طی ماههای اخیر و در جریان تحولاتی که به حمله عربستان سعودی و متحدانش به یمن منتهی شد، همواره ادعاهایی درباره حضور ایران در یمن و کمک به حوثیها مطرح بود تا از آن به عنوان دستاویزی برای تجاوز به یمن استفاده شود. سایت تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به بررسی این موضوع پرداخته و دلیل طرح چنین ادعاهایی را مورد اشاره قرار داده است.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به موضوع تجاوز عربستان سعودی و متحدانش به یمن پرداخته و اشاره میکند که این جریان تا حد زیادی تلاش عربستان برای مقابله با ایران در نظر گرفته شده است؛ اما برای مشخص شدن درستی این ادعا، دو موضوع باید بررسی شود: نخست اینکه آیا ریشه درگیری در یمن به مسائل فرقهای بازمیگردد و دیگر آنکه ایران در یمن به دنبال چیست؟
یمن همواره به عنوان افغانستان جهان عرب شناخته شده است. بیشتر یمنیها زیر خط فقر زندگی میکنند. علاوه بر این، به جز داشتن مرز طولانی با عربستان سعودی، این کشور روی خط گسلهای سیاسی و اجتماعی متعددی قرار گرفته است. در پی تحولات مربوط به انقلابهای عربی، عبد ربه منصور هادی در یک انتخابات تک نفره مورد حمایت شورای همکاری خلیج فارس به ریاست جمهوری یمن رسید. در مقابل، حوثیها از یک سو و طرفداران علی عبدالله صالح، رئیس جمهور پیشین از سوی دیگر، قدرت خود را در مناطق مختلف کشور تثبیت کردند.
کارشناسان امور یمن اشاره میکنند که ظهور جنبش حوثیها به عنوان یک جنبش تحول خواه زیدی، در واکنش به حمایت عربستان سعودی از قدرت گیری سلفیها در یمن در دهه ۱۹۹۰ رخ داد. ادعاها درباره اینکه این جنبش دارای ماهیت فرقهای بوده و به ایران مرتبط است نیز از مدتها پیش مطرح بوده است.
رابرت ورث، پژوهشگر مرکز ویلسون و خبرنگار سابق نیویورک تایمز در خاورمیانه میگوید، حوثیها از همان آغاز ظهورشان، به این متهم بودند که دست نشانده ایران هستند. با این حال، این اتهامات نتوانست چندان مورد توجه و اعتنا قرار گیرد. ورث اشاره میکند که در سال ۲۰۰۷ و در زمان حضورش در یمن، حتی مقامات یمنی نیز در جلسات خصوصی ایده دست نشانده بودن حوثیها را مضحک میدانستند.
در حقیقت، اگر منازعهای میان عربستان و ایران در یمن بوده که به حوثیها ارتباط داشته باشد، رد آن را باید در اواخر سال ۲۰۰۹ جستوجو کرد. در آن سال، پس از حمله عربستان سعودی به مناطق مرزی که تحت کنترل حوثیها قرار داشت، بار دیگر ادعاهای مربوط به ارتباط این جنبش با ایران پدیدار شد.
از دید ورث، دلیل این موضوع روشن است: یک جنبش مسلحانه تودهای توانست چندین ماه در مقابل ارتش مسلح سعودی مقاومت کند و حتی ضربات تحقیرکنندهای نیز به آن وارد سازد. این در حالی بود که رسانههای ایران، مقاومت حوثیها در مقابل عربستان را تحسین میکردند. اسناد مربوط به آن زمان وزارت خارجه آمریکا که توسط «ویکی لیکس» افشا شده، نشان میدهد دولت آمریکا نیز نسبت به ارتباط حوثیها با ایران تردید داشته است.
یک منبع رسانهای ایرانی تأیید میکند، پوشش اخبار مربوط به یمن در رسانههای ایران، از همان سال ۲۰۰۹ آغاز شد، نه در جریان تحولات سال ۲۰۱۱. این نکته از آنجا مهم است که نخستین گزارشهای جدی درباره ارائه کمک از سوی ایران به حوثیها، از سال ۲۰۱۲ منتشر شد. ورث میگوید ایران به جز حوثیها، با دیگر گروههای یمنی، از جمله جنبش استقلال جنوب نیز تماس داشته و این موضوع محدود به حوثیها نبوده است. در واقع، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه حوثیها از ایران دستورالعمل و یا حتی مشاوره گرفته باشند، وجود ندارد.
