یک روز خواهان «اتحاد جهان برای ادامه ی تحریم تسلیحاتی ایران» بود و روز دیگر، خواهان «گفتگوی رو در روی ایران و آمریکا»، این اواخر حتی اروپاییها نیز او را جدی نمیگرفتند زیرا فهمیده بودند شکاف ایجاد شده بین «پمپئو و ترامپ» به قدری است که امثال«برایان هوک» تقریباً در مناسبات قدرت در کاخ سفید چندان جدی گرفته نمیشوند و این گونه بود که وقتی خبر رفتن «هوک» و آمدن«آبرامز» منتشر شد به معنای واقع کلمه«آب از آب تکان نخورد» یعنی یک رفت و آمد ساده در حد تغییر رئیس کارکنان کاخ سفید!
>کارنامه ی آبرامز؛ 4 دهه حضور و یک دنیا رسوایی
به گزارش روز نو :رسانهها به قدری به این جا به جایی سرد واکنش نشان دادند که معلوم شد حتی اگر این یک جا به جایی «انتخاباتی» نیز بوده است، یک جا به جایی«خنثی» است.
با کنارهگیری برایان هوک از نمایندگی ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، الیوت آبرامز جایگزین او شد. نام آبرامز را همین اواخر در جریان حضور«نفتکشهای ایرانی در بنادر ونزوئلا» بارها شنیدیم که از تهدید شروع شد و به نصیحت ختم شد اما نفتکشها رفتند و بار خودشان را خالی کردند و بازگشتند و به تهدید و نصایح آبرامز هم کسی گوش نداد!
>آبرامز و ایران ـ کنترا، مک فارلین و جنگ عراق
آبرامز با چهار دهه حضور در سیاست خارجی آمریکا در رویدادهای مهمی چون رسوایی ایران-کنترا یا ماجرای مکفارلین و جنگ عراق نقش داشته است. الیوت آبرامز از دسته سیاستمداران آمریکایی است که به نومحافظهکاران یا نئوکانها مشهور و در سیاست خارجی به دنبال نقش فعال آمریکا در امور کشورهای دیگر هستند و تبلیغ دموکراسی و ارزشهای لیبرال را در کنار نظامیگری دارند. بیشتر کارشناسان معتقدند:«آبرامز اگرچه نخواهد توانست نقشی در مدت زمان باقیمانده ـ حدود 100 روز ـ به انتخابات ایفا کند اما باید بدانیم که او یکی از تندروترین و افراطیترین چهرههایی است که ایرانستیزتر از هوک و باسابقهتر از وی در مسائل خاورمیانه میباشد.» ناگفته پیدا است:«در سرزمینی که 400هزار میلیاردر زندگی میکنند برای سیاست آمریکا چه کسانی تصمیم میگیرند!؟ خصوصاً در انتصاب و انتخاب اخیر، به روشنی میتوان نقش نومحافظهکاران و یهودیانِ مسیحی آمریکا که به شدت افراطی و دشمن ایران هستند را مشاهده کرد.»
برایان هوک کارش را کمی پس از آن شروع کرد که آمریکا با دستور دونالد ترامپ از توافق هستهای با ایران خارج شد. یک گروه کاری ویژه ایران تشکیل شد و هوک چهره اصلی سیاست فشار حداکثری بود که از حکومت ایران انتقاد میکرد و به دفاع از سیاست آمریکا درباره ایران میپرداخت. او در حالی از مقامش کنار رفت که به نظر میرسد بازگشت تحریمهای آمریکا برخلاف خواسته دولت ترامپ نتوانسته ایران را برای توافقی دیگر به میز مذاکره بازگرداند. حال چند ماهی بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری نمانده و روزنامه واشنگتن پست از قول منبعی آگاه نوشته کنارهگیری آقای هوک به درخواست دولت بوده تا شکست استراتژی در مورد ایران به گردن او بیفتد.
بی آن که به مسئله ی آبرامز بپردازیم باید اذعان به این مسئله داشته باشیم که تکلیف هوک به روشنی معلوم بود زیرا؛ دوست و دشمن معتقد بودند«فشار حداکثری آمریکا علیه ایران» شکستخوردهترین سیاست ضد ایرانی بود که طی این سالها کاخ سفید درپیش گرفته بود و اما ترامپ تنها در مسئله ی ایران شکست نخورد، آمریکای ترامپ در هیچ جبهه از جبهههای گشوده شده در سیاست خارجی نتوانست حداقلترین توفیق را نیز شامل خود کند؛ در کره ی شمالی، در ونزوئلا، در کشورهای عرب خاورمیانه، در سوریه و عراق، در افغانستان و در نهایت در مواجهه ایران.
