شناسهٔ خبر: 44502680 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: افکارنیوز | لینک خبر

نارنجک را چه کسی زیر بغل اردوغان گذاشت؟

آرزو و ادعا و عملکرد آقای اردوغان، با هم نمی‌خواند. او خام‌اندیشانه، آرزوی احیای امپراتوری عثمانی را عنوان کرد و سپس، مدعی دلسوزی برای کشورهای منطقه شدند! این توهم چنان بود که لباس ملیت‌های مختلف را بر تن گارد نمایشی خود می‌کرد و لابد، خود را سلطان می‌پنداشت.

صاحب‌خبر -

  آقای رجب طیب اردوغان ، در منطقه مشغول کدام کار است؟ فعال است یا منفعل؟ به ملت‌ها خدمت می‌کند یا به دشمنان آنها؟ دیده عبرت بین ندارد و دوست و دشمن را می‌شناسد یا نه؟ عقلانی می‌اندیشد، یا گرفتار وهمیات و مرتکب رفتار‌های پر خطر می‌شود؟ این پرسش‌ها، پس از اظهارات مخدوش وی در باکو به شکل جدی‌تری مطرح شده است. اگر قائل باشیم منطقه غرب آسیا، پس از جنگ جهانی اول و دوم به این سو، در معرض تهاجم «صهیونیسم مسیحی» قرار داشته، آن وقت باید دید مواضع چند سال اخیر اردوغان، چه نسبتی با نقشه «صهیونیسم مسیحی» (انگلیس، آمریکا و اسرائیل) دارد؟ ائتلاف صهیونیسم مسیحی، حمله به افغانستان، عراق، لبنان و غزه را «جنگ جهانی چهارم»، و جنگ افروزی در سوریه و عراق را «جنگ جهانی سوم» نامگذاری کرد.

1- آرزو و ادعا و عملکرد آقای اردوغان، با هم نمی‌خواند. او خام‌اندیشانه، آرزوی احیای امپراتوری عثمانی را عنوان کرد و سپس، مدعی دلسوزی برای کشورهای منطقه شدند! این توهم چنان بود که لباس ملیت‌های مختلف را بر تن گارد نمایشی خود می‌کرد و لابد، خود را سلطان می‌پنداشت. با این وصف، آیا کسی می‌پذیرد که او مثلا دغدغه تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را دارد و حال آنکه خود، بخش‌هایی از خاک عراق و سوریه را ‌اشغال کرده و تمامیت ارضی جمهوری دو کشور همسایه را زیر پا گذاشته است.

2- از زاویه‌ای دیگر، آیا پذیرفتنی است دولتی مدعی تشکیل امپراتوری شود و حال آنکه کشور خود را تبدیل به مستعمره نظامی و پایگاه آمریکا و ناتو کرده است؟ دولت ترکیه چند دهه است از موضع پایین می‌خواهد به اتحادیه اروپا ملحق شود اما تحقیر می‌شود. اردوغان مرداد 95 گفت «اروپا 53 سال است ما را فریب می‌دهد». آبان همان سال، در جریان دیدار وزیران خارجه آلمان و ترکیه در آنکارا، جدال لفظی شدیدی درگرفت و چاووش‌ اوغلو گفت «ترکیه از رفتار اتحادیه اروپا خسته شده. ما خواستار به رسمیت شناخته شدن، همچون شریکی با حقوق برابر هستیم، نه شریکی درجه دو. رفتار اروپا پر از نخوت و تکبر است... آلمان به هزاران تروریست عضو پ.‌ک.‌ک پناه می‌دهد». اروپایی‌ها چند دهه است ترکیه را عضو شاخه نظامی خود در ناتو کرده و انواع بیگاری را کشیده‌اند، اما حاضرنیستند او را در مزایای اقتصادی شریک کنند. یک دهه خدمت به دشمنان منطقه، نه تنها چیزی عاید دولت ترکیه نکرده، بلکه 437 میلیارد دلار بدهی روی دست او گذاشته و پیش‌بینی می‌شود این رقم بزودی به ۴۶۵ میلیارد دلار برسد. مع‌الاسف

باخت در قمار‌های پیاپی، به جای آنکه برخی دولتمردان آنکارا را هوشیار کند، به سمت قمارهای بدتر کشانده است.