روز دوازدهم آوریل سال جاری (دو روز پیش)، وزیر خارجه عربستان سعودی در واکنش به درخواست ایران برای پایان دادن به تهاجم یمن اظهار داشت: «ایران مسئول یمن نیست». اگر این گزاره صحیح باشد، پس عربستان سعودی چه کسی را هدف قرار داده است؟
یک دیپلمات ارشد سابق ایرانی به المانیتور میگوید ریاض خود را در وضعیتی قرار داده که خود را در مبارزه با نفوذ روزافزون ایران در منطقه میبیند. در این راستا، سعودیها جبهههای متعددی را ـ از برانگیختن منازعه ایدئولوژیک میان سلفیگری و تشیع تا تلاش برای به چالش کشیدن ایران در عراق، سوریه، لبنان و اکنون یمن ـ علیه ایران گشودهاند؛ افزون بر این، نگرانی دیگر ریاض، احتمال بهبود روابط میان ایران و آمریکاست که میتوان به از دست رفتن حامی سنتی سعودیها در منطقه منجر شود.
پرسش مهم دیگر اینکه آیا و چگونه یمن در معادلات منطقهای ایران میگنجد؟ کیهان برزگر، رئیس مؤسسه مطالعات خاورمیانه در تهران به المانیتور میگوید: سیاست منطقهای ایران، مبتنی بر حمایت از دولتهای مستقل به منظور تقویت همکاری منطقهای است. یک یمن مستقل مبتنی بر یک دولت فراگیر، بر ارزش این استراتژی صحه خواهد گذاشت، زیرا یک دولت عربی دیگر را که میتواند بالقوه علیه ایران با بازیگران خارجی و رقبای منطقهای ایران همسو شود، از این مسیر خارج میکند.
شاید قابل توجهترین جنبه جنگ یمن، واکنش منطقهای به آن باشد. شماری از دولتها به سرعت نیروهای خود را به تهاجم سعودیها ملحق کردند. جالب اینجاست که متحد قدیمی ایران، یعنی سودان نیز در میان این کشورها بود، علاوه بر این، گزارش شده که عربستان سعودی از پاکستان نیز درخواست کرده بود تا کمکهای مادی و انسانی به این عملیات دهد.
با این حال، طی روزهای اخیر، دیپلماسی فعال ایران سبب ضربه خوردن تلاش سعودیها برای منطقهای کردن این منازعه شده است. اندکی پس از سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به تهران ـ که با یک بیانیه مشترک از سوی دو کشور برای پایان دادن به درگیریها در یمن همراه شد ـ محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، به عمان و پاکستان سفر و درباره موضوع یمن با مقامات این دو کشور گفتوگو کرد. نکته جالب اینکه پاکستان، متحد قدیمی عربستان و کشوری که به عنوان منبع دستیابی احتمالی عربستان سعودی به سلاح هستهای در صورت دستیابی ایران به این سلاح شناخته میشد، از هر گونه مداخله در جنگ یمن خودداری کرد.
هم سعودیها و هم اماراتیها، آشکارا آزردگی خود از خودداری ترکیه و پاکستان از پیوستن به جنگ را ابراز داشتند. البته عصبانیت آنها قابل درک است: حوثیها همچنان در یمن هستند، عربستان سعودی همچنان نیروهای خود را از دست میدهد، ایده تشکیل یک جبهه متحد سنی با شکست مواجه شده و ریاض وارد جنگی پر هزینه با «اشباح ایرانی» شده است؛ جنگی که در مقابل، برای ایران هزینه چندانی نداشته است.
به گفته برزگر، رویکرد ایران احتمالاً مبتنی بر ادامه حمایت از حوثیها و در صورت لزوم، متقاعد کردن آنها به تشکیل یک دولت فراگیر است. در عین حال، ایران تماسهای خود با عربستان سعودی و مصر را برای یافتن راه حلی مرضی الطرفین برای پایان دادن به منازعه در یمن، قطع نخواهد کرد.