برخی از تحلیلگران مسائل بینالمللی میگویند:«از این زاویه اگر بنگریم باید نگاه خود را به روابط سرد و مملو از بیاعتمادی بین پمپئو و ترامپ معطوف داریم و بپذیریم در رفتن هوک و آورده شدن آبرامز نه تنها ترامپ نقشی نداشت که شاید حتی این چهره از سوی لابیهای قدرتمند صهیونیستی به کاخ سفید تحمیل شده باشد.»
>رابطه آبرامز و ترامپ؟!
الیوت آبرامز که جانشین برایان هوک شد مسئول سیاست آمریکا در امور ونزوئلا بوده است، یک کشور دیگر که حکومتش مانند ایران در فهرست تحریمهای آمریکا است. آبرامز هرچند پرسابقهتر است و به سرسختی مشهور، عملا در مورد ونزوئلا موفقتر از هوک در مورد ایران نبوده است. نیکولاس مادورو همچنان در قدرت است و تحریمهای پیاپی، به رسمیت شناختن و حتی تلاشهای مخالفان برای سرنگونی دولت از طریق کودتا به جایی نرسیده است. در واقع اعزام نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا هرچند توان نجات اقتصاد دو کشور را ندارد، نمایشی سیاسی از این بوده که این دو میتوانند همچنان خلاف سیاستهای اعلامشده آمریکا عمل کنند. حال قرار است آبرامز نماینده ویژه دولت آمریکا در امور هر دو کشور باشد.
در آغاز کار دولت دونالد ترامپ، گزارشها حاکی از آن بود که رکس تیلرسون میخواست آبرامز را به عنوان معاون وزیر خارجه انتخاب کند، اما به دلیل مخالفت ترامپ نتوانست. آبرامز پیش از انتخابات سال ۲۰۱۶ مقالهای در نقد دونالد ترامپ نوشته بود که با مثالی تاریخی از حزب دموکرات در انتخابات ۱۹۷۲ آمریکا این طور شروع میشد: «حزب کسی را نامزد کرده که نمیتواند برنده شود و نباید رئیس جمهور ایالات متحده شود.» همین جمله حکایت از آن دارد که اساساً ترامپ با چنین دیدگاهی که در الیوت آبرامز وجود دارد، نمیتوانسته، انتخاب گر او باشد آن هم برای میز ایران و برای جانشینی هوک که اگرچه از کارمندان پمپئو محسوب میشد اما گوش به فرمانِ ترامپ بود و حتی در برخی مواقع؛ تبلیغاتچی مواضع ضد ایرانی دونالد ترامپ!
نکته ی عجیب اما این که، خود رکس تیلرسون یکی از مقامهای پرشماری بود که دولت ترامپ را ترک کرد، اما آبرامز در سال آخر به دولت او پیوست.
>سابقه ی آبرامز در دولتهای قبلی آمریکا؟!
الیوت آبرامز در دولت رونالد ریگان معاون وزیر خارجه در امور حقوقبشر و بعدتر معاون امور قاره آمریکا شد. هرچند که مقامش عنوان حقوق بشری را در خود داشت، گروههای حقوق بشری منتقدش
بودند. عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر در دوران ریگان، الیوت آبرامز را متهم میکردند که در لاپوشانی جنایتهای حکومتهای نظامی متحد آمریکا در آمریکای لاتین نقش داشته است. او گزارشها از کشتار غیرنظامیان به دست نیروهای دیکتاتوری نظامی السالوادور را رد میکرد و حامی افراین ریوس مونت، دیکتاتور نظامی گواتمالا بود. الیوت آبرامز همچنین خواهان مداخله مستقیم آمریکا برای سرنگونی مانوئل نوریگا در پاناما شده بود؛ سرنوشتی که در واقعیت برای این عامل سابق سیا و دشمن بعدی آمریکا اتفاق افتاد.