3- آیا غرب اجازه می‌دهد امپراتوری عثمانی که موی دماغش بود، پا بگیرد؛ و حال آنکه سالهاست دست رد به سینه این کشور برای الحاق به اروپا می‌زند؟ ترکیه اردوغانی، فقط به یک کار صهیونیسم مسیحی می‌آید و آن، همان نقشی است که باعث شده ترکیه را نه در اتحادیه اروپا بلکه در ناتو عضو کنند. توقع مسموم دولت اوباما از اردوغان، لای زرورق فریب پیچیده شد و کارگر هم افتاد. اما این خواسته چه بود؟ توماس فریدمن (تحلیلگر ارشد دموکرات‌‌ها و مشاور دولت اوباما ) آبان 1391 در گفت‌و‌گو با روزنامه ملیت ترکیه، خواست آمریکا را این گونه بازگو کرد: «ما دیگر حتی به اندازه یک بند انگشت، توان مداخله نظامی در بحران‌‌هایی مانند سوریه را نداریم. البته می‌توانیم پول و سلاح بدهیم، اما مداخله مستقیم نه. آمریکا وارد دوره‌ای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد. اکنون بیت‌لحم پنسیلوانیا برای ما مهم‌تر از بیت‌‌لحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر، بهای بیشتری می‌‌پردازند و بیش از هر دوره‌‌ای می‌‌پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه جهان چه می‌کنند؟... ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم. همه ترکش‌های جنگ به ما اصابت کرد. ما از ترکیه می‌خواهیم در حل این بحران ما را کمک کند. این اسمش، التماس است و نه استفاده از ترکیه»! کسی آن روز از فریدمن نپرسید که چرا هزینه سلطه‌طلبی آمریکا باید از جیب امنیت و اقتصاد و آبروی ترکیه پرداخت شود و چرا ترکیه باید جای آمریکا انتحار کند؟ چهار سال بعد (23 آبان 95)، دونالد ترامپ در مصاحبه با سی‌بی‌اس درباره وخامت اقتصادی اوضاع در آمریکا گفت «سیاستمداران ما برای مدتی طولانی، مردم را مأیوس کرده‌اند. آنها، مردم را در زمینه ‌اشتغال و حتی جنگ مأیوس کرده‌اند. ما

از 15 سال پیش، 6 تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده‌ایم. با این پول می‌‌توانستیم آمریکا را 2 بار از نو بازسازی کنیم.

به وضع جاده‌ها، پل‌ها، تونل‌ها و فرودگاه‌هایمان نگاه کنید که شبیه مکان‌‌های از رده خارج است».

4- محمد مُرسی، دوست اخوانی اردوغان در مصر که مدتی در زندان به سر برد و حین محاکمه جان سپرد، یک عبرت است. او به اندازه اردوغان خوش‌شانس نبود که از کودتا جان به در ببرد. مُرسی به آمریکا و عربستان اعتماد کرد و وارد بازی آنها علیه ملت‌های منطقه شد اما در عین حال با کودتای همان‌ها ساقط گردید. اولین سفر خارجی مُرسی پس از ریاست، به عربستان بود؛ حامی اصلی حسنی مبارک دیکتاتور ساقط شده! باور کردنی نیست اما روزنامه صهیونیستی هاآرتص، دوران ریاست مرسی را یکی از بهترین دوران تاریخ اسرائیل لقب داده و نوشت «اسرائیل گمان می‌‌کرد با روی کار آمدن عضو اخوان‌المسلمین، روابط دچار تنش مضاعف می‌‌شود، ولی در دوران مرسی، مصر و اسرائیل بیشتر از گذشته به هم نزدیک شدند. در این دوره اسرائیل توانست امتیازاتی دریافت کند که کسب آنها در دوره مبارک نیز ممکن نبود. مرسی از همان ابتدای کار، پایبندی کامل خود را به پیمان کمپ دیوید اعلام کرد و در جهت آن کوشید. با توجه به نزدیکی و نفوذ اخوان‌المسلمین بر حماس، در طول دولت مرسی، حملات موشکی به اسرائیل متوقف شد. او توانست در مدت یک سال، تونل‌‌های زیرزمینی به داخل غزه را که در شبه جزیره سینا حفر شده‌ بود، منهدم و ارسال سلاح را متوقف کند. برخلاف وعده‌‌های گذشته، گذرگاه رفح باز نشد. اظهارات ضد محور مقاومت توسط مرسی، موجب شد اختلافات مذهبی بین شیعیان و سنّیان منطقه افزایش یابد».

5- فراز و فرود مُرسی، عبرتی برای اردوغان است. او خود، بخشی از این خاطرات را زیسته است. اردوغان با وجود خدمات انتحاری‌اش به دولت اوباما، از همان دولت خنجر خورد. اظهارات 11 مرداد 95 اردوغان درباره دوستان و دشمنان واقعی ترکیه، تکان‌دهنده است، هر چند که وی، فراموشی گرفته باشد. او یک ماه بعد از ختم کودتای نافرجام در ترکیه گفت «با وجود دشمنی میان من و بشار اسد، اما او کودتا را محکوم کرده، در حالی که همپیمانان ما، آمریکا و اروپا و عربستان، در زمانی که ما نیازمند کمک‌شان بودیم، از  پشت به ما خنجر زدند». اردوغان همچنین شهریور 98، ضمن سخنانی در چهلمین سالگرد کودتای نظامی

