شناسهٔ خبر: 43740995 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سلامت نیوز | لینک خبر

یک روز با کودکان کار در یکی از پارک‌های پایتخت

بازی‌درمانی کودکان کار در مقابله با کرونا

صاحب‌خبر -

سلامت نیوز:این روز‌ها کرونا برای همه محدودیت‌هایی ایجاد کرده بخصوص برای خیلی از کودکان که بالاجبار باید در خانه بمانند و نتوانند مثل گذشته در کوچه‌ها و پارک‌ها بازی و تفریح کنند البته در این میان بچه‌های کار هم از این قضیه مستثنی نیستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ،آنها اگرچه مثل بقیه با پدر و مادر خود به پارک نمی‌آیند، اما برخی شان در ساعت‌های خاصی از روز با هم قرار می‌گذارند و در پارکی که در نزدیکی چهارراهی است که در آن از صبح تا شب در حال کار کردن هستند، فوتبال بازی می‌کنند، گاهی هم والیبال. بین این بچه‌ها دخترهای قد و نیم قد هم زیاد هستند، آنها هم همراه پسرها به پارک می‌روند و بازی‌های دخترانه می‌کنند.

تقریباً در این روزهای کرونایی بیشتر بچه‌ها ماسک به صورت دارند. در دقایق اول حضورم در پارک بیشتر بچه‌ها از ارتباط گرفتن و حرف زدن خجالت می‌کشند، نگاه‌شان ترس دارد و خجالت، اما بزرگترها، آنهایی که تازه به حوالی نوجوانی رسیده اند، زودتر ارتباط می‌گیرند و کم کم کوچکترها هم نزدیک می‌شوند. حوالی غروب است بچه‌ها بعد از بازی، خسته، اما باز هم سرشار از انرژی و امید حرف‌ها و درد دل‌های زیادی دارند.-«چند سالته؟ از چند سالگی کار می‌کنی؟»- «12 سالمه، چهار ساله که سر چهارراه‌ها شیشه پاک می‌کنم.

هر چی پول درمیارم شب به شب می‌برم به بابام تحویل می‌دم.»- «چند تا بچه هستین؟ شغل پدرت چیه؟ کدوم خیابون زندگی می‌کنین؟»- «5 تا بچه‌ایم با پدر و مادرم می‌شیم 7 نفر، پدرم تو کارگاه مبل‌سازی کار می‌کنه، مامانم بیکاره. من روزی 50 تا 60 هزار تومان درآمد دارم، خیابون شوش زندگی می‌کنیم و صبح به صبح با خواهر کوچکم موتور می‌گیریم میایم سر همین چهارراه نزدیک پارک، شبا هم موتور کرایه می‌کنیم و برمی‌گردیم خونه، وسط روزم هر روز میایم تو پارک و با بچه‌ها فوتبال بازی می‌کنیم، ما تا یک شب تو خیابون در حال کار کردن هستیم، دلمون به همین فوتبال وسط روز خوشه.»-« درسم می‌خونی؟»- « امسال تازه رفتم کلاس اول، تا حالا نشده بود برم مدرسه.»

- «هر روز میاین بازی؟ کسی دعواتون نمی کنه؟ چند ساعت در روز بازی می‌کنی؟ فوتبال رو چقدر دوست داری؟»-«آره هر روز میایم، مردم چیزی نمی‌گن، حالا که کرونا اومده بعضیا بهمون ماسک هم میدن، یک روز در هفته از طرف خیریه میان باهامون بازی می‌کنن، برامون خوراکی میارن، امروزم که کیف آوردن. هر هفته دوشنبه‌ها هممون خیلی خوشحالیم چون، آدم بزرگام باهامون بازی می‌کنن و خیلی خوش می‌گذره.»

بیشتر بچه‌هایی که در سطح شهر مشغول به کارند، از افغانستان هستند و در محله‌های پایین شهر در خانه‌هایی بسیار کوچک زندگی می‌کنند و هر روز برای کار به محله‌های مختلف تهران می‌آیند. این روزها که با آمدن کرونا مدارس هم تعطیل شده و اغلب آموزش‌ها مجازی شده، خیلی از این بچه‌ها از نعمت درس خواندن محروم شده‌اند، هرچند برخی از موبایل والدین خود استفاده می‌کنند و می‌توانند درس بخوانند اما برخی دیگر که پدر یا مادرشان موبایل ندارند، مشکل دارند، هر چند در این میان برخی خیریه‌ها در کنار فعالیت در حوزه تهیه ماسک و مواد ضدعفونی برای خانواده‌های بی بضاعت، این کودکان را نیز از یاد نبرده و تا حد توان گوشی و تبلت در اختیارشان می‌گذارند.

