شناسهٔ خبر: 43546729 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

«اعتمادآنلاین» بررسی می‌کند:

لبنان | «نه»های سه‌گانه سعودی‌ها در صحنه سیاسی لبنان کدام است؟

برخی تحلیلگران تاکید داشتند ریاض گرچه با دامن زدن به اعتراضات خیابانی، مهره «قلعه» خود را در بازی شطرنج سیاسی لبنان در اختیار اسب معترضین قرار داده و سعد حریری را از بازی خارج می‌کند، اما به دنبال آن است که بعد از ناکام ماندن تمام سربازان حاضر در صحنه سیاسی این کشور، مجددا حریری را این بار به عنوان یک وزیر وارد صحنه کرده و تمامی قدرت را در این کشور از طریق او در قبضه خود بگیرد.

صاحب‌خبر -

اعتمادآنلاین| سیدعماد حسینی- کمتر تحلیلگری در جهان منکر نفوذ سعودی‌ها در صحنه سیاسی لبنان و قادر است حضور همواره جانبدارانه از یک طیف خاصی از جامعه لبنان را از سوی ریاض نادیده بگیرد.

 

برای اثبات این ادعا کافی است که به یاد آوریم به دستور محمد بن سلمان، سعد حریری، نخست وزیر وقت لبنان که امروز نیز در آستانه بازگشت به همین جایگاه است، مجبور شد از کشورش به ریاض سفر کرده، در آن جا زندانی و استعفایش را از آنجا تقدیم رئیس‌جمهور لبنان کند. اقدامی کم‌سابقه که اگر دخالت کشور قدرتمندی همچون فرانسه نبود، حریری مجبور می‌شد برای مدت‌های مدید در کنار شاهزاده‌های سعودی در زندان محمد بن سلمان باقی بماند.

 

با حداکثر خوشبینی ممکن هم ریاض را می‌توان پدرخوانده توافق طائف دانست؛ توافقی که لبنان را از چاله جنگ داخلی خارج اما در چاه طایفه‌گرایی دامنه‌دار و مزمن فرو برد تا برای مدت‌های مدید جامعه سیاسی لبنان به دو دسته متحدین عربستان سعودی و جریان‌های مورد غضب این کشور دسته‌بندی شوند.

 

از زمان آغاز اعتراضات خیابانی علیه دولت لبنان و سیاستمداران این کشور که اتفاقا همزمان با آغاز اعتراضات مشابهی در عراق شعله‌ور شد، برخی از تحلیلگران از همسویی این دو جریان و وجود یک آبشخور فکری و اسپانسر مالی برای آن سخن به میان آوردند.

 

این تحلیلگران تاکید داشتند ریاض گرچه با دامن زدن به اعتراضات خیابانی، مهره «قلعه» خود را در بازی شطرنج سیاسی لبنان در اختیار اسب معترضین قرار داده و سعد حریری را از بازی خارج می‌کند، اما به دنبال آن است که بعد از ناکام ماندن تمام سربازان حاضر در صحنه سیاسی این کشور، مجددا حریری را این بار به عنوان یک وزیر وارد صحنه کرده و تمامی قدرت را در این کشور از طریق او در قبضه خود بگیرد.

 

بن سلمان و سعد حریری

 

این مساله در سخنرانی اخیر سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان در مجمع عمومی سازمان ملل هم نمایان بود و او تمام تلاش خود را به کار بست تا حزب‌الله لبنان، جمهوری اسلامی ایران و انفجار بندر بیروت را به هر شکل به هرج و مرج دایر در این کشور و ناتوانی رهبران آن در توافق بر سر تشکیل کابینه مرتبط کند.

 

اگر بخواهیم در سایه شکست نخست‌وزیران لبنان در تشکیل کابینه و ورود مجدد سعد حریری به صحنه از زاویه دیگری نگاه کنیم، می‌بینیم که بیش از 2 سال است که ریاض تلاش کرده تا از طرق مختلف نه‌های سه‌گانه خود را بر صحنه لبنان تحمیل کندو مشخص است که برای عربستان این مساله که چنین سیاستی چه میزان تلفات و زیان برای مردم لبنان به همراه داشته باشد هم تفاوتی ندارد.

