مرکز استان: شهر اصفهان
موقعیت جغرافیایی استان
عرض جغرافیایی: بین عرض 30 درجه و 42 دقیقه تا 34 درجه و 27 دقیقه شمالی
طول جغرافیایی: بین طول 49 درجه و 38 دقیقه تا 55 درجه و 32 دقیقه شرقی
موقعیت نسبی استان: واقع در مرکز ایران
همسایگان استان
شمال: استان سمنان
شمال غرب: استان قم
شرق و شمال شرق: استان یزد
غرب: استانهای مرکزی و لرستان
جنوب: استانهای فارس و کهگیلویه و بویراحمد
جنوب غرب: استان چهارمحال و بختیاری
مساحت استان: 107045 کیلومتر مربع
تعداد شهرستانها: 23
نام شهرستانها: آران و بیدگل- اردستان- اصفهان- بُرخوار- تیران و کرون- چادگان- خمینی شهر- خوانسار- خور و بیابانک- دهاقان- سِمیرُم- شاهین شهر و میمه- شهرضا- فریدن- فریدونشهر- فلاورجان- کاشان- گلپایگان- لنجان- مبارکه- نائین- نجفآباد و نطنز
جمعیت استان: 4879312 نفر
فاصله مرکز استان تا تهران: 439 کیلومتر
شهر خبر : منطقه مهم و استراتژیک اصفهان در روزگار باستان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص، از دیرباز در مسیر مهاجرانی قرار داشته که فلات ایران را به سوی دیگر سرزمینها میپیمودند. خطّه اصفهان با برخورداری از پیشینه طولانی، در طی ادوار مختلف و در منابع متعدد، با نامهای گوناگونی همچون اسپدان، سپاهان، سباهان، اصبهان، اسباهان، اسفاهان، اسپادنا، اسپاتنا، اسپهان، سفاهان، صفاهون، گابیان، گبی و گی یاد شده است.
در دوران عیلامیها، استان کنونی اصفهان یکی از ایالتهای کشور اَنزان یا اَنشان بود. در زمان هخامنشیان از آنجا که اصفهان مرکز قدرت هخامنشیان بود، نام آن از انزان به «گابیان» (گابا، گاد یا گی) تغییر یافت. گفته میشود کلمه «گی» مخفف «کی» و «کیان» به معنای محل پادشاهان کیانی میباشد. در زمان ورود اعراب به ایران، «گی» به «جی» تغییر یافت. البته در این خصوص حافظ ابونعیم مینویسد: «بنای شهر را به اسکندر نسبت دادهاند که به دست جی پسر زراده اصفهانی بنا کرده و شهر به نام وی، جی خوانده شد».
در دوران اشکانیان، این منطقه یکی از ایالتهای پهناور شاهان اشکانی بود و حاکم استان اصفهان (پایتخت آن)، با عنوان «شاه» خوانده میشد. با روی کار آمدن سلسله ساسانیان، منطقه اصفهان اهمیت بسیاری یافته و جنبه دفاعی و نظامی آن به عنوان مرکز گردآوری سپاه، بر ارزش جغرافیایی آن افزوده شد. در این دوره سپاهیان مناطق جنوبی ایران از جمله کرمان، فارس، خوزستان، سیستان و ... در این محل گردآمده و از اینجا به سوی محل نبرد حرکت میکردند به همین دلیل در این دوران به این منطقه نام «سپاهان» (اسپهان) داده شد که به مرور زمان به «اصفهان» تبدیل شد.
در خصوص نام سرزمین اصفهان نویسندگان بزرگ تاریخ نظرات گوناگونی ابراز نمودهاند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود:
یاقوت حموی مینویسد: «اصفهان یا اسپهان از کلمه اسباه است که به معنی سپاه و سگ میباشد.»
استاد پورداود میگوید: «ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است که میرساند در لهجه قدیم اصفهانی، اسباه به معنی سگ نیز بوده است.» پورداود یادآور شده است که بطلمیوس؛ جغرافیانگار سده دوم میلادی، نام این شهر را «اسپدان» نگاشته سپس میگوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مکان، یعنی جای سپاه است
.
مفضل سعد بن حسین مافروخی اصفهانی نویسنده کتاب محاسن اصفهان درباره نام اصفهان مینویسد: «... و همچنین گفتهاند که اصل لفظ نام اصفهان، اسفاهان بود چرا که در ایام فرس، گودرز بن گشواد بر آن مستولی و مالک بود و هر وقت که پای اقتدار در رکاب استظهار آوردی، هشتاد پسر صلبی او با او سوار گشتند، همه سواران جنگی فرزانه و جملگی دلاوران فرهنگی مردانه زیارت بر احفاد و اشیاع و عباد و اتباع، چون سوار میشدند مردم میگفتند اسفاهان، یعنی لشکر. تداول کلام عوام، اصفهان را بدان نام نهاد.»
ابن اثیر در کتاب اللباب مینویسد: «اصفهان به کسر اول یا فتح آن شهر بلاد جبال است و آن را از آن جهت اصفهان گفتهاند که معرف سپاهان است و سپاه به معنی لشکر و هان علامت جمع است و اینجا محل تجمع سپاه اکاسره بوده است.»
ابن دُرید اصبهان را مرکب از دو کلمه «اصب» و «هان» میداند که اولی به معنای «شهر» و دومی به معنی «سواره» و ترکیب آنها به معنی «شهر سواران» میباشد.
واژه «سپاه» در پارسی باستان به معنی اسب نیز آمده است زیرا اسب جزو کار سپاه بوده است. اسب در نزد آریاییها باارزش و محترم بوده و بسیاری از بزرگان و نامآوران ایرانی به نام اسب نامگذاری شدهاند همچون گشتاسب، لهراسب و جاماسب.
111/111
منبع : wikipg
نظر شما