خبرورزشی/ محدثه جوادی؛ بهناز شفیعی میخواهد با موتورش اروپا را دور بزند. البته با اسپانسری شرکت BMW. قهرمان موتور ریس ایران که معروفترین موتورسوار ایران در جهان است، سال ۲۰۱۵ جزو ۹ زن قدرتمند دنیا بود. او در مصاحبه لایو حرفهای زیادی برای گفتن داشت که خواندنش خالی از لطف نیست.
چی شد که معروفترین موتورسوار ایران در جهان شدید؟
من زمانی که هیچ بانویی موتور ریس سوار نمیشد، توانستم به پیست بروم و قهرمان شوم، این کار من سدشکنی تلقی و خبرش در دنیا پر شد که خانمی در کشوری با یکسری محدودیتها، در جامعه مردسالار مخالف موتورسواری بانوان، این تابو را شکسته است. خبری که برایشان جالب بود و همین باعث شد یکی از زنان قدرتمند دنیا شناخته شدم.
به جز خودت بهناز شفیعی دیگری میشناسید؟
بله همسر مرحوم ناصر حجازی اما هیچ وقت فرصت نکردم ایشان را نزدیک ببینم.
چه حسی نسبت به فوتبال و فوتبالیستها دارید؟
فوتبال ورزشی است که حرف اول را در دنیا از نظر مالی و شهرت دارد و از بقیه رشتهها، طرفداران زیادتری هم دارد اما به این معنی نیست که حس بدی به فوتبالیستها دارم. من به آنها افتخار میکنم چراکه در میادین بینالمللی پرچم ایران را بالا میبرند. البته فوتبالیست سابق استقلال سر من کلاه گذاشت و ملکی که برای دولت بود را به من فروخت و من ۲ میلیارد سر آن ملک ضرر کردم اما این اتفاق باعث نشد از فوتبالیها بدم بیاید چراکه من همه را به یک چشم نمیبینم اما فوتبالی هم نیستم.
به جز موتورسواری چه علایق دیگری دارید؟
من از ۶ سالگی کونگفو کار میکردم، سنم که بالاتر رفت، بدنسازی و پارکور هم کار کردم اما رشته مورد علاقم موتورسواری است اما به عنوان تفریح دوچرخهسواری میکنم و ورزش رزمی و گاهی کوهنوردی؛ چراکه علاقه دارم اوقات فراغتم با این ورزشها پر شود تا کارهای دیگر و خصوصاً اینکه ورزشها میتوانند مکمل هم باشند اما گاهی برای بالا بردن آمادگی بدنی فقط باید خود آن ورزش را انجام داد به طور مثال فقط با موتورسواری یک عضله قوی میشود نه هیچ رشتهای.
اگر وزیر ورزش بودید، اولین تصمیم شما برای ورزش کشور چه بود؟
من در اولین قدم به ورزشکاران بها میدادم چراکه حالا فدراسیونهای ما با ورزشکاران لجبازی دارند، از یک نفر خوششان میآید و کارش را راه میاندازند و از یک نفر خوششان نمیآید و هیچ کاری برایش نمیکنند حتی اگر او طلای المپیک بگیرد. جلساتی برای پیدا کردن مشکلات ورزشکاران برگزار میکردم و مشکلاتشان را حل. حتماً به فدراسیونها سرکشی میکردم و به طور کلی ورزش ایران را ساماندهی میکردم. بیشتر ورزشکاران وضعیت نابسامانی دارند، یعنی امکان ندارد شما از یک ورزشکار درباره وضعیتش سؤال بپرسید و او راضی باشد، کسانی هم که میگویند ما مشکلی نداریم به خاطر زد و بندهایشان است.
