چه کسی پاسخگوی درز اطلاعات در دولت است؟
چگونه میشود صفر تا صد یک پروژه مصاحبه محرمانه در نهاد زیر نظر رئیسجمهور انجام شود اما محصول آن در اختیار ضدانقلاب قرار بگیرد!
روزنامه فرهیختگان ضمن طرح این سوال، به درز و انتشار فایل مصاحبه صوتی ظریف پرداخت و نوشت:
تلویزیون سعودی ایراناینترنشنال غروب یکشنبه بخشهایی از یک فایل صوتی گفتوگوی محمدجواد ظریف را منتشر کرد. بخشهای منتشرشده حاوی بعضی اظهارات ظریف درخصوص مسائل امنیتی کشور و اختلافات داخلی با مسئولان است.
این گفتوگو به میزبانی مرکز بررسیهای استراتژیک با مدیریت حسامالدین آشنا انجام شده است. جنس اظهارات ظریف هم نشان میدهد به میزبان اعتماد داشته. سوال مهم اینکه این فایل چگونه از یک رسانه ضدانقلاب سر درآورده است؟ چگونه میشود صفر تا صد یک پروژه سیاسی در نهادی زیرنظر رئیسجمهور مدیریت شود و دست آخر خروجی آن در لندن دراختیار ضدانقلاب باشد؟! چه کسی پاسخگوی این افتضاح تاریخی در دولت روحانی است؟
دولتی که در طول ۸ سال اخیر با ادعای تدبیر در امور برسر کار است و از همان ابتدا بدیهیات تدبیر را هم در نظر نگرفته است. جالب اینکه روحانی سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، او سالها مسئولیت امنیتی و سیاسی کلان در کشور داشته و آشنا، مشاور و مسئول پروژه اخیر نیز سابقه طولانی کار در وزارت اطلاعات داشته است. چگونه قابل باور است فایل صوتی محرمانه در اختیار بیگانه باشد؟ آیا نباید نسبت به روند مدیریت دولت روحانی در پرونده مهم و استراتژیک هستهای شک کرد؟ آیا ضربات سهمگین امنیتی درطول سالهای اخیر مثل حمله صهیونیستها به سایت هستهای نطنز و خرابکاری در تاسیسات آن هم با همین بیتدبیریهای امنیتی رخ داده است؟ فایل صوتی ظریف فارغ از محتوای آن، یک رسوایی بزرگ است.
دومین نکته درخصوص اصل گفتوگوی ظریف با لیلاز است. این جلسه ششم اسفند ۹۹ ضبط شده، یعنی در اوج بحثهای مربوط به بازگشت دولت بایدن به برجام و آغاز تحرکات سیاسی مهم درخصوص بازگشت طرفین به میز مذاکره. دقیقا پنجم اسفند رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی به تهران آمد و توافق ۳ ماهه تعلیق اجرای پروتکل الحاقی در ایران انجام شد. دولت طبق مصوبه مجلس باید تعهدات هستهای تهران را کاهش میداد و بحثهای زیادی درباره بازگشت آمریکا به برجام درحال انجام بود. حالا این فایل صوتی به ما میگوید جناب ظریف وزیر امور خارجه در همین فضا محرمانهترین اطلاعات کشور، اختلافات نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر و... را در یک گفتوگوی بدون محدودیت به زبان آورده است. مگر امکان دارد وزیر امور خارجه کشور با سابقه ۴۰ سال کار سیاسی و دیپلماتیک نداند ثبت و ضبط اطلاعات امنیتی در دوران مسئولیت به این حساسی خطاست؟ آیا جناب ظریف نمیداند ذکر جزئیات محرمانه جلسات داخلی کشور ازسوی وزیر امور خارجه به معنای افشای اطلاعات کشور، قابل بخشش نیست؟ جناب ظریف با فرض اینکه این حرفها سر از تلویزیون ضدانقلاب هم درنمیآورد، با چه توجیهی حین مسئولیت این گفتوگو را انجام دادهاند؟ جالب است بخشهای زیادی از این اطلاعات در قبله آمال جناب ظریف (در آمریکا و انگلیس) تا چند دهه جزو اطلاعات طبقهبندی محسوب میشود.
سومین نکته درباره محتوای اظهارات ظریف است. تا آنجایی که این فایل منتشرشده روایت وزیر امورخارجه مخدوش و نادرست است. در حالی که در ۱۰۰ روز پایانی دولت روحانی هستیم، مهمترین ادعا و پروژه دولت روحانی شکست خورده است. سال ۹۲ حسن روحانی با ادعای تدبیر در سیاست خارجی و نجات اقتصاد ایران از این راه رای آورد. او سال ۹۶ هم همان حرفها را تکرار کرد و البته تا آنجا که میتوانست به غرب امتیاز داد.
