انتخابات آمریکا که قرار است در ۱۳ آبان ماه برگزار شود، در حالی به موعد مقرر نزدیک میشود که این کشور در شرایط ویژه همهگیری کرونا قرار دارد.
شیوع این بیماری در آمریکا به حدی وحشتناک و غیرمنتظره است که این کشور را برخلاف تصورات جهانی از امکانات و تجهیزات بهداشتی درمانی آن، به یکی از آسیبپذیرترین کشورهای جهان در برابر این ویروس تبدیل کرده است.
کشیده شدن کشور به قرنطینه کامل برای مدت سه ماه و بازگشایی نیمه کاره آن در ماه اخیر، بزرگترین ضربه را به وضعیت اقتصادی آمریکا وارد کرد به گونهای که بدون در نظر گرفتن پیشبینی رکود جهانی اقتصاد پیش از کرونا، رشد تولید ناخالص ملی را به شدت کاهش داد.
گزارشهای اخیر نشان میدهد رشد تولید ناخالص ملی در سه ماه آوریل، مه و ژوئن، حدود ۳۳ درصد کاهش داشته است و این به معنای آن است که بزرگترین فرصت ترامپ برای بهرهبرداری تبلیغاتی در انتخابات پیش رو، از دست رفته است.
اگرچه ترامپ مدعی است پیش از کرونا، وضعیت اقتصادی این کشور در بهترین شرایط قرار داشته است و برنامه اقتصادی وی توانسته نرخ بیکاری را به حداقل برساند، تولید نفت را افزایش دهد و آمریکا را به منبع انرژی جهانی تبدیل کند اما ثبت نام نزدیک به ۴۰ میلیون نفر متقاضی دریافت مزایای بیکاری، ورشکستگی بنگاههای کوچک اقتصادی و واگذاری جنگ تعرفهای به رقیب که پیش از کرونا آغاز کرده بود، رئیس جمهوری فعلی آمریکا را در موقعیت انفعالی قرار داده است.
از این رو، دولت ترامپ تمرکز خود را بر مقابله با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان گذاشته است تا از رهگذر کرونا بتواند شرکتهای آمریکایی که در چین فعال هستند را به کشور بازگرداند تا شاید نرخ بیکاری خود را کاهش دهد؛ همان کاری که پیشتر با برخی شرکتهای خودروسازی برای بازگرداندن کارخانههای خود از مکزیک به داخل آمریکا انجام داد.
در باب سیاست خارجی هم ترامپ بیش از هر کسی میداند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. تندروهای کاخ سفید با مشاورههای خارجی به ویژه رژیم صهیونیستی، آمریکا را از پیمانهای بینالمللی زیادی خارج کردند، به حضورشان در برخی نهادهای مهم بینالمللی خاتمه دادند و مساله کره شمالی را به گرفتن چند عکس تقلیل بخشیدند به گونهای که کیم جونگ اون پس از ۲ سال به صراحت اعلام کرد تاسیسات هستهای این کشور مزیت آنها است و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند.
در ونزوئلا، دولت ترامپ تنها به شکل راهزنها، منابع این کشور را توقیف کرد و طبق گزارش رسانههای آمریکا از آنها برای ساخت دیوار مرز جنوبی بهره برد.
سیاست فشار حداکثری آنها در قبال ایران به اعتراف روز پنجشنبه مایک پمپئو در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، نتوانسته است به اهداف خود دست یابد.
ایجاد ائتلاف بینالمللی به اصطلاح حفاظت از عبور و مرور آزاد دریایی در خلیج فارس هم به نتیجهای نرسید. ابتکار ورشو بی نتیجه ماند و آمریکا تنها این فرصت را به دست آورد که ۱۲ هزار نیروی خود را از آلمان به لهستان گسیل دارد و به این ترتیب، متحد دیرین خود یعنی برلین را بیش از گذشته از خود بی نیاز سازد.
تلاش برای قطع خط انتقال انرژی نورداستروم بین روسیه و آلمان و همچنین تهدید به تحریم تمام شرکتهایی که در این مساله فعالیت داشته باشند، نشان دیگری از استیصال آمریکا در بازاریابی انرژی خویش در میان اروپاییها است. ضمن اینکه تحریم متحدان هم اقدام بیسابقهای است که دولت ترامپ از انجام آن ابایی ندارد چرا که راهبرد اصلی آن، «آمریکا اول» است.
فشار برای قطع همکاری ارتباطی و مخابراتی میان کشورهای اروپایی و اعضای ناتو با شرکتهای چینی به ویژه هوآوی و زی تی ای، هم تاکنون ره به جایی نبرده است که مشخصترین آن، اظهارات ماریز پین وزیر خارجه استرالیا در واشنگتن بود که هفته گذشته به صراحت اعلام کرد، ما بر اساس منافع خود تصمیم میگیریم و ارتباط با چین برای ما بسیار اهمیت دارد.
