به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله دیباجی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم،در سخنانی به تشریح اهمیت و فضیلت عیدغدیر سعید خم پرداخته است که به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
{یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ}[۱]
عید سعید غدیر را به همه مسلمانان بویژه شیعیان جهان تبریک عرض می کنم ؛ عید ولایت عیدی است که از همه اعیاد اسلامی مهم تر است ؛ راوی از امام صادق سلام الله علیه سئوال می کند که برای مسلمانان آیا عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه وجود دارد ؟ قال سلام الله علیه «نعم أعظمها حُرمة» فرمود عیدی است که از همه عیدها حرمتش بیشتر است؛ روز ۱۸ ذیحجه الحرام است که پیامبر صلی الله علیه و اله منصب ولایت را به امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه داد و فرمود « مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ » [۲] .
مسئله غدیر و اعطاء رسول الله صلی الله علیه و آله منصب ولایت و امامت را به علی بن ابیطالب سلام الله علیه در ۱۸ ذیحجه در بازگشت از حجّه الوداع اختصاص به شیعه ندارد بلکه علماء اهل سنت نیز در کتب خود آورده اند.
علامه امینی رضوان الله علیه در کتاب الغدیر حدیث غدیر را از ۱۱۰ نفر صحابه و ۸۴ نفر از تابعین و از ۳۶۰ دانشمند معروف اسلامی نقل می کند [۳] حدیث غدیر از متواترات است و اگر کسی در تواتر این روایت تردید کند باید گفت او هیچ روایت متواتری را قبول نمی کند ؛ داستان غدیر را بطور تفصیل می توان در کتب «الغدیر» از علامه امینی و «احقاق الحق» از قاضی نورالله شوشتری و «المراجعات» شرف الدین و «دلائل الصدوق» از مرحوم مظفر و «لیالی پیشاور» از سلطان الواعظین و «درّالمنثور» از سیوطی ملاحظه کرد که پیامبر صلی الله علیه و اله در سال دهم هجرت روز پنجشنبه هشت روز بعد از عید قربان روز هجدهم ذیحجه الحرام بعد از مراجعت از حجه الوداع هنگامی که به غدیر خم (نزدیک جُحفه) رسید دستور توقف قافله را دادند و قافله از حرکت ایستاد؛ غدیر خم چهارراه بود از شمال راهی بمدینه و از جنوب راهی به یمن و از شرق راهی به عراق و از غرب راهی به سرزمین مصر داشت در آنجا آیه تبلیغ نازل شد تنها آیه ای که مشتمل برتهدید عدم تبلیغ رسالت است؛ چه امر مهمی است که عدم تبلیغ آن مساوی با عدم تبلیغ رسالت است، عدم تبلیغ آن مساوی با عدم تبلیغ احکام الهیه است ؛ پیامبر صلی الله علیه و آله از خود نمی ترسید چون در مقابل بت پرستان ایستاد و بت های آنان را سب کرد و بت پرستی را استهزاء نمود و نترسید، بلکه ترس او از اتهام به (مُحاباة ) بود که منافقان بگویند چرا داماد و پسر عموی خود را جانشین خود قرار دادی، می ترسید که منافقان نبوت و عصمت او را مورد طعن و خدشه قرار دهند؛خداوند تضمین می کند و میفرماید{وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} [۴]سیاق آیه شریفه بر امر مهمی دلالت دارد :
۱- عنوان {یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ}
۲- صیغه امر باب تفعیل (بَلِّغْ) که تأکیدش از باب افعال (ابلغ) زیادتر است
۳- عدم تبلیغ آن مساوی با عدم تبلیغ رسالت است
مراد از از کلمه (مَا) نمی تواند احکام الهی غیر از ولایت باشد زیرا سوره مائده مدنی است نه مکی و در اواخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده و بیشتر احکام به مردم تبلیغ شده . علاوه اگر مراد از کلمه (مَا) قرآن و احکام الهی باشد شرط و جزاء در جمله شرطیه متحد می شود گویا گفته شده «ان لم تُبلّغ فما بلّغت ان لم تفعل فما فعلتَ» و این تحصیل حاصل است پس معلوم میشود مراد از کلمه (ما) ولایت و امامت است.
برخی از مخالفین گفته اند کلمه (مولی) در جمله پیامبر « مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ » فقط به معنی ولی امر و رهبر نیست بلکه به معنی دوست نیز آمده است !! جواب : لفظ مشترک اگر قرینه معیّنه (نه قرینه صارفه) برای یکی از معانی داشته باشد همان معنی مراد است مانند اینکه بگوید «رأیت عینا جاریه رأیت عینا باکیه» لفظ عین مشترک است لکن با قرینه جاریه معلوم میشود و مراد چشمه است و با قرینه باکیه معلوم میشود مراد چشم است و در جمله پیامبر صلی الله علیه و آله (مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ) قرینه لفظیه و عقلیه وجود دارد که مراد از (مولی) رهبر و سرپرست است اما قرینه لفظیه جمله پیامبر صلی الله علیه و اله در خطبه خود :
۱- «ألست أولی بکم من أنفسکم» چنانکه در قرآن آمده: {النَّبِیُّ أَوْلَیٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ }[۵]
۲- جمله دیگرش «یوشک ان اُدعی فأجیب» چطور از رحلت خود خبر داد که نزدیک است من از بین شما بروم و این جمله با تعیین جانشین و رهبری تناسب دارد نه با دوستی.