پسری که رنگ چشمانش میشی است، گوشه‌ای ایستاده و نگاهم می‌کند، مردمک یکی از چشم‌هایش طبیعی نیست و حرکت ندارد، نزدیک می‌شوم.-​ «چند سالته؟ مدرسه می‌ری؟ توام هر روز میای فوتبال بازی کنی؟»-​ ​​«9 سالمه، فوتبال عشق منه، اصلاً بزرگترین آرزوم اینه که فوتبالیست بشم، البته مدرسه هم می‌رم، بابام میوه فروشه من دلم نمی‌خواد وقتی بزرگ شدم مثل بابام باشم، می‌خوام درس بخونم پولدار بشم.»

-​ «چشمت چه مشکلی داره؟»-​ ​«چشمم عفونت کرده بود، دیگه جایی را نمی‌تونستم ببینم، هر چی به پدر و مادرم می‌گفتم، اهمیتی نمی‌دادن، تا اینکه این خانومای مهربون که از خیریه هر هفته بهمون سر می‌زنن، متوجه شدن؛ منو بردن دکتر، چشمم تخلیه شده و به جای این چشمم، چشم مصنوعی گذاشتن. مشکل ما ارثیه، بیا ببین خواهرم چشمش همین مشکل رو داره، دکتر گفته چشم اونم باید تخلیه بشه، بازم خدا رو شکر که یک چشم داریم و می‌تونیم کار کنیم و بازی کنیم.»

-​ ​​«تو که درس خوندن رو دوست داری، حالا که کرونا اومده و نمی‌تونی مدرسه بری، موبایل داری که بتونی درس بخونی؟»-​ ​«بابام موبایل داره، کارگر ساختمانه، معمولاً صبح‌ها موبایلشو با خودش نمی‌بره سر کار، راستش مامانم بی‌سواده دو تایی داریم با هم خوندن و نوشتن یاد می‌گیریم، با موبایل دوتایی درس می‌خونیم. بعدشم بعد از درس، میام سر کار، هر روزم حدود 80 هزار تومان درآمد دارم.»

-​ «خاطره خوب داری؟ مثلاً تا حالا شده کسی بهت یه جوری کمک کرده باشه که متفاوت باشه؟»-​ «یه بار یه آقایی اومد و به همه بچه‌ها یه کیسه برنج داد. خیلی خوشحال شدیم، هم خودمون و هم خانوادمون.»دختری کوچک با موهایی کاملاً مشکی و لباسی که چرک و کهنه است، کیفی را که خیرین داده‌اند به بغل گرفته و معصومانه نگاهم می‌کند:

-​ ​​«عزیزم، میای پارک چه بازی‌هایی می‌کنی؟ میدونی کرونا چیه؟ ماسکی که زدی از کجا آوردی؟»-​ ​​«میام پارک با دوستام نقاشی می‌کشم، وقتی یه عالمه شیشه ماشین پاک کردم بعدش با داداشم میایم پارک، اون فوتبال بازی می‌کنه، منم با نگار و بهاره سه تایی نقاشی می‌کشیم. ماسکامونم بعضی وقتا مردم میدن، بعضی وقتام خیریه‌ها، روزی 3 تا 4 تا ماسک بهمون میدن.»

مجید، پسری پرشور و حال است که از بقه بچه‌ها معاشرتی‌تر است:-​ «مجید، اهل کجایی؟ ایرانی هستی یا ...؟»-​ ​«افغان هستم، 4 ساله که با خانواده به ایران آمدیم.» -​ «از خودت و خانوادت بیشتر بگو، چند تا بچه هستین؟»-​ «8 تا بچه هستیم، با خانواده در دو اتاق کوچک در محله ​ شوش زندگی می‌کنیم، همه خواهرها و برادرهایم هم از من کوچک‌تر هستند، من و پدرم نان‌آور خانه هستیم. اوایل خواهرهای کوچکم هم با من سر کار می‌آمدند اما یکبار بهزیستی، خواهرهام رو بردند، خیلی دردسر کشیدیم تا بچه‌ها برگردند، حالا هم دیگه می‌ترسند، کار کنند و فقط من و پدرم کار کنیم.