متاسفانه در این گفتوگو جناب ظریف برای جبران افتضاحات تاریخی برجام و ۸ سال فرصتسوزی دولت روحانی از دهانه گشاد شیپور فریاد زدهاند. ماستمالی شکست دولت روحانی در رفع تحریمها با اظهاراتی ناقص و نادرست امکان ندارد. این گفتوگو تنها پاسگل جدیدی برای دولت آمریکا محسوب میشود.
گولان: برجام بهترین راه مهار برنامه هستهای ایران، بود
معاون سابق ستاد کل ارتش اسرائیل اعلام کرد از نگاه اکثر سیاستمداران این رژیم، برای عقب راندن برنامه هستهای ایران، راهی بهتر از برجام وجود ندارد.
ژنرال یائیر گولان که هماکنون عضو پارلمان رژیم صهیونیستی است، به روزنامه لوموند گفت: وقتی توافق هستهای با ایران (برجام) امضا شد، مقامات عالیرتبه ارتش، اطلاعات و موساد، جزئیات آن را بررسی کردیم و نتیجه گرفتیم که توافقی منطقی است. البته بهترین توافق نبود اما باعث شد که فشار بر اسرائیل کاهش یابد و ما بتوانیم وقت بیشتری به دست بیاوریم. و بعد از چند ماه میدیدیم که ایرانیها به تعهدات خود عمل کردهاند.
وی میافزاید: بعد از امضای توافق هستهای، اکثر مقامات اسرائیل و همچنین تامیر پاردو رئیس وقت موساد، معتقد بودند که برجام به نفع اسرائیل است.
یائیر گولان در ادامه مصاحبه گفته است: ناآرامی ایران در سال 2018 سرکوب شد، و رژیم باثبات به نظر میآید، حالا ایرانیها سانتریفیوژهای مدرن را به کار انداخته و غنیسازی را شتاب دادهاند. بنابراین چطور میتوان ادعا کرد که با خروج آمریکا از برجام، موفقیتی به دست آوردهایم؟
گولان همچنین گفته است: «ایرانیها وقتی به نفعشان باشد در تقلب کردن تردید نمیکنند، و بنابراین بازرسیها از تأسیسات اتمی باید به خوبی انجام گیرد. برای این کار نیاز به اطلاعات خوب داریم تا مطمئن باشیم که طرحهای پنهانی در کار نیست. در عین حال باید همیشه انتظار نقض توافقها را داشته باشیم و بنابراین باید ظرفیتهای نظامی خود را آماده نگاه داریم. ولی به هر حال برجام برنامه اتمی ایران را در مرحله ابتدایی نگاه داشته بود و این، از هر نوع اقدام دیگری که ما از اوایل سالهای 2000 امتحان کردیم، بهتر بود.»
گولان با اشاره به مخالفت نتانیاهو میگوید: برجام در مورد فعالیتهای موشکی ایران و مداخلاتش در منطقه دارای نقائصی بوده و غربیها باید در این زمینهها با ایران مذاکره کنند. او همچنین معتقد است اسرائیل باید در مورد «گزینه نظامی» با آمریکا گفتوگو کند. گولان میگوید: «من صلحطلب سادهلوح نیستم، اما معتقدم در مقابل هر چالشی باید از دیپلماسی، از اقتصاد و از فشار نظامی به طور همزمان استفاده کرد.»
یائیر گولان در پاسخ به پرسش لوموند درباره خرابکاریهایی که به اسرائیل نسبت داده میشود میگوید: «در آسیبزدن به زیرساختهای ایران، میتوان کارهای شگفت کرد. حتی میشود در عرصه سایبری و یا کشتن متخصصان ایرانی شاهکار کرد. اما این نوع اقدامات فقط روند پروژهها را کند میکند. البته باید انتظار داشت که حتی بعد از یک توافق جدید، فعالیتهای پنهانی (اتمی) باز هم در ایران ادامه داشته باشد. طبعاً ما نیز باید در قبال همه آن فعالیتهایی که در توافقنامه گنجانده نشده، آزادی عمل داشته باشیم. قاعده بازی چنین است.»
روزنامه لوموند میپرسد که فراتر از این نوع عملیات، آیا اسرائیل در قبال ایران سیاستی هم دارد؟ یائیر گولان پاسخ میدهد که «سیاست ما تا سال 2019 روشن و تعریفشده بود. اما از دومین انتخابات پارلمانی به بعد، ما جهت را گم کردیم» (اسرائیل طی دو سال اخیر، چهار انتخابات داشته است).
