شناسهٔ خبر: 46940160 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

صاحب «مربع‌های قرمز» در «دعوت»؛

روایت های جنگی حاج حسین تماشایی شد/ شنیدن قصه یک زوج جوان جهادی

علیرضا سعیدی

سین یکتا از جانبازان هشت سال دفاع مقدس به همراه پدر و مادر و همسرش در تازه ترین برنامه تلویزیونی «دعوت» شبکه یک سیما حضور پیدا کرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری مهر، پانزدهمین برنامه تلویزیونی «دعوت» در روز میلاد امام حسن مجتبی(ع) با میزبانی از حاج حسین یکتا رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس، پدر و مادر و همسرش گذشت.

در ابتدای برنامه پدر و مادرحسین یکتا از ۵۲ سال زندگی مشترک‌شان گفتند.

مادر حسین یکتا نیز گفت: ۶۸ سال دارم و ۱۵ سالگی با همسرم ازدواج کردم.

پدر حاج حسین یکتا هم ادامه داد: من از ۱۵ سالگی کاسب بودم؛ در کار پوشاک و فرش بودم در این مدت کسی از ما ناراضی نبوده است. معرف ما عمل ماست.  تا زمانی که ۳۰ ساله شدم و به من گفتند که ازدواج کرد. زمانی که همسرم را به من معرفی کردند استخاره کردم؛ بسیار خوب آمد. من و همسرم ۳۰ سال با مادرم زندگی کردیم و کوچکترین مشکلی نداشتیم.

بخش بعدی برنامه مختص به ورود حاج حسین و همسرش بود. در این زمان حجت‌الاسلام برمایی قسمت‌هایی از کتاب «مربع‌های قرمز» به قلم زینب عرفانیان از خاطرات حاج حسین یکتا را خواند.

حسین یکتا در ادامه بیان کرد: عملیات والفجر ۸ بود که در آن حضور داشتم و با اصابت خمپاره و ترکش یکی از چشمان خود را از دست دادم. زمانی که من مجروح شدم پدر و مادرم در سوریه بودند هنگامی که برگشتند در بیمارستان لبافی‌نژاد با چشم تخلیه شده بودم. در تمام سال‌هایی که ما در جبهه بودیم غصه و غم به دل مادر پدرها، همسرها و بچه‌های شهید بود.

در بخش دیگر برنامه برنایی از پدر حاج حسین پرسید چطور می‌شود که پدر و مادری پشت سر فرزندشان دعا کنند برو و انشاالله شهید شوی کخ پدر در جواب گفت: به قلب و نیتی که وجود دارد بسته است؛ آنچه خدا بخواهد همان می‌شود. بسیاری از من می‌پرسند چه کردی که فرزندت همیشه دنبال کار خیر است و من می‌گفتم لقمه حرامی به او نداده‌ام؛ مادرش همیشه سعی می‌کرد با وضو به او شیر دهد.

حسین یکتا نیز در این قسمت توضیح داد: در جبهه بودم با مادرم صحبت کردم و او خبر ازدواج خواهرم را داد . من به قم رفتم آماده برگزاری مراسم عقد خواهرم بودیم که یکی از اقوام داماد فوت کرد برای اینکه پدر و مادرم ناراحت نباشند به شوخی گفتم حالا من به جای خواهرم ازدواج می‌کنم تا مراسم به هم نریزد. برای من استخاره کردند و خوب آمد بالاخره دختری را به من پیشنهاد دادند و مراسم خواستگاری انجام شد. برای مراسم خواستگاری لباس‌هایی ساده خریداری شد اما خاطره جالبی که دارم کسی از من نپرسید کمربند لازم داری یا نه . من هم یک تکه طناب لباسم را به شکل بند به عنوان کمربند استفاده کردم.

در این بخش هم همسر حسین یکتا نیز در مورد ازدواج‌شان صحبت و بیان کرد: یک بار قبل از ازدواج با او صحبت کردم اما اصلا به او نگاه نکردم.  ملاک من روحیه جهادی او بود و خدا را شکر زندگی بسیار خوبی دارم.

در بخش بعدی برنامه «دعوت» زوج جوانی وارد استودیو شدند که بانی ازدواج آنها حسین یکتا بود.

 داماد جوان گفت: ما با گروه جهادی «الکفیر» همکاری می‌کنیم. من و همسرم تصمیم گرفتیم مراسم ازدواج‌مان را در مناطق محروم سبد کالا بدهیم .عروسی ما هم در کوره‌پزخانه‌ای در منطقه محروم برگزار شد و در آن مراسم بود که احساس می‌کردم پازلی وجود دارد که کارگردان آن خداست.

حسین یکتا نیز گفت: ما می‌توانیم زیبا و ساده زندگی را شروع کنیم وقتی زندگی خدایی باشد به شکل زیبا آغاز خواهد شد هر کس به خدا عارف‌تر است به زنش عاشق‌تر است.  اگر در آن دنیا اجرا الهی نصیب‌ام شد با همسرم شریک می‌شوم.

وی در ادامه  به بیان خاطره‌ای شیرین پرداخت و بیان کرد: یکی از هم‌رزمانم در جبهه مجروح شده بود و به چشم‌اش هم ترکش خورده بود یک چشم دیگرش را هم قبلاً از دست داده بود و جایی را نمی‌دید به من گفت: حسین کور شده‌ام به شوخی گفتم: چشمت کور نمی‌آمدی جبهه! چند ماه بعد که خودم چشم‌ام را از دست دادم به عیادت‌ام آمد در بیمارستان پرسید چه شده است گفتم: کور شده‌ام گفت: چشم‌ات کور به جبهه نمی‌رفتی.

این قسمت از برنامه «دعوت» با دعای خیر پدر و مادر حاج‌حسین به اتمام رسید.

ویژه‌برنامه «دعوت» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مجتبی کشاورز، سردبیری محیا اسناوندی و حضور حجت‌الاسلام محمد برمایی کارشناس خانواده کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما است که امسال با حفظ رسالت ذاتی خود یعنی پرداختن به مبحث مهم خانواده و با رویکرد اصلی نگاه ویژه به خاندان و بزرگ خاندان ایرانی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹:۱۵ پخش می‌شود.

نظر شما