درس هم می‌خوانم.»-​ ​«چقدر فوتبال رو دوست داری؟»-​ «من دوست دارم یک روز فوتبالیست بشم و پرچم کشورم را بالا ببرم، همه بچه‌های افغانستان همین آرزو رو دارند، چون تیم ملی فوتبال افغانستان خیلی ضعیفه، آرزوی ما بچه‌ها اینه که خوب فوتبال بازی کنیم و یک روز باعث سربلندی کشورمان شویم.» آموزش مقابله با کرونا به کودکان کار در قالب بازینسرین فرقانی از همیاران داوطلب یک خیریه در تهران با اشاره به اینکه بیش از سه سال در حوزه کودکان کار در اکیپ ۱۱ آفتاب گردان فعال است، می‌گوید:

بعد از مدت زمان کوتاهی توانستم اعتماد و محبت بچه‌ها را جلب کنم. با برنامه‌ها و طرح‌های شادی که اجرا می‌کنیم آموزش‌های غیر مستقیم برای این دسته از کودکان فراهم می‌کنیم .به گفته او، برنامه کتابخوانی برای بچه‌ها راه انداختیم ولی از آنجایی که بیشتر پسرها تمایل به بازی داشتند، از روش‌های مختلف کتابخوانی مثل مسابقه، نمایش و بازی درمانی همراه با جایزه نظر بچه‌ها را جلب کردیم. مدرسه فوتبال هم خیلی مورد استقبال بچه‌ها قرار گرفته، شناخت احساسات هم در قالب روش فلسفه برای کودکان به صورت نمایش گفت‌وگوی جمعی و روش‌های مختلف در این زمینه اجرا می‌کنیم؛ خوشبختانه تا این لحظه همه برنامه‌ها کاملاً نتیجه‌بخش بودند.

به گفته فرقانی، بازی‌ها اکثراً هدفمند هستند، به عنوان مثال یوگای خنده یا شناخت احساسات را به صورت بازی طراحی کردیم. قوائد پیشگیری از کرونا و احتیاط‌های لازم هم در قالب بازی با بچه‌ها کار می‌کنیم. آموزش زبان انگلیسی هم به شکل شعر بازی در آوردیم و در آن زمینه هم کودکان کار موفق عمل کردند.

کمک همیاران داوطلب در 70 پارک به کودکان کار

شقایق حبیب فرعی، فعال حوزه کودک هم با بیان اینکه در حال حاضر در بنیاد سپاس مشغول خدمت‌رسانی به کودکان کار است، می‌گوید:

«در تهران و کرج در حال حاضر ۲۱ اکیپ در ۷۰ چهارراه در تهران و کرج فعال هستند، از این تعداد ۳ اکیپ در کرج فعالیت می‌کنند. به گفته او، به ۷۰۰ کودک کار در رده سنی زیر ۱۵ سال خدمات‌رسانی در قالب‌های مختلف ارائه می‌شود. بازی، ارائه سبد معیشتی، ارائه کمک‌های درمانی و در صورت نیاز جراحی از جمله خدماتی است که به کودکان کار ارائه می‌شود.

حبیب فرعی در ادامه می‌افزاید: هنر درمانی و بازی درمانی از جمله فعالیت‌های ویژه ما برای بچه‌ها است. تشکیل تیم فوتبال آفتابگردان از دو سال پیش هم از فعالیت‌های دیگر ما برای خدمت‌رسانی به کودکان کار به شمار می‌رود. کارگروه سوادآموزی با متد تقویت هوش بچه‌ها نیز فعال است و در مدت چهار ماه خواندن و نوشتن و چهار عمل اصلی به کودکان کار آموزش داده می‌شود.

این فعال حوزه کودک با اشاره به اینکه در اوایل شیوع بیماری کرونا بازی‌ها تعطیل شده بود، توضیح می‌دهد: در حال حاضر روزهای دوشنبه ساعت پنج عصر در ۷۰ پارک نزدیک چهارراه‌هایی که کودکان کار هر روز در آنجا مشغول به کار هستند، همیاران داوطلب و غیر داوطلب، حاضر می‌شوند و در این مناطق با بچه‌ها بازی می‌کنند.

یک اکیپ روان‌شناسی هم همزمان به ارائه خدمات روان درمانی در این محلات مشغول است. البته کرونا باعث شد که بچه‌ها کمتر برای کار در خیابان‌ها باشند، اما به همین تعدادی هم که وجود دارند، هر هفته ماسک و مواد ضدعفونی‌کننده می‌دهیم تا از ابتلا به بیماری مصون بمانند.

برچسب‌ها:

نظر شما