سلامت نیوز-*عطیه میرزا امیری: هر رابطه احساسی و عاطفی حجم زیادی از انرژی روحی و گاهی جسمی ما را مصرف میکند. پس زمانی که رابطهای دچار مشکل میشود یا به هم میخورد، میتواند منجر به درد روحی و عاطفی شدیدی شود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، بعد از هر شکست عاطفی، بیشک بخشی از وجود ما نزد فردی که با او خاطره داشتیم باقی میماند و او به جز جداییناپذیری از تجربه زندگی ما تبدیل میشود؛ ما دائم در ذهنمان با او حرف میزنیم، گاهی هم ذهنمان با ما حرف میزند و ما را وارد بازی خود میکند. بازیای که در آن دائم خودمان سرکوب میشویم و مقصر اصلی این اتفاق را خودمان میدانیم. اما ما باید یاد بگیریم که درگیر بازی ذهن نشویم و خودمان را از افتادن به درون چاه نا امیدی و حسرت رها کنیم و به زندگی ادامه دهیم.
یک رابطه عاطفی سمی نشانههایی دارد. به فرض اینکه این نشانهها را شناختید، بعد از آن چگونه باید از رابطه خارج شوید به شکلی که کمترین آسیب را ببینید؟
بیان احساسات
یکی از مهمترین کارهایی که باید در رابطه عاطفی انجام بدهید، بیان احساسات خود به شریک عاطفیتان است. صحبت کردن درباره احساسات منفی معمولاً به بحث و جدل کشیده میشود. اگر شریک عاطفی شما آدمی زودجوش یا بیش از حد احساسی است، بهتر است که حرف دل خود را بنویسید. حتی اگر او به اندازه کافی بالغ و منطقی است که بتوان با او گفتگو کرد، بازهم نوشتن پیش از ورود به موضوع به شما کمک میکند. بیان کردن حس خودتان در قالب یک پیام مکتوب، به طرف مقابل این فرصت را میدهد که به گفتههای شما فکر کند و پاسخ سنجیدهتری بدهد.
کمک بگیرید
افراد معمولاً بهواسطه همان حرفهای ذهنیشان و باتوجه به اینکه دائم در حال گیر افتادن در یک بازی ذهنی با خودشان هستند، به روابط سمی خود بازمیگردند چراکه این تنها رابطهای است که میشناسند و شاید حس راحتتری از بازگشت به خودِ شکستهشدهشان داشته باشند. افرادی که در روابط سمی گیر افتادهاند به کمک دوستان، اعضای خانواده یا مشاورانی نیاز دارند تا به تغییر متعهد باقی بمانند. خودتان را برای زیاد کمک خواستن، سرزنش نکنید. بهطور کلی، افرادی که در رابطه عاطفی سمی قرار دارند به دورهای از بازیابی روحی نیاز دارند. این فرایند زمانبر است. کسی را که به او اعتماد دارید پیدا کنید تا بتواند به شما در گذر از این دوران کمک کند.
با اراده باشید
سر تصمیم خود بمانید و با خود اتمام حجت کنید که هیچگاه قرار نیست زیر تصمیمتان بزنید. چراکه معمولاً پس از ترک یک نفر، دلتنگ او میشویم. این واکنش طبیعی است. مغز ما تمایل دارد خاطرات خوب او را به یاد ما بیاورد و بدیها را فراموش کند. دلتنگی فریب دهنده است و منجر به این وسوسه میشود که دوباره سراغ او را بگیریم و به رابطه بازگردیم؛ اما هرگاه این وسوسه به سراغتان آمد، به خود یادآوری کنید که شما این تصمیم را با تأمل و مشورت فراوان گرفتهاید و هدف از آن چه بوده است: اینکه زندگی شما را بهتر کند. به قول آن دیالوگ معروف فیلم درباره الی: «یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است.»
درست است که چنین تصمیمی دردناک بوده و رنجی فراوان به شما تحمیل کرده است، ولی این را هم باید به خود گوشزد کنید که رنج و اندوه همیشه پابرجا نمیماند. آن را درون خود انبار نکنید. چهبسا گریه کردن بتواند شما را سبکتر کند. به خودتان زمان دهید و سعی نکنید درگیر هیجانات درونی خود شوید و در آن لحظات تصمیمهای بیمنطق بگیرید.
خودتان را در اولویت بگذارید
حال که تصمیم خود را گرفتهاید (چه رابطه را ترک کنید و چه برای اصلاحش تلاش کنید)، مهم است که از خود مراقبت کنید. گذراندن این دوره استرس زیادی به شما تحمیل میکند؛ پس باید همه سعی خود را بکنید تا فضای ذهن شما آکنده از احساست مثبت باشد. با دوستان وقت بگذرانید. به سفر بروید. عبادت کنید و خلاصه هرکاری را که حس خوبی برایتان به ارمغان میآورد، انجام بدهید. در یک کلام خودتان را در اولویت بگذارید چرا که این کار باعث میشود کاری را انجام دهید که به نفعتان است.
تصمیم عجولانه نگیرید
پس از اینکه با شریک عاطفیتان حرف زدید، باید تصمیم بگیرید که رابطه ارزش ماندن و تلاش کردن دارد یا خیر. برای درک این مسئله، به واکنشهای طرف مقابل فکر کنید. آیا او از خودش دفاع میکرد؟ یا عصبانی میشد و شما را سرزنش میکرد؟ یا شاید هم تلاش میکرد تا خودش را توجیه کند یا به صحبتهای شما بیتوجهی کند؟! آیا او برای اینکه شما را قانع کند تلاشی کرد؟ از اینکه قرار بود شما را از دست بدهد ناراحت بود؟ هرکدام از اینها نشانهای است که باید ببینید رابطه را ترک کنید یا اصلاح. چیزی که در این بین مهم است این است که نباید اجازه بدهید رفتارهای سمی از جانب او دوباره تکرار شود و شما را وارد یک بازی فریب کند.
*کارشناس ارشد روانشناسی
نظر شما