 

اولین «نه» سعودی‌ها به حزب‌الله است؛ ریاض از زمان جنگ 33 روزه که مبارزه مردم لبنان در دفاع از خاک کشورشان را ماجراجویی توصیف کرده بود، موضع‌گیری خود را در این رابطه به شکل شبه شفافی نسبت به طیف‌های حاضر در صحنه سیاسی لبنان عملیاتی کرد. به اعتقاد ریاض، حزب‌الله که همراه با جمهوری اسلامی ایران موفقیت‌های قابل توجهی در مبارزه با اسرائیل از یک سو و گروه داعش و بقیه گروه‌های سلفی - که حداقل از لحاظ فکری و ایدئولوژیکی به عربستان وابسته هستند- از سوی دیگر داشته، دیگر نباید در لبنان جای داشته باشد.

 

دومین «نه» سعودی‌ها بعد از خلع سلاح مقاومت، درباره حضور و محبوبیت حامی مقاومت در لبنان است. ریاض به شکل پیدا و پنهانی لبنانی‌ها را تهدید می‌کند تا زمانی که روابط آنها با جمهوری اسلامی ایران حسنه باشد، نه تنها خبری از کمک‌های اقتصادی و سیاسی نخواهد بود، بلکه اقدامات تخریبی و تضعیفی هم علیه آنها ادامه پیدا خواهد.

 

سومین «نه» عربستان هم به هر نوع دولت تکنوکرات یا عمل‌گرای مستقل از خویش در لبنان است. به رغم ادعای سعد حریری مبنی بر تلاش برای تشکیل کابینه‌ای تکنوکرات، مسئولین سعودی در پیام‌های با و بی‌واسطه خود به رهبران جریان‌های سیاسی لبنان این مسئله را بارها تاکید کرده‌اند که حتی اگر لبنانی‌ها بتوانند دولت مستقلی را هم برای خود دست و پا کنند، اما این دولت هرگز نخواهد توانست برای مدت زمان طولانی عمر کرده و به طور حتم از طریق فشارهای مختلفی سرنگون می‌شود.

 

با توجه به این 3 اصل است که ریاض چندان همسویی با ابتکار عمل ماکرون در مورد لبنان از خود نشان نداد؛ زیرا به هر شکل ماکرون حزب‌الله را به رسمیت شناخته و خواهان کمک تمامی کشورها به لبنان و در عین حال تشکیل کابینه‌ای مستقل و به دور از وابستگی‌های فرامرزی شده بود.

 

همان طور که عراق شاهد اقدامات تخریبی سعودی بود، شاهزاده‌های سعودی قصد دارند همین سناریو را در لبنان هم به انجام برسانند اما فراموش کرده‌اند که صحنه عراق تفاوت زیادی با لبنان داشته و همچنان پتانسیل تقسیم شدن و چند دستگی را دارد اما در لبنان دیگر صف بندی‌های سیاسی، اجتماعی و دینی ـ مذهبی جایی برای تقسیم‌های مجدد ندارند.

 

دست آخر این که برای سعودی‌ها که خود بزرگترین صادرکننده نفت جهان هستند، اکتشافات جدید انرژی در آب‌های منطقه‌ای لبنان خبر خوبی محسوب نمی‌شود. پس هر چه دوره قدرت گرفتن لبنان از لحاظ اقتصادی دیرتر به انجام برسد، آنها منافع بیشتری را کسب خواهند کرد. گرچه نباید از پارامتر اسرائیل در فرایند تعامل ریاض با بیروت هم غافل ماند؛ شاید لبنان بیعانه‌ای برای تعامل علنی بین ریاض و تل‌آویو باشد؟