۳- چطور حدیث ثقلین را مطرح نمود و امام علی سلام الله علیه را عِدل و هم سنگ قرآن قرار داد
اما قرینه عقلیه
۱- پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از خطبه چطور از مردم بیعت گرفت آیا برای دوستی علی سلام الله علیه بیعت گرفت یا برای رهبری و ولایت مطلقه و جمله «بخٍّ بخٍّ لک یابن ابیطالب أصبَحتَ و أمسَیتَ مولای و مولی کلِّ مؤمنٍ و مؤمنَهٍ »که بعنوان تبریک و تهینت میگفتند این برای دوستی است یا برای رهبری ؟
۲- ابلاغ دوستی امام علی سلام الله علیه ترس ندارد که خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید {وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} بلکه ابلاغ رهبری و امامت موجب ترس بود ترس از اتهام به (مُحاباه ) بوده که منافقان میگویند.
۳- دستور پیامبر صلی الله علیه و اله در رابطه با توقف قافله (که در تاریخ تعداد جمعیت را از ۹۰ هزار تا صد بیست هزار نفر نوشته اند ) پیامبر صلی الله علیه وآله که « رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ »[۶]است پیامبر صلی الله علیه وآله که «بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ »[۷] است چطور اینهمه مردم را در بیابانی داغ و سوزنده و تفتیده حجاز (جحفه و غدیر خم ) نگه داشته؟ که اکثر همراهان یک طرف عبا را از زیر پا و یک طرف دیگرش را روی سر انداخته بودند قطعاً این دستور توقف برای مسئله مهمی است و آن مربوط به تداوم و تکمیل دین و امامت و رهبری است و لذا آیه {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ۚ}[۸]نازل شد چنانچه ابن جریر طبری در کتاب «الولایه» و حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب «ما نزل من القرآن فی حق علی سلام الله علیه » وخطیب بغدادی در تاریخ خود آورده اند[۹] همچنین در مناقب خوارزمی ج ۱ ص ۱۱۷ و در تذکره ابن جوزی ج ۱ ص ۳۰ .
علاوه در قرآن مجید کلمه (مولی) بمعنی اولی آمده چنانکه سیّد رضی علم الهدی رضوان الله علیه در ذیل آیه {مَأْوَاکُمُ النَّارُ ۖ هِیَ مَوْلَاکُمْ}[۱۰] فرموده «ای هی اولی بکم » کما قال البیضاوی و الزمخشری و غیرهما من المفسرین ایضاً ؛ {وَلِکُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِیَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ ۚ }[۱۱] مراد از (مولی) کسی است که اولی به میراث باشد .[۱۲]
در خاتمه بحث چند روایت در باب محبت امام امیرالمؤمنین سلام الله علیه ذکر می کنم
علامه مجلسی رضوان الله علیه در کتاب «البحار» این روایت را نقل فرمودند :
عن الرسول الله صلی الله علیه و اله «مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ جَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ»[۱۳]پیامبر صلی الله علیه و اله : هر کس علی سلام الله علیه را دوست داشته باشد سکرات (سختیهای ) مرگ بر او آسان میشود و خداوند قبر او را باغی از باغهای بهشت قرار می دهد .
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ سلام الله علیه قَالَ: «مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ الْوَاقِعَةَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّه إِلَی النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَةً وَ لَا آفَةً مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ سلام الله علیه وَ هَذِهِ السُّورَةُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام خَاصَّةً لَا یَشْرَکُهُ فِیهَا أَحَد»[۱۴] از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق علیهالسلام فرمود:هر کس در هر شب جمعه سوره واقعه را تلاوت کند، خداوند او را دوست خواهد داشت و او را در نزد همه مردم نیز محبوب خواهد ساخت، و در دنیا بدبختی و تنگدستی و ناداری نمی بیند، و آسیبی از آسیب های دنیا به او نمی رسد، و از همنشینان امیر مؤمنان علیهالسلام خواهد بود، و این سوره مخصوص امیرمؤمنان علیه السلام است و هیچ کس با او در آن شریک نیست.
فخر رازی که از علماء سنت است در مفاتیح الغیب آورده است : «مَنْ اَرادَ اَنْ ینْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلْمِهِ وَاِلی نوحٍ فی تَقْواهُ وَفَهْمِهِ وَ اِلی اِبْراهیمَ فی حِلْمِهِ وَ اِلی یحْیی بْنِ زَکریا فی زُهْدِهِ وَاِلی مُوسی فی هَیبَتِهِ وَاِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلْینْظُرَ اِلی عَلی بْنِ اَبی طالِبٍ»؛[۱۵] هر کس می خواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سید محمد تقی دیباجی اصفهانی
[۱] سوره مبارکه مائده آیه ۶۷
[۲] مفاتیح الجنان ص ۲۷۶
[۳] الغدیر ج ۱ ص ۲۳۰
[۴] سوره مبارکه مائده آیه ۶۷
[۵] سوره مبارکه احزاب آیه ۶
[۶] سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۷
[۷] سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۸
[۸] سوره مبارکه مائده آیه ۳
[۹] ج ۲ ص ۴۹۸
[۱۰] سوره مبارکه حدید آیه ۱۵
[۱۱] سوره مبارکه نساء آیه ۳۳
[۱۲] سفینه البحار ج ۶ ص ۶۰۸
[۱۳] بحارالانوار ج ۷۴ ص ۸۱ – سفینه البحار ج ۴ ص ۲۱۰
[۱۴] سفینه البحار ج ۷ ص ۲۷۰
[۱۵] مفاتیح الغیب ج ۸ ص ۲۴۸ ذیل آیه شریفه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران .
نظر شما