روابط روسیه و اوکراین از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است چنانکه در نهایت به تقابل نظامی میان طرفین و بازگشت کریمه به روسیه منجر شد. این روابط در حالی در این سالها به حال عادی باز نگشته که طی روزهای اخیر تنش میان طرفین بار دیگر شدت گرفته است. در یک سو اوکراین ادعا دارد که مسکو در امور داخلی این کشور دخالت می کند و از سوی دیگر مسکو نیز عملیات نظامی علیه اتباع روسیه در اوکراین و طرح سران کی یف برای عضویت در ناتو را مغایر با امنیت خود دانسته و تاکید دارند که این روند می تواند به نابودی اوکراین منجر شود. حال این سوال مطرح است که چرا اروپا و آمریکا بار دیگر آتش بیار معرکه مذکور شده اند؟ بخشی از این رویکرد را در سیاستهای آمریکا و اروپای دوران بایدن می توان مشاهده کرد. آنها برآنند تا تقابل سنگین با روسیه از جمله با ادعای حمایت از اوکراین، پیوند دوباره خود را به نمایش گذارند و پایان دوران ترامپ را با تنش میان طرفین همراه بود، اعلام دارند. در همین حال آمریکا به دنبال افزایش نقش آفرینی ناتو در جهان است و بحران اوکراین مولفه ای برای نمایش گذاشتن نیروی واکنش سریع ناتو است. البته غرب به دنبال تقابل مستقیم نظامی با روسیه نمیباشد و اوکراین جنگ نیابتی را برای آنها ایفا می کند.
نکته دیگر آنکه طی ماههای اخیر اروپا و آمریکا با بحران کرونان و چالش های اقتصادی شدید مواجه شدهاند بویژه اینکه واکسنهای غربی نیز با رسوایی شکست مواجه شدهاند. مجموع این تحولات بحران مشروعیت سران غرب را رقم زده است بگونهای که احتمال طغیان مردمی و سرنگونی آنها وجود دارد. غرب که در دوران جنگ سرد از بزرگنمایی تهدید اتحاد شوروی برای انسجام داخلی بهره می گرفت اکنون با تهدید دانستن مسکو این سیاست را در پیش گرفته است در حالی که برای باج گیری از روسیه و نیز انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی خود، آشوب در روابط اوکراین و روسیه را در پیش گرفتهاند. بحرانی که برای مشغول داشتن مسکو در عرصه مرزهایش است. با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت که بحران اوکراینی در کنار اهداف نظامی و سیاسی غرب در قبال روسیه و معادلات جهانی از جمله خط و نشان کشیدن برای چین، کره شمالی و... برگرفته از چالشها و بحرانهای داخلی اروپا و آمریکاست که با هدف انحراف افکار عمومی از این وضعیت به بحران سازی جهانی روی آورده اند.
نویسنده: علی تتماج
نکته دیگر آنکه طی ماههای اخیر اروپا و آمریکا با بحران کرونان و چالش های اقتصادی شدید مواجه شدهاند بویژه اینکه واکسنهای غربی نیز با رسوایی شکست مواجه شدهاند. مجموع این تحولات بحران مشروعیت سران غرب را رقم زده است بگونهای که احتمال طغیان مردمی و سرنگونی آنها وجود دارد. غرب که در دوران جنگ سرد از بزرگنمایی تهدید اتحاد شوروی برای انسجام داخلی بهره می گرفت اکنون با تهدید دانستن مسکو این سیاست را در پیش گرفته است در حالی که برای باج گیری از روسیه و نیز انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی خود، آشوب در روابط اوکراین و روسیه را در پیش گرفتهاند. بحرانی که برای مشغول داشتن مسکو در عرصه مرزهایش است. با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت که بحران اوکراینی در کنار اهداف نظامی و سیاسی غرب در قبال روسیه و معادلات جهانی از جمله خط و نشان کشیدن برای چین، کره شمالی و... برگرفته از چالشها و بحرانهای داخلی اروپا و آمریکاست که با هدف انحراف افکار عمومی از این وضعیت به بحران سازی جهانی روی آورده اند.
نویسنده: علی تتماج
نظر شما