ایران-کنترا یا آن طور که در ایران مشهور است «مکفارلین» داستان فروش پنهانی سلاح به ایران بود که مقامهای آمریکایی میخواستند با پول آن از شبهنظامیان دست راستی کنترا در نیکاراگوئه حمایت کنند. اما معامله مخفیانه دو طرف فاش شد و در آن رسوایی، الیوت آبرامز برای پنهان کردن اطلاعات از کنگره مجرم شناخته شد. البته جورج بوش پدر، که پس از ریاست سازمان سیا معاون رونالد ریگان شد، پس از رسیدن به ریاست جمهوری الیوت آبرامز را عفو کرد. چند سال بعد که پسر او به قدرت رسید آقای آبرامز دوباره به دولت آمریکا برگشت و مقامهایی از جمله دستیار ویژه رئیسجمهور و جانشین مشاور امنیت ملی شد. در دوره جورج بوش پسر و جنگ عراق الیوت آبرامز در سیاستگذاری کاخ سفید برای خاورمیانه نقش داشت. در سال ۲۰۰۲ روزنامه گاردین گزارش کرد که آقای آبرامز در حمایت از کودتای نافرجامی علیه هوگو چاوز، رئیس جمهور وقت ونزوئلا، نقش داشته است.
>موضع و اندیشههای ضد ایرانی آبرامز
در سال ۲۰۰۳، درست پس از حمله آمریکا به عراق، آن طور که واشنگتنپست گزارش کرده بود آبرامز نقشی کلیدی در به سرانجام نرسیدن طرح صلح پیشنهادی ایران داشت. طرحی که واشنگتنپست در ۲۰۰۷ گزارش کرد از طریق فاکس ارسال شد و الیوت آبرامز آن را به کاندولیزا رایس، وزیر خارجه نرساند. این دیپلمات کهنهکار راستگرا که خوشبینی چندانی به دیپلماسی با ایران ندارد، در حالی عهدهدار امور ایران در دولت دونالد ترامپ شده است که نظرسنجیها حاکی از پیشتازی جو بایدن است.
>جوبایدن، قدم به قدم به سوی کاخ سفید
در بررسی نقطه نظرات کارشناسان مسائل آمریکا که کمابیش نزدیک به هم است به این نتیجه میرسیم که:« اوضاع بد اقتصادی و نگاه تبخترآمیز ترامپ به سیاست و نیز«خودشیفتگی» بیش از حد در کنار گامهای مصمم جوبایدن، سبب شده تا از هم اکنون شانس بایدن را بسیار فراتر از ترامپی بدانیم که حتی آراء ثابت سبد جمهوریخواهان را از دست داده است.»
در کنار این مسئله باید توجه داشت:« این که بایدن تصمیم میگیرد معاون زن داشته باشد و نامزدهای نهایی او برای پست معاونت«رایس و هریس» هستند یعنی همزمان میخواهد هم از حمایت بانوان آمریکایی برخوردار شود هم از حمایت سیاه پوستان.»
برخی کارشناسان که طی ماههای اخیر با آفتاب یزد به گفتگو پرداختهاند از جمله بیگدلی و ابوالفتح، دو بازه زمانی«خرداد و شهریور»را مهم تلقی کرده بودند، خرداد چون هنوز میتوانستند شرایط در عرصه ی بینالمللی را به نفع خود تغییر دهند و شهریور به لحاظ معرفی نامزدهای پست معاونت و مناظره ها.
تعیینکننده دانستن شهریور، شهریوری که برای ترامپ بسیار سخت خواهد گذشت علت روشنی دارد:«مناظرهها اندک اندک از راه میرسند، نقش معاونینی که میخواهند همراه با رئیس جمهور بعدی راهی کاخ سفید شوند بسیار تعیینکننده است پس از همین حالا باید گفت تکلیف انتخابات آمریکا نه در اکتبر و آبان که در همین شهریورِ پیش رو تعیین خواهد شد هرچند در شکست ترامپ بیشتر از آن که رفتار و شعارهای جوبایدن نقش داشته باشد سیاستهای غلط و شکست خورده ی ترامپ تاثیرگذار خواهد بود.»
