواست رهبری بود، چرا ایشان ۹ شرط را بر آن اضافه کرد؛ اما نکته مهم در پی برداشت ها و اظهارنظر های افراد و جریانات سیاسی در کشور اینگونه برداشت میشود که جریان تحریف دست به کار شده و ظاهراً تحریف جدیدی رخ نموده است.
پس از سخنرانی چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی، جریان تحریف دست به شگرد تازه ای زده است، می گویند رهبری خودش گفت سیاست های نظام در بالادست تعیین می شود و وزیر خارجه مجری است، در نتیجه برجام تصمیم نظام بوده است. به این مسئله کار نداریم که نهاد بالادستی وزارت خارجه، شورای امنیت ملی با مسئولیت ریاست جمهوری است.
بگذارید از منظر عبرت تاریخی به موضوع بنگریم؛حکمیت تصمیم چه کسی بود؟ حضرت امیرالمومنین علیه السلام؛ صلح امام مجتبی با معاویه تصمیم چه کسی بود؟ امام حسن علیه السلام. آیا پذیرش حکمیت ایده آل امام بود یا شرایط (سست عهدی ها، تحریف ها، حیله های دشمن و…) آن را بر امام تحمیل کرد؟ اگر چه حتی سخن امام را در انتخاب نماینده هم نپذیرفتند، اما بعداً که حکمیت شکست خورد، امام را متهم کردند و گفتند ما نفهم بودیم تو چرا پذیرفتی!
امام حسن علیه السلام با اتخاذ سیاستی درست برای دفع خطر بنی امیه اقدام کرد، یاران هم در ابتدا همراهی کردند، اما در ادامه شرایطی پیش آمد که لشکریان از ادامه نبرد سست شدند، امام از مردم نظر خواست، اکثریت غالب گفتند: می خواهیم زندگی کنیم! امام مجبور به پذیرش صلح شد؛ این در حالی بود که بیچاره ها نمی دانستند زندگی در اطاعت امر ولی خداست، چیزی نگذشت که معاویه کوفیان را پایمال کرد.
هرگز رهبران الهی چون دیکتاتور ها، مردم را با زور به کار و تصمیمی اجبار نمی کنند، حرکت رهبران الهی در طول تاریخ تمامأ در جهت رشد عقلانی و فعال کردن قوه بصیرت امت بوده است؛ اگر یادمان باشد حکیم انقلاب فرمودند”درباره مذاکرات جدید هستهای نیز علیرغم اینکه خوشبین نیستم، اما موافقت میکنم چرا که “این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد”؛ ظاهراً جریان تحریف نمی خواهد بگذارد مردم از این (تجربه تلخ) خود بهره ببرد.
نویسنده: قربانی پور
انتهای پیام/