اگر شما رئیس فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری شوید، چه میکنید؟
من تیم ملی موتورسواری را راهاندازی میکنم. روی آموزش بیشتر کار میکنم تا افرادی که جذب این رشته میشوند، بیشتر شود. ورزشکاران را به مسابقات بینالمللی اعزام میکنم تا در میادین بینالمللی بدرخشند. هر ورزشکاری که برای ورزش خرج میکند، دوست دارد به جایگاهی برسد و من به ورزشکاران کمک میکنم تا به جایی که دوست دارند، برسند. سعی میکنم تمرکزم روی امکانات نیز باشد و رفع نیازهای ورزشکاران. فدراسیون خانه دوم هر ورزشکاری است و بدون آنها فدراسیونی وجود ندارد. ورزشکار است که هزینه میکند تا پرچم ایران را بالا ببرد اما متأسفانه فدراسیونها فقط به فکر منافع شخصیشان هستند و همه چیز پول شده است.
با فدراسیون اتومبیلرانی مشکل دارید؟
نه تنها من بلکه تمام قهرمانان این رشته از فدراسیون گلایه دارند و گفتند در هیچ مسابقهای شرکت نمیکنند. کارهای فدراسیون باعث شده قهرمانان ما از مسابقه دادن و تمرین در پیست فراری شوند. خود من هم این حس را دارم چراکه حکم قهرمانی مرا سال قبل ندادند. جواز ورود موتورهای سنگین را به ما که حق ماست، نمیدهند.
داستان حکم قهرمانی چیست؟
هر سال باید ۳ مسابقه برگزار شود تا قهرمان سال مشخص شود. فدراسیون مسابقه اول را برگزار نکرد و گفت هر کسی که در مسابقه دوم نفر اول شود، امتیازش ۲ برابر حساب میشود. از شرکتکنندگان نفری ۳ میلیون ورودیه گرفتند و بعد از اولی حکم قهرمانی سال مرا ندادند. من تلاش کردم اما نتیجهای نداشت، من به خاطر این مسابقه ۵۰ میلیون خسارت دادم چراکه پیست ما قانون ندارد، من که قهرمان این رشته هستم باید با افرادی که سطح موتورسواری آنها بسیار پایینتر از من است با هم تمرین کنیم و همین موضوع باعث شد تا روز قبل از مسابقه به خاطر زمین خوردن موتورم خسارت بدهم. جان من قهرمان باید به خطر بیفتد تا پیست به حد نصاب برسد.
چرا زندگی در ایران را انتخاب کردید؟
من ایران را دوست دارم، زندگی در هر کشوری سختیهای خاص خودش را دارد. اینطور نیست که در خارج از ایران فرش قرمز پهن کرده باشند یا فکر کنیم میتوانیم موفقتر باشیم. کار خیلی سختی است چراکه شما وارد جایی میشوید که فرهنگ، قانون و زبان متفاوتی دارد. من همیشه دوست داشتم در ایران زندگی کنم اما کارم جوری باشد که به خارج از کشور رفتوآمد داشته باشم. من ویزا دارم و مسافرت کردن برایم مشکلی نیست و این نوع سبک زندگی را میپسندم. اگر قوانین ایران سخت است، قوانین کشورهای دیگر نیز سخت است و همه جا یکسری محدودیت وجود دارد. حتی من در آمریکا با خانمی آشنا شدم که قهرمان موتور ریس آنجا بود و واقعاً از وضعیتش در آنجا و نبود اسپانسر و مسابقه درست ناراحت بود. او مجبور بود برای هزینههای خودش در ۱۰ جا کار کند. خانمها در دنیا شرایطشان سخت است.
از عوامل سازنده فیلم آذر دلخورید؟
نه من رها کردم، چیزی که تمام شده، تمام شده و اصلاً ارزش ندارد آدم به خاطر موضوعی کوچک خودش را ناراحت کند. من آنقدر به فکر پیشرفت و کارهای جدید هستم که اصلاً به گذشته نگاه نمیکنم و فقط سعی میکنم از گذشته درس بگیرم.
دوست دارید با موتور دور دنیا بگردید؟
قرار بود امسال سفر دور اروپا را با اسپانسری BMW انجام بدهم که متأسفانه به کرونا خورد. انشاءا... در سال جدید این کار را انجام خواهم داد.
نظر شما