هرچند مشخص نیست جنگ در یمن چه زمانی به پایان خواهد رسید، آنچه مشخص است، اینکه ثابت شده دیپلماسی ایران، پاسخی موثر به پول و اسلحه سعودیها بوده است. در همین حال و در شرایطی که دستیابی عربستان سعودی و متحدانش به اهداف خود در یمن روز به روز بیشتر پیچیده میشود، این کشورها احتمالاً به زودی خود را در یک باتلاق گرفتار خواهند دید.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به موضوع تجاوز عربستان سعودی و متحدانش به یمن پرداخته و اشاره میکند که این جریان تا حد زیادی تلاش عربستان برای مقابله با ایران در نظر گرفته شده است؛ اما برای مشخص شدن درستی این ادعا، دو موضوع باید بررسی شود: نخست اینکه آیا ریشه درگیری در یمن به مسائل فرقهای بازمیگردد و دیگر آنکه ایران در یمن به دنبال چیست؟
یمن همواره به عنوان افغانستان جهان عرب شناخته شده است. بیشتر یمنیها زیر خط فقر زندگی میکنند. علاوه بر این، به جز داشتن مرز طولانی با عربستان سعودی، این کشور روی خط گسلهای سیاسی و اجتماعی متعددی قرار گرفته است. در پی تحولات مربوط به انقلابهای عربی، عبد ربه منصور هادی در یک انتخابات تک نفره مورد حمایت شورای همکاری خلیج فارس به ریاست جمهوری یمن رسید. در مقابل، حوثیها از یک سو و طرفداران علی عبدالله صالح، رئیس جمهور پیشین از سوی دیگر، قدرت خود را در مناطق مختلف کشور تثبیت کردند.
کارشناسان امور یمن اشاره میکنند که ظهور جنبش حوثیها به عنوان یک جنبش تحول خواه زیدی، در واکنش به حمایت عربستان سعودی از قدرت گیری سلفیها در یمن در دهه ۱۹۹۰ رخ داد. ادعاها درباره اینکه این جنبش دارای ماهیت فرقهای بوده و به ایران مرتبط است نیز از مدتها پیش مطرح بوده است.
رابرت ورث، پژوهشگر مرکز ویلسون و خبرنگار سابق نیویورک تایمز در خاورمیانه میگوید، حوثیها از همان آغاز ظهورشان، به این متهم بودند که دست نشانده ایران هستند. با این حال، این اتهامات نتوانست چندان مورد توجه و اعتنا قرار گیرد. ورث اشاره میکند که در سال ۲۰۰۷ و در زمان حضورش در یمن، حتی مقامات یمنی نیز در جلسات خصوصی ایده دست نشانده بودن حوثیها را مضحک میدانستند.
در حقیقت، اگر منازعهای میان عربستان و ایران در یمن بوده که به حوثیها ارتباط داشته باشد، رد آن را باید در اواخر سال ۲۰۰۹ جستوجو کرد. در آن سال، پس از حمله عربستان سعودی به مناطق مرزی که تحت کنترل حوثیها قرار داشت، بار دیگر ادعاهای مربوط به ارتباط این جنبش با ایران پدیدار شد.
از دید ورث، دلیل این موضوع روشن است: یک جنبش مسلحانه تودهای توانست چندین ماه در مقابل ارتش مسلح سعودی مقاومت کند و حتی ضربات تحقیرکنندهای نیز به آن وارد سازد. این در حالی بود که رسانههای ایران، مقاومت حوثیها در مقابل عربستان را تحسین میکردند. اسناد مربوط به آن زمان وزارت خارجه آمریکا که توسط «ویکی لیکس» افشا شده، نشان میدهد دولت آمریکا نیز نسبت به ارتباط حوثیها با ایران تردید داشته است.
یک منبع رسانهای ایرانی تأیید میکند، پوشش اخبار مربوط به یمن در رسانههای ایران، از همان سال ۲۰۰۹ آغاز شد، نه در جریان تحولات سال ۲۰۱۱. این نکته از آنجا مهم است که نخستین گزارشهای جدی درباره ارائه کمک از سوی ایران به حوثیها، از سال ۲۰۱۲ منتشر شد. ورث میگوید ایران به جز حوثیها، با دیگر گروههای یمنی، از جمله جنبش استقلال جنوب نیز تماس داشته و این موضوع محدود به حوثیها نبوده است. در واقع، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه حوثیها از ایران دستورالعمل و یا حتی مشاوره گرفته باشند، وجود ندارد.