به گفته یائیر گولان، نتانیاهو تنها فرد تصمیمگیرنده در سیاست خارجی و امنیتی است. او از یوسی کوهن، رئیس موساد و همچنین آویو کوخاوی رئیس ستاد مشترک حرفشنوی دارد، ولی بنی گانتس وزیر دفاع از نظر نتانیاهو یک رقیب سیاسی است و نه همکار، بدین ترتیب نتانیاهو همراه با یک گروه کوچک به تصمیمگیری میپردازند. اما این تصمیمها تماماً متأثر از سیاست داخلی و مسائل قضایی است (اشاره به پروندههای فساد نتانیاهو و روند محاکمه وی).
آرمان: دفتر روحانی انتقادها را به چشم توطئه نبیند
یک روزنامه اصلاحطلب از اعضای دفتر رئیسجمهور خواست به جای اتخاذ نگاه توهم توطئهای نسبت به انتقادها، به آنها ترتیب اثر دهد.
روزنامه آرمان به قلم احمد زیدآبادی نوشت: علیرضا معزی، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور گویا از طریق توئیتر به بازتاب سخنان حسن روحانی در مورد لزوم تغییر ذائقۀ ایرانیان از گوشت قرمز به آبزیان، واکنش نشان داده است. در گزارشی که برخی رسانهها از توئیتهای آقای معزی تحت عنوان «پشت پرده یک عملیات روانی علیه روحانی؛ از صداوسیما تا بیبیسی!» منتشر کردهاند، تصویری از مطلب من نیز ضمیمه گزارش شده و در ذیل آن، به نقل از معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور آمده است: «فراتر از کانالهای تلگرامی و مجریان نورسیده، حتی سیاستمداران شناخته شده نیز در تله بازیهای روانی افتادند و این زنگ خطری است که حتی تحلیلگران نیز به سادگی مرعوب محتوای جعلی و زرد شبکه میشوند بیآنکه به اندازه دیدن یک ویدیوی کمتر از دو دقیقه درنگ کنند». اگر مخاطب این بخش از سخنان آقای معزی یکی هم من باشم، اولاً باید تأکید کنم که نقش مخلص در سیاست در واقع «سیاستنداری» است تا سیاستمداری! حالا چرا؟ خب، توضیحش بماند برای بعد چون بیم دارم که توضیحاتم در این زمینه را آقای معزی به خود بگیرد، در حالی که روی سخنم در این بحث با وی نیست.
نویسنده میافزاید: تا آنجا که به من مربوط میشود، قصد هیچ نوع عملیات روانی نه فقط علیه حسن روحانی بلکه علیه هیچ انسان دیگری در هر موقعیت و مقامی را ندارم و گمان نمیکنم هر انتقادی حتی ناموجه به معنای حضور در یک جنگ روانی با پشت پرده رازآمیز باشد! اظهارات آقای معزی درباره وجود شبکهای برای جنگ روانی علیه رئیسجمهور آن هم از صداوسیما گرفته تا بیبیسی فارسی، به نظرم بازتابی از وضعیتِ ذهنی حاکم بر دستگاه اطلاعرسانی دفتر ریاستجمهوری است که نه فقط رقبای اصولگرای داخلی، بلکه بخش بزرگی از عالم رسانه را در حال توطئه علیه خود تصور میکنند! این نوع تصورات متأسفانه میتواند به بدگمانیهای بیمارگونِ ناشی از باور به «تئوری توطئه» در سطح کلان جهان منجر شود. وقتی کسی بر صندلی ریاستجمهوری مینشیند باید پیشاپیش پیه این نوع واکنشهای اجتماعی را به تن خود بمالد، بهخصوص اگر در اداره صحیح جامعه و بهبود حالِ اقتصاد و معیشت مردم به هر دلیلی ناکام مانده باشد.
آقای روحانی! با این آمار اقتصادی خود را موفق میدانید؟!
آقای روحانی بارها در سال 99 خبر از کنترل تورم و موفقیت سیاستهای اقتصادی دولت داد، اما طبق آمار مراکز دولتی، گرانی در سال گذشته شدت یافت.
به گزارش روزنامه رسالت، مرکز آمار ایران نرخ تورم در سال 99 را 36/4 درصد اعلام کرد. در این سال، گرانی از مسکن و اجارهبها شروع شد که رشد 100 درصدی را تجربه کرد و سپس نوبت به افزایش قیمت خودرو و اقلام خوراکی رسید.