۱۲ سپتامبر در جزیره یاسی آدا گفت «هیچ کودتایی در ترکیه قانونی، ملی و مشروع نبوده. محافل تاریکی که کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ را طراحی کردند، برای دوران پس از کودتا طرح‌هایشان را آماده کرده بودند. هنگامی که خبر کودتا به واشنگتن رسید، برخی‌ گفته بودند بچه‌‌های ما باز هم موفق شدند. این سخنان نشانه چهره تاریکی بود که در پشت پرده کودتا قرار داشت. بی ‌تردید شب کودتای ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ میلادی هم، بعضی‌ها منتظر بودند همان سخنان را تکرار کنند». اردوغان یکی دو روز بعد از شکست کودتا گفت «فردا خبر مهمی درباره کنار گذاشتن اختلافات با برخی کشورهای همسایه اعلام می‌کنم»، اما باز هم به سوریه و عراق خیانت کرد.

6- در این میان، اردوغان بهتر از هر کس می‌داند که اگر حمایت‌ها و مشورت‌های دقیق و بهنگام ایران نبود، او احتمالا با کودتای هدایت شده از خارج سرنگون می‌شد. آن شب خطیر و خطرناک، ایران بود که پای ثبات و امنیت ترکیه ایستاد و اردوغان از خطر جست. این حقیقت چنان روشن است که «نورالدین شیرین» (مدیر شبکه تلویزیونی قدس ترکیه)، در برنامه زنده «بولوشما نوکتاسی» در شبکه ۵ تلویزیون این کشور گفت: «اگر ۸۰ و چند میلیون شهروند ترکیه را جست‌وجو کنید از ژنرال‌‌هایش گرفته تا سیاستمداران کراواتی‌‌اش، کاری موثر شبیه این سردار کرمانی- ایرانی، برای دفاع از ترکیه در برابر طرح کودتای امپریالیستی- صهیونیستی نمی‌‌توانید پیدا کنید. رجب طیب اردوغان خود به‌خوبی می‌‌داند نقش سلیمانی در به شکست کشاندن کودتاچیان چه بوده است. او فرمانده‌ لایق امت اسلام و جبهه مقاومت ضد‌صهیونیستی بود و به همین خاطر سال‌‌ها بود در لیست ترور اسرائیل قرار داشت. به یاد بیاورید که آن مقام صهیونیست گفت سه اولویت من این است؛ ایران، ایران و ایران».

7- سیاست تفرقه‌افکنی میان ملت‌ها، سیاستی انگلیسی است که توسط صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها هم دنبال می‌شود. آنها در سده اخیر، به ترویج پان‌ترکیسم و پان‌ایرانیسم در ایران و ترکیه همت گماشتند. در زمانی که هنوز فاشیسم معنا نداشت، اروپایی‌ها به اسم قدرتمند و متجدد کردن کشورهای منطقه، آنها را واداشتند رویکرد شوونیستی و فاصله‌گذارانه با یکدیگر اتخاذ کنند. این سیاست ویرانگر، هم‌اینک در منطقه میان شیعه و سنی و فارس و عرب و ترک و کرد ترویج می‌شود؛ چرا که اتحاد و همکاری و هم‌افزایی میان ملت‌ها، برای امپراتوری غرب خطرناک است. این خباثت را مقایسه کنید با مجاهدت حاج قاسم سلیمانی‌ها و ابومهدی مهندس‌ها و عماد مغنیه‌ها و همرزمانشان که در جان‌فشانی و خدمتگزاری، قومیت و ملیت و زبان و مذهب نمی‌شناختند. وارستگانی این‌چنین، کمر آمریکا، اسرائیل و انگلیس را در منطقه شکستند و مکتب سازی کردند. جان سردار سلیمانی، همان قدر برای ابومهدی مهندس و آن رزمنده حشد‌الشعبی و دفاع الوطنی و آن رزمنده افغانستانی و یمنی و لبنانی و فلسطینی می‌رفت، که برای مردم خودش. برای هر مظلومی که فریادرس می‌طلبید -شیعه بود یا سنی و یا ایزدی‌مذهب، عرب بود یا کُرد- جانفشانی می‌کرد و سرانجام در همین مسیر فدا شد.

8- ما دشمنان خود (آمریکا و اسرائیل و انگلیس) را گم نمی‌کنیم، اما اگر کسی برای آنها پادویی و خوش‌خدمتی کند، در عقوبت کم نمی‌گذاریم. ملت‌های بیدار منطقه با افتخار، پوزه دشمنان خود را به خاک مالیدند. همین روزها، سومین سالگرد پیروزی بزرگ در جنگی است که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، آن را جنگ جهانی سوم نامیده بودند. آیا انبوهی از عبرت‌ها برای بیداری اردوغان کفایت نمی‌کند؟

  محمد ایمانی

 

نظر شما