روز دوازدهم آوریل سال جاری (دو روز پیش)، وزیر خارجه عربستان سعودی در واکنش به درخواست ایران برای پایان دادن به تهاجم یمن اظهار داشت: «ایران مسئول یمن نیست». اگر این گزاره صحیح باشد، پس عربستان سعودی چه کسی را هدف قرار داده است؟
یک دیپلمات ارشد سابق ایرانی به المانیتور میگوید ریاض خود را در وضعیتی قرار داده که خود را در مبارزه با نفوذ روزافزون ایران در منطقه میبیند. در این راستا، سعودیها جبهههای متعددی را ـ از برانگیختن منازعه ایدئولوژیک میان سلفیگری و تشیع تا تلاش برای به چالش کشیدن ایران در عراق، سوریه، لبنان و اکنون یمن ـ علیه ایران گشودهاند؛ افزون بر این، نگرانی دیگر ریاض، احتمال بهبود روابط میان ایران و آمریکاست که میتوان به از دست رفتن حامی سنتی سعودیها در منطقه منجر شود.
پرسش مهم دیگر اینکه آیا و چگونه یمن در معادلات منطقهای ایران میگنجد؟ کیهان برزگر، رئیس مؤسسه مطالعات خاورمیانه در تهران به المانیتور میگوید: سیاست منطقهای ایران، مبتنی بر حمایت از دولتهای مستقل به منظور تقویت همکاری منطقهای است. یک یمن مستقل مبتنی بر یک دولت فراگیر، بر ارزش این استراتژی صحه خواهد گذاشت، زیرا یک دولت عربی دیگر را که میتواند بالقوه علیه ایران با بازیگران خارجی و رقبای منطقهای ایران همسو شود، از این مسیر خارج میکند.
شاید قابل توجهترین جنبه جنگ یمن، واکنش منطقهای به آن باشد. شماری از دولتها به سرعت نیروهای خود را به تهاجم سعودیها ملحق کردند. جالب اینجاست که متحد قدیمی ایران، یعنی سودان نیز در میان این کشورها بود، علاوه بر این، گزارش شده که عربستان سعودی از پاکستان نیز درخواست کرده بود تا کمکهای مادی و انسانی به این عملیات دهد.
با این حال، طی روزهای اخیر، دیپلماسی فعال ایران سبب ضربه خوردن تلاش سعودیها برای منطقهای کردن این منازعه شده است. اندکی پس از سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به تهران ـ که با یک بیانیه مشترک از سوی دو کشور برای پایان دادن به درگیریها در یمن همراه شد ـ محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، به عمان و پاکستان سفر و درباره موضوع یمن با مقامات این دو کشور گفتوگو کرد. نکته جالب اینکه پاکستان، متحد قدیمی عربستان و کشوری که به عنوان منبع دستیابی احتمالی عربستان سعودی به سلاح هستهای در صورت دستیابی ایران به این سلاح شناخته میشد، از هر گونه مداخله در جنگ یمن خودداری کرد.
هم سعودیها و هم اماراتیها، آشکارا آزردگی خود از خودداری ترکیه و پاکستان از پیوستن به جنگ را ابراز داشتند. البته عصبانیت آنها قابل درک است: حوثیها همچنان در یمن هستند، عربستان سعودی همچنان نیروهای خود را از دست میدهد، ایده تشکیل یک جبهه متحد سنی با شکست مواجه شده و ریاض وارد جنگی پر هزینه با «اشباح ایرانی» شده است؛ جنگی که در مقابل، برای ایران هزینه چندانی نداشته است.
به گفته برزگر، رویکرد ایران احتمالاً مبتنی بر ادامه حمایت از حوثیها و در صورت لزوم، متقاعد کردن آنها به تشکیل یک دولت فراگیر است. در عین حال، ایران تماسهای خود با عربستان سعودی و مصر را برای یافتن راه حلی مرضی الطرفین برای پایان دادن به منازعه در یمن، قطع نخواهد کرد.
هرچند مشخص نیست جنگ در یمن چه زمانی به پایان خواهد رسید، آنچه مشخص است، اینکه ثابت شده دیپلماسی ایران، پاسخی موثر به پول و اسلحه سعودیها بوده است. در همین حال و در شرایطی که دستیابی عربستان سعودی و متحدانش به اهداف خود در یمن روز به روز بیشتر پیچیده میشود، این کشورها احتمالاً به زودی خود را در یک باتلاق گرفتار خواهند دید.