براساس گزارش مرکز آمار از ابتدای سال 99 تا پایان بهمنماه، رکورد افزایش تورم در کشور شکسته شده است. افزایش 45/1 درصدی متوسط قیمت کالاهای مصرفی مردم در 11 ماه سال قبل، بالاترین رکورد افزایش تورم در مدت مشابه دو دهه اخیر محسوب میشود. رکورد قبلی افزایش تورم در 11 ماه نخست سالها مربوط به سال 1397 با 41/2 درصد بود. از لحاظ افزایش قیمت مواد خوراکی نیز سال 99 دومین رکورد گرانی را به جای گذاشته است. در 11 ماه نخست سال گذشته شاخص قیمت مواد خوراکی 63/7 درصد افزایش یافته که پس از سال 1397 با رکورد 64/5 درصدی، سال قبل گرانترین سال برای مواد غذایی محسوب میشود. طبق همین گزارش، قیمت مواد غذایی مختلف در دولت روحانی 5 برابر شده و قیمت مسکن جهش بیش از 600 درصدی داشته است.
سال 99 و در شرایطی که مردم گرفتار بیسابقهترین فشارهای گرانی قرار گرفتند، بالاترین تورم سه دهه اخیر به کشور وارد شد تا جایی که حسن روحانی آن را «سال سخت» توصیف کرد. وی در ابتدا اعلام کرده بود در اولین قدم با بیکاری و گرانی مبارزه میکند، اما بیبرنامگی در حوزه اقتصاد در ماههای پایانی عمر دولتش باعث ثبت رکوردهای تورم در سه دهه اخیر شده است. سال 99 با کسری بودجه زیادی روبهرو گردید و کسری بودجه در قانون بودجه سال 1400 هم به عنوان عامل مزمن و اصلی رشد تورم در اقتصاد ایران همچنان تهدیدی جدی به حساب میآید، اما افزایش نرخ تورم غذایی چیزی فراتر از این تهدید و نگرانی است که در سال قبل شاهد آن بودیم.
افزایش قیمت اقلام خوراکی قدرت خرید خانوارها را کاهش داده و ادامه این وضعیت کاهش مصرف و حذف این اقلام از سبد خانوار را موجب میشود که میتواند تبعات پرشمار و جبرانناپذیری را بر سلامت خانوارها بهدنبال داشته باشد. در واقع حالا که به ماههای پایانی عمر دولت یازدهم میرسیم، متاسفانه باید پرونده دولت تدبیر و امید را در ابعاد اقتصادی ناموفق ارزیابی کنیم که اثرات خود را در زندگی همه اقشار جامعه پدیدار کرده است.
روزنامه رسالت بر اساس همین آمار و ارقام، نمره «20-» را به تدابیر اقتصادی دولت داده است.
از اتهام «عالیجناب سرخپوش» تا تیتر «جای خالی مصلحت»
روزنامههای سازندگی، ایران و شرق در حرکتی هماهنگ، اقدام به انتشار خاطرات سال 77 مرحوم هاشمی رفسنجانی کردند.
این اقدام هماهنگ ابتدا از سوی روزنامه سازندگی (به سردبیری محمد قوچانی، همکار دفتر رئیسجمهور) و در قالب تیتر یک با عنوان «جای خالی مصلحت» صورت گرفت و سپس روزنامههای ایران و شرق نیز همراهی کردند.
مرحوم هاشمی در انتخابات سال 76 در دور خوردن آقای ناطق نوری و روی کار آمدن دولت خاتمی نقش داشت. به همین دلیل هم اصلاحطلبان تا اواخر سال 77 مراعات او را میکردند. اما به تدریج پس از وقوع قتلهای زنجیرهای در آذر ماه 78، ترور شخصیت هاشمی توسط نشریات زنجیرهای (طیف حجاریان، گنجی، علویتبار، قوچانی و...) کلید خورد. به نحوی که هاشمی در 7-8 ماهه منتهی به انتخابات مجلس ششم در زمستان 78، به عنوان «پدر خوانده» و «عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای» تصویرسازی شد. این طیف بدین ترتیب مانع راهیابی هاشمی به مجلس به عنوان یک رقیب جدی ریاست مجلس شدند. انتشار کتابهایی مانند عالیجناب سرخپوش و پدرخوانده (به قلم افرادی مثل اکبر گنجی و قوچانی) محصول همین نگاه منفی به هاشمی است.
با وجود این واقعیات، عجیب است که نشریات زنجیرهای اکنون در آستانه انتخابات مجلس، به بازنشر خاطرات مرحوم هاشمی مربوط به سال 77 پرداختهاند؛ و حال آن که درستتر بود حوادث سال 78 را مرور میکردند. گفته میشود محسن هاشمی پسر مرحوم هاشمی، از افراد محوریت در حزب کارگزاران برای نامزدی است.
نظر شما