به گزارش خبرنگار «پارسینه»، روزنامه اسرائیلی «جروزالم پست» در مطلبی با اشاره به شواهد گذشته و اکنون، به بررسی گمانهزنیهای اخیر درباره حمله آمریکا و اسرائیل به ایران پرداخته است.
سال ۲۰۰۸ و پس از انتخاباتی که باراک اوباما پیروز آن شد، برخی مقامات اسرائیلی مطمئن بودند که رئیس جمهور جرج بوش تا تاسیسات هستهای ایران را نابود نکند، کاخ سفید را ترک نخواهد کرد. آنها اشتباه میکردند و تاسیسات هستهای ایران نه تنها باقی ماندند، بلکه به لحاظ کیفی و کمی گسترش هم پیدا کردند.
این موضوع را باید در رابطه با گمانه زنیهایی که مطرح میشود مبنی بر این که دونالد ترامپ در هفتههای باقی مانده اقدامی نظامی علیه ایران صورت خواهد داد یا به اسرائیل برای حمله چراغ سبز نشان می دهد، مدنظر داشت.
این گمانه زنی چند کاتالیزور دارد. نخست، اخراج مایک اسپر، وزیر دفاع سابق، در هفته گذشته و جایگزینی او و دیگر مقامات بلندپایه پنتاگون با ایدئولوگهای ترامپ. برخی رسانههای خبری آمریکا این احتمال را مطرح کرده اند که ترامپ اسپر را از سر راه برداشت تا راحتتر بتواند اقدامات نظامی بحث برانگیز خود را پیش ببرد.
به علاوه، تردیدی وجود ندارد که هماهنگیهای بسیاری درباره ایران در حال انجام است. الیوت آبرامز، نماینده ایالات متحده در امور ایران، هفته گذشته برای گفتگو با نخست وزیر بنیامین نتانیاهو در اسرائیل بود، مایک پومپئو، وزیر خارجه، در هفته جاری سفری سه روزه به اسرائیل خواهد داشت تا این گفتگوها را ادامه دهد، و پنجشنبه شب، ژنرال آویو کوچاوی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، گفتگویی ویدیویی با همتای آمریکایی خود، ژنرال مارک میلی داشت.
از طرف دیگر، اچ آر مک مستر، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ، روز چهارشنبه در گفتگویی با «فاکس نیوز» این احتمال را مطرح کرد که اسرائیل از ترس سیاستهای جو بایدن در قبال ایران ممکن است دم آخر حضور ترامپ در کاخ سفید به ایران حمله کند.
برای ناظران کهنه کار مسائل اسرائیل و ایران، این احساسات مشابه آن چیزی است که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ هم مطرح بود. وزیران اسرائیلی بعدها تایید کردند که نتانیاهو در سال ۲۰۱۲ به دنبال اقدام نظامی علیه ایران بود، اما در نهایت نتوانست حمایت کابینه را جلب کند و ارتش اسرائیل گزینهای جز عقب نشستن نداشت.
در میانه گمانه زنیهای کنونی، مهم است که تمام اینها را مدنظر داشت. در حالی که هرچیزی ممکن است – به ویژه با وجود ترامپ- هیچ ضرورتی برای حمله دیده نمیشود.
همچنین هیچ نشانهای در ارتش اسرائیل دیده نمیشود که نشان دهنده یک جنگ احتمالی باشد؛ مواردی مانند تقویت نیروها در شمال یا آماده سازی داخل برای مقابه با حملات موشکی. از سوی دیگر، نباید لزوما انتظار داشت شاهد تحرکاتی باشیم که نشان بدهند حملهای برنامه ریزی شده است. سال ۲۰۰۷ و در آستانه بمباران راکتور اتمی سوریه، تقریبا هیچ کس درارتش اسرائیل از آن خبر نداشت.
در رابطه با بحث فوریت، علی رغم گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر این که افزایش ذخایر اورانیوم ایران نگران کننده است، تهران هنوز به نقطه ساخت بمب نرسیده است چرا که هنوز درجه غنی سازی اورانیوم آن برای مقاصد نظامی کافی نیست.
باید در نظر داشت که حمله اسرائیل به ایران به شدت پیچیده است و همواره از سوی ارتش به عنوان آخرین راه حل دیده شده است.
مسئله سیاست هم مطرح است. نتانیاهو مشکلات کافی برای مواجه شدن با یک انتخابات تازه را دارد که رخ دادن آن در یکی دو هفته آینده شانس بالایی دارد. نحوه مدیریت بحران ویروس کرونا جایگاه او را تضعیف کرده و محبوبیتش رو به افول است. جنگی با هزاران موشک که در سراسر اسرائیل فرود میآیند احتمالا نمیتواند کمک کننده باشد. البته باز هم باید این موضوع را در نظر گرفت که با وجود ترامپ و نتانیاهو که غیرقابل پیش بینی هستند و برای ماندن در قدرت خیلی کارها میکنند، هیچ چیز غیرممکن نیست.
نظر شما