رفتارهای ایالات متحده آمریکا در منطقه از گذشته دارای رویکردهای مشخصی بوده که همگی در راستای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی این کشور در منطقه حساس خاور میانه ترسیم شدهاند. این رفتارها از جهات گوناگون قابل بررسی است که در ادامه به دو مورد آن اشاره می شود.
۱.ایالات متحده آمریکا، جنگ روانی واجماع منطقهای و چندسطحی متحدین منطقهای، مرهمی بر شکست سیاستهادست یافتن و یا عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، ملاکی برای ارزیابی موفقیت و یا شکست سیاستهای یک کشور است. با توجه به این امر میتوان گفت آمریکاییها به علت عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در خاورمیانه تاکنون با شکست مواجه شده اند. آمریکایی ها می خواستند بر منابع نفتی منطقه تسلط کامل یافته و ضمن حذف نظام جمهوری اسلامی به کمربند طلایی سوریه، عراق، ایران و افغانستان دست یابند، اسلام گرایی را در منطقه سرکوب کنند و اسرائیل را محور سازماندهی مجدد نظام مورد نظر در خاورمیانه قرار دهند. اهدافی که آمریکا به آن دست نیافته است.
آمریکا ۷ هزار میلیارد دلار برای مداخله گسترده نظامی در غرب آسیا هزینه کرده است، اما این مداخله سبب هرج و مرج بیشتر وتنش زایی در این منطقه شدهاست. هم اکنون کنار گذاشتن استراتژی مداخله نظامی گسترده مورد اجماع دو حزب در کنگره آمریکا است. در سال های اخیر، نوسانات بسیاری در استراتژی آمریکا در غرب آسیا اتفاق افتاده است. از زمان عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱، استراتژی این کشور در غرب آسیا وارد دوره تحول شده است و میتوانیم بگوییم که تا حدودی استراتژی آن به «موازنه فرامرزی» باز گشته است. اقدامات استراتژیک قبلی مانند مداخله نظامی در مقیاس بزرگ و صدور دموکراسی خاتمه یافته است. در طول یک دهه گذشته، اهمیت منافع مهم آمریکا در غرب آسیا تغییر کرده و اهداف استراتژیک آن در این منطقه کاهش یافته است. با تغییر اوضاع در غرب آسیا و سیاست داخلی آمریکا، سه روش اصلی بازدارندگی نظامی، کمک به متحدین و مذاکرات صلح برای دستیابی به اهداف استراتژیک در غرب آسیا به وضوح به شکست انجامیده است. با این حال، آمریکا توجه خود را به غرب آسیا در کوتاه مدت کاهش
نمی دهد و سعی میکند تأثیرگذارترین کشور خارجی در این منطقه برای مدتی طولانی باقی بماند. شکست سیاستهای آمریکا و متحدین او در خاورمیانه تنها به دوران ریاست جمهوری ترامپ محدود نمیشود، بلکه این شکست به دوران قبل از او نیز باز میگردد. امروز ایالات متحدهآمریکا و متحدین منطقهای آن، استراتژی و بازی چندگانهای را کلیدزدهاند که یک طرف آن جنگ روانی، صنعت ترور و تلاش برای اجماع دولتهای منطقه ودولتهای غربی علیه جمهوریاسلامی برای امنیتی جلوه دادن چهره ایران اسلامی و ضربه به محور مقاومت برای هموارسازی مسیر، نیل به منافع و اهداف خود است.
۲.ترور، رویکرد ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و متحدین منطقهای در دوره انتقالی ذیل فشار حداکثری، تحمیل مذاکره و عدول از خط قرمز و اقدام متقابل جمهوری اسلامیمنازعه جمهوری اسلامی با آمریکا در ۳ مؤلفه منافعی، ایدئولوژیکی و هویتی قرار دارد وآنچه مسلم است، این اختلافات یک ماهه و یا یکساله برطرف نخواهد شد؛ درواقع تقابل حق وباطل است. چه بایدن و حزب دموکرات در رأس دولت آمریکا باشد و چه ترامپ و حزب جمهوری خواه باشد رویکردشان یکیست و از لحاظ هدف، تفاوت ماهوی وجود ندارد البته شیوه رفتاری و تاکتیک آن ها متفاوت است. ساختار ایالات متحده و متحدین منطقهای او ازجمله رژیم غاصب صهیونیستی، قدرت و هژمونی منطقهای جمهوری اسلامی را برنمیتابد و نمیخواهد منافع ایران اسلامی را به رسمیت بشناسد. بایدن تلاش میکند، از میراث ترامپ برای پیشرفت سیاسی خود و اعمال فشار هوشمند و مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی برای مهار جمهوریاسلامی بهره گیرد. این مهار ابعاد مختلفی دارد؛ از جمله تحت الشعاع قراردادن دیپلماسی مقاومت، محروم سازی کشور از صنعت هستهای وموشکی و تغییر ساختار و هویت در جمهوری اسلامی .ترور دانشمند مجاهد، شهید دکتر فخری زاده، نشان داد که دشمن قلب منافع وجودی و حیاتی را نشانه گرفته است. فلذا دیگر اتخاذ سیاست صبر استراتژیک، مصلحتاندیشی به امید مذاکره و قرار گرفتن در موضع انفعال، کرنش و تبرئه کردن سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی با هیچ منطق عاقلانهای سازگار نیست و مماشات با دشمن است.
بحول وقوهالهی و مدد اهل بیت سلام الله تعالی علیهم اقدام و پاسخ متقابل جمهوری اسلامی اعم از واکنش سخت و نرم خواهد بود.
تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها در زمره این اقدامات است. انتظار ما از دولت محترم این است که با عدم دخالت در روند تصمیم سازی و تصمیم گیری مجلس شورای اسلامی به قانون اساسی پایبند باشد و تحکم آمیز، امرونهی نکند. آنچه که میتواند به عنوان سیگنال ضعف به دشمن مخابره شود، عدم اجماع است. خوشبینی نسبت به دشمن حماقت است همانگونه که خداوند متعال به ماهشدار میدهد: «وَلَن تَرضىٰ عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ العِلمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ.» لذا، دولت محترم و دستگاه دیپلماسی، هوشیار تر از گذشته ضمن اتخاذ سیاست تماما اسلامی، تعاملی مقتدرانه، در پیش گیرد. ایجاد ۲ گفتمانی در سیاست خارجی، صبر استراتژیک و مماشات کمافی السابق منافع مادی و معنوی کشور را تحت تأثیر گذاشته، و اهرمهای اعمال قدرت و کنشگری مؤثر در سطح منطقهای وبین المللی را زائل میکند.
والعاقبه للمتقین
سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی-نایب رئیس مجلس شورای اسلامی