اعتمادآنلاین| اصولا صحبتهایی که در خصوص بیاثر بودن تحریمها از سوی برخی نمایندگان مجلس یا مسوولان اجرایی و... مطرح میشود برای من غیرقابل قبول است. وقتی ما از کرامت انسانی و شایستگی ایرانیان برای بهرهمندی از یک زندگی مطلوب صحبت میکنیم، باید بدانیم که ملزومات این زندگی آبرومندانه با فلسفه تحریمها همخوان نیست. هر تحریمی هم که از راه میرسد در راستای این راهبرد کلی است که بتواند فشار را بر گردههای مردم افزونتر و معیشت آنها را دشوارتر کند.
این روندی است که امریکاییها بسیار با برنامه دنبال میکنند، اما متاسفانه در کشور آرایش اقتصادی و سیاسی لازم برای این رویارویی اندیشیده نشده است. بدون تردید تحریمها اثرات روانی و عینی خود را بر اقتصاد میگذارد و انکار کردن مسوولان تغییری در این وضعیت نمیدهد. وقتی مسوولان کشورمان اعلام میکنند که تحریمها هیچ اثری ندارد و به این گفته خود هم اعتقاد دارند، باعث افزایش نگرانی کارشناسان میشود که مسوولان متوجه راهبردهای دشمنان نیستند. اینکه گفته میشود تحریمها اثر ندارد، اشتباه است، همین امروز دلار وارد کانال 30هزار تومانی به بالا شد، وقتی دلار افزایش پیدا میکند این معنا و مفهوم را میدهد که مجموعه کالا و خدمات در کشورمان دچار افزایش قیمت خواهند شد. همانند دومینویی که حرکت آن آغاز میشود و همه اجزا و قطعات را دربر میگیرد، ارز هم یک چنین تکانهای در اقتصاد ایجاد میکند.
بلومبرگ حدود 2ماه پیش اعلام کرد که در کنگره، وزارت خزانهداری و سایر نهادهای امریکایی جلساتی بهطور متمرکز برگزار میکنند تا فرآیند فشار بر ایران را بر اساس یک برنامهریزی منسجم دنبال کنند. اگر خاطرتان مانده باشد قبل از تکانههای تحریمی سالهای اخیر 6سناتور تندروی امریکایی مثل تدکروز و... در نامهای خواستار وضع تحریمهای گسترده علیه نظام بانکی و اقتصاد کشورمان شدند. این امر نشان میدهد که سیستم تصمیمساز یعنی ادمین اِستریشن امریکا کاملا هماهنگ عمل میکنند و قوه مقننه و قوه مجریه و قضاییه امریکا کاملا هماهنگ عمل میکند.
اما آیا ما در ایران در وضعیتی قرار داریم که بتوانیم بگوییم، ساختارهای اجرایی، تقنینی و قضایی کشور ما هماهنگ هستند و در مواجهه با چالشهای خارجی به جای همپوشانی، همافزایی دارند؟ هر روز اخبار تازهای از حاشیهسازی یک قوه برای قوه دیگر منتشر میشود، طبیعی است که در یک چنین فضای ناهماهنگی، بخشی از ظرفیتها و تواناییهای کشورمان دچار استهلاک میشود. اتفاقا اظهارنظرهایی که اخیرا توسط آقای ظریف مطرح شده و برخی رایزنیهای ارتباطی که اخبار آن منتشر میشود، نشاندهنده این واقعیت است که تحریمها باعث افزایش دامنهدار فشار اقتصادی به مردم مخصوصا طبقات کمتربرخودار شده است و برای برونرفت از این نظامات تحریمی هرچه سریعتر باید برنامهریزی و اقدام شود.
در جای دیگری هم اشاره کردم که شدت تحریمهای اقتصادی به اندازهای است که رییسجمهور کشورمان دیگر از واژههایی چون فشار حداکثری یا تحریمهای فزاینده سخن نمیگوید و صراحتا از یک جنگ اقتصادی تمامعیار علیه کشورمان سخن میگوید. این تغییر در عبارات به خصوص کلماتی که شخصیت باتجربهای همچون آقای روحانی به کار میبرند، معانی و مفاهیم بسیاری در بطن آن نهفته است. وقتی رییس جوهور کورمان از عبارت جنگ اقتصادی به جای تحریم صحبت میکند، معنای یک نبرد جدی در حوزه اقتصاد را میدهد.
اما آیا سایر نهادها و ساختارهای مدیریتی و مسوولان کشور متوجه این نبرد تمامعیار شدهاند؟و مهمتر از آن خود و قلمروی تحت مدیریت خود را مجهز به تاکتیکها و راهبردهای لازم برای رویارویی با چنین نبردی کردهاند؟ موضوعی است که به نظرم پاسخ آن را از دل اظهارات و سخنان مسوولان ایرانی و حاشیهسازیهایی که در داخل برای هم ایجاد میکنند به خوبی میتوان فهمید. بر این اساس نباید با ساده فرض کردن موضوعات پیچیده و فرافکنی و انکار؛ زمان را برای اتخاذ راهبردهای مناسب و آرایشهای تاکتیکی مورد نظر از دست بدهیم. در پایان تمام تحلیلها و ارزیابیها به نظرم ذکر این نکته ضروری است که مردم تحت فشار شدیدی قرار دارند و نوسانات و گرانیها باعث شده تا نظام طبقاتی کشورمان دچار تکانههای پیدرپی شود. تمام کسانی که مهر ایران را در دل دارند باید تلاش کنند تا سهمی برای حل مشکلات مردم و پایانی بر این فشارها داشته باشند.
منبع: تعادل
نظر شما