پیشترها به دنبال رسیدن به پاسخ به این پرسش بودیم که چرا نخبگان دانشگاهی قدم در عرصه ی سیاست و مواجه شدن با انتخابات برای ساکن کاخ سفید شدن نمیگذارند که رو در رو شدیم با نظریه«رد دخالت دانشگاهیان در سیاست» زیرا:«پروسه ی رئیس جمهور شدن در آمریکا بسیار سخت و پیچیده است یعنی این گونه نیست که یک نفر از پشت میزش در فلان دانشگاه بلند شود و شش ماه بعد ساکن کاخ سفید شده باشد. در مورد انتخاب آبرامز نیز چنین فرضی حاکم است یا به تعبیری محتاطانهتر میتواند حاکم باشد یعنی مسیری که آبرامز برای جانشینی هوک پیموده است چندان ساده و باری به هرجهت نبوده حتی اگر این مسیر را از همین حالا و با تکیه بر شکستهای پی در پی آمریکا در فشار حداکثری بر ایران، منتج به هیچ و شکستی دیگر بدانیم.»
اگرچه فرضیه ی «دخالت دانشگاهیها در سیاست» به شدت رد میشود اما روی دیگری نیز این سکه دارد و آن این که:«اگرچه اندیشکدهها در تعیین سیاستهای کلی نقش دارند اما جایی که سیاست آمریکا شکل میگیرد و مسیر برای عبور انتخاب میکند هرگز کاخ سفید و اتاق رئیس جمهور نیست بلکه تعیینکننده ی تمامی سیاستهای آمریکا و نقشههایی که باید عملیاتی شود در پشت پردههایی شکل میگیرد که میلیاردها دلار سود و منافع مالی اشخاص و گروههای سیاسی ـ اقتصادی نهفته است حال اگر ترامپ نتوانسته باشد حافظ منافع میلیاردرهای آمریکایی بوده باشد طبیعتاً جای خود را به جوبایدن خواهد داد تا شاید او بتواند ایالات متحده ی آمریکا را از ورطه ی نابودی کامل در جامعه ی جهانی نجات دهد.»
بیشتر کارشناسان مسائل حوزه ی امریکا ضمن عقیم خواندن نقشههای ضدایرانی آمریکاییها بر این عقیده استوار هستند که:«داستان میز ایران و حضور چهرههایی که ایران ستیزی آنان زبانزد خاص و عام است به دولت ریگان و سپس بوش باز میگردد.»
این مهم را میتوان در کارنامه ی الیوت آبرامز نیز مشاهده کرد اما مسئله ی مهمتر یک عبارت است:«در ادبیات سیاسی آمریکا«شرارت» معادل چیزی است که باید حتماً نابود شود و وقتی به ایران و برخی دیگر از کشورها، «محور شرارت» گفته میشود یعنی «دستور نابودی» این کشورها صادر شده است پس میبینیم به جز دوران 8 ساله ی اوباما و دموکرات ها، همواره در کاخ سفید حضور داشتهاند چهرههایی که دل خوشی از ایران و ایرانی نداشتند و تصمیمگیران پشت صحنه دقیقاً دست روی افرادی گذاشتهاند که ایرانستیزتر، افراطیتر و متنفرتر بوده اند؛ هرچند آمریکاییها باید بپذیرند سیاستهای ضد ایرانی کاخ سفید طی 40 سال گذشته جز در ایجاد فشارهای اقتصادی، ثمره و فایده ی دیگری نیز نداشته است.»
نکته ی مهم و پایانی این که؛ با هر کارشناسی که با او درباره ی
آینده ی ریاست جمهوری آمریکا به گفتگو نشستیم متفق القول گفتند که«پیشبینی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا» غیر ممکن است اما به نظر میرسد: «از حالا به بعد دیگر معجزه میتواند ترامپ را در کاخ سفید نگه دارد اما در وضعیت فعلی، شکست ترامپ چیزی فراتر از قطعی است!»
برایان هوک رفت
آبرامز؛ ایران ستیزتر، افراطیتر و ناموفق تر!
یک روز خواهان «اتحاد جهان برای ادامه ی تحریم تسلیحاتی ایران» بود و روز دیگر، خواهان «گفتگوی رو در روی ایران و آمریکا»، این اواخر حتی اروپاییها نیز او را جدی نمیگرفتند زیرا فهمیده بودند شکاف ایجاد شده بین «پمپئو و ترامپ» به قدری است که امثال«برایان هوک» تقریباً در مناسبات قدرت در کاخ سفید چندان جدی گرفته نمیشوند و این گونه بود که وقتی خبر رفتن «هوک» و آمدن«آبرامز» منتشر شد به معنای واقع کلمه«آب از آب تکان نخورد» یعنی یک رفت و آمد ساده در حد تغییر رئیس کارکنان کاخ سفید!
صاحبخبر -
∎