در افغانستان هم دولت ترامپ امیدی برای رسیدن به اهداف خود در آنچه که مصالحه بین طالبان و دولت افغانستان نامیده است، در سه ماه باقی مانده تا انتخابات نمیبیند هرچند که تمام تلاش و ابزار خود را در این زمینه به کار گرفته است. در دیگر مناطق درگیری همچون یمن، سوریه و عراق هم دولت ترامپ بیش از پیش جایگاه و موقعیت خود را متزلزل میبیند به گونهای که روسیه، سوریه و جمهوری اسلامی ایران به اقدامات متجاوزانه آمریکا نسبت به هواپیمای مسافربری ماهان واکنش جدی نشان دادند و این جمله به کرات در شورای امنیت تکرار شد که حضور آمریکا در سوریه، یک اقدام اشغالگری غیرقانونی است.
در کنار اینها، ترامپ در داخل کشور اگرچه میکوشد با تزریق پولی به نام کمکهای حمایتی در دوران کرونا، استمهال وام دانشجویی و مانند آن، فشار اقتصادی را کمرنگ کند اما موج اعتراض مردمی در شهرهای مختلف آمریکا علیه سیستم تبعیضآمیز و نابرابری نژادی دیگر مسالهای است که نشان از شکاف بزرگ اجتماعی دارد.
ترامپ هم که در سه سال گذشته نشان داد، هوادار سفیدپوستان است و به سادگی از کنار فجایع سفیدبرترپندارها عبور میکند، قادر نخواهد بود به شیوه درستی آن را مدیریت کند.
استفاده از گارد ملی و نیروهای فدرال در سرکوب معترضان که پس از واشنگتن دی سی، در شهر پورتلند ایالت اورگان نمود روشنی دارد، به ابزاری برای قدرتنمایی ترامپ تبدیل شده است.
ترامپ از این مساله، علیه دموکراتها استفاده میکند. فیلم تبلیغاتی میسازد که آنهایی که معترضند در واقع غارتگرانی هستند که در صورت پیروزی دموکراتها بر کشور حاکم خواهند شد.
به این ترتیب، رئیس جمهوری فعلی آمریکا هر شیوهای که دموکراتها از آن حمایت کنند را وارونه جلوه داده و خطری برای کشور مینامد. او به خوبی میداند پایگاه اصلی رای وی، گرایشهای شدید ملیگرایانه دارند؛ چه این مساله برخورد با معترضانی باشد که او به کرات آنها را شورشی، غارتگر و چپاولگر نامیده است و چه شیوه رای دادن در شرایط کرونایی.
نامزد جمهوریخواهان در رقابتهای ۲۰۲۰ حتی در میان رئیسان جمهوری این کشور هم منزوی است. این مساله را میتوان در حضور سه رئیس جمهوری اخیر آمریکا یعنی بیل کلینتون، جورج دابلیو بوش و باراک اوباما در مراسم تدفین جان لوئیس عضو سیاهپوست مجلس نمایندگان آمریکا دید در حالی که ترامپ حاضر نشد به این مراسم برود.
اوبامای سیاهپوست هم در این مراسم سخنرانی کرد که در بخشهایی از آن، انتقادهای جدی علیه اقدامات دولت فعلی آمریکا مطرح شد، بر حضور حداکثری مردم در صندوق رای تاکید کرد و گفت کسانی هستند که به شیوههای مختلف میخواهند مردم پای صندوق رای نیایند و حضورشان کمرنگ باشد.
اشاره رئیس جمهوری سابق آمریکا به توئیتها و اظهارات ترامپ معطوف است که مساله تقلب در انتخابات و کلاهبرداری نامیدن رایگیری پستی را مطرح کرده است.
ترامپ همچنین تاخیر در برگزاری انتخابات را به میان کشید تا شاید به این ترتیب، فضای رسانهای و افکار عمومی را از شکستهای پیاپی خود دور سازد تا به مسالهای بپردازند که احتمالا خود او هم میداند در حوزه اختیارات وی قرار ندارد.
رئیس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد که انتخابات پستی را قبول ندارد اما موافق انتخابات غیابی است. او مدعی شد که در انتخابات پستی مشخص نیست برگههای رای برای چه کسانی ارسال میشود، چه کسانی آن را دریافت میکنند و باز میگردانند.
ترامپ اظهار کرد در این روش، بسیاری از برگههای رای ممکن است مفقود شود و برای اثبات ادعای خود، به مقالههای واشنگتن پست و وال استریت ژورنال استناد کرد که تنها این مقاله را درست نامید و مابقی خبرهای آنها را جعلی خواند!
ادعای تاخیر در انتخابات در همان لحظات اولیه با موج مخالفت دو حزبی مواجه شد و حتی میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان سنا هم علیه آن موضع گرفت و تاکید کرد انتخابات باید در موعد مقرر برگزار شود.
اما ادعای کلاهبرداری انتخابات پستی، گویای راهبرد ترامپ و تیم انتخاباتی او برای تشکیک در نتیجه انتخابات است که نظرسنجیها از هم اکنون باخت او را نشان میدهند. با این وجود، واشنگتن پست و ای بی سی نیوز نظرسنجی انجام دادهاند که نشان میدهد بیش از ۶ نفر از هر ۱۰ نفر با رایگیری پستی موافق هستند. هرچند این نگرانی هم مطرح میشود که کلاهبرداری، به خطر افتادن امنیت رای و اطلاعات نادرست هم میتواند در این شیوه وجود داشته باشد.
به عنوان مثال ، ۴۹ درصد از آمریکایی ها در اواسط ماه ژوئیه اظهار داشتند که رایگیری از طریق پست "در برابر میزان قابل توجهی از کلاهبرداری" آسیبپذیر است.
اما نیویورک تایمز در گزارشی بر این عقیده است که کلاهبرداری در این شیوه رایگیری بسیار نادر است چرا که در پنج ایالت هم اکنون همه رایگیری خود را از طریق پست انجام میدهند.
رایگیری حضوری در انتخابات مقدماتی در برخی ایالتها همچون ویسکانسین به خوبی نشان داد که با توجه به شیوع کرونا و کاهش صندوقهای رای، مشکلات جدی را برای رایدهندگان که باید در صفهای طولانی آن هم در یک روز کاری بایستند، ایجاد کرده است.
تنها ۲۸ درصد هواداران بایدن از احتمال تقلب در رایگیری پستی سخن میگویند در حالیکه در بین هوادران ترامپ، رقم ۷۸ درصدی را بر اساس نظر سنجی واشنگتن پست و ای بی سی نیوز تشکیل میدهند.
در حالی که اکثریت پشتیبانان بایدن میگویند که رای پستی روش رایگیری مورد نظر در سال جاری است، تنها ۱۷ درصد از هواداران ترامپ این حرف را میزنند اما جدای از شیوه انتخاباتی و اینکه چه کسی از صندوق رای بیرون آید، در حال حاضر ترامپ با تشکیک در روند انتخابات و زیر سوال بردن سیستم انتخاباتی این کشور که به منزله نماد دموکراسی و ارزشهای آن قلمداد میشود، تنها باعث تعمیق شکاف میان هواداران و مخالفان شده است.
تداوم این مساله و ایجاد بحران ناشی از آن، تنها بی اعتبار کردن مشروعیت انتخابات آمریکا و همچنین تجزیه داخلی را در پی خواهد داشت که حتی جایگاه آمریکا در جهان را هم بیش از پیش تنزل میبخشد.
شیوع این بیماری در آمریکا به حدی وحشتناک و غیرمنتظره است که این کشور را برخلاف تصورات جهانی از امکانات و تجهیزات بهداشتی درمانی آن، به یکی از آسیبپذیرترین کشورهای جهان در برابر این ویروس تبدیل کرده است.
کشیده شدن کشور به قرنطینه کامل برای مدت سه ماه و بازگشایی نیمه کاره آن در ماه اخیر، بزرگترین ضربه را به وضعیت اقتصادی آمریکا وارد کرد به گونهای که بدون در نظر گرفتن پیشبینی رکود جهانی اقتصاد پیش از کرونا، رشد تولید ناخالص ملی را به شدت کاهش داد.
گزارشهای اخیر نشان میدهد رشد تولید ناخالص ملی در سه ماه آوریل، مه و ژوئن، حدود ۳۳ درصد کاهش داشته است و این به معنای آن است که بزرگترین فرصت ترامپ برای بهرهبرداری تبلیغاتی در انتخابات پیش رو، از دست رفته است.
اگرچه ترامپ مدعی است پیش از کرونا، وضعیت اقتصادی این کشور در بهترین شرایط قرار داشته است و برنامه اقتصادی وی توانسته نرخ بیکاری را به حداقل برساند، تولید نفت را افزایش دهد و آمریکا را به منبع انرژی جهانی تبدیل کند اما ثبت نام نزدیک به ۴۰ میلیون نفر متقاضی دریافت مزایای بیکاری، ورشکستگی بنگاههای کوچک اقتصادی و واگذاری جنگ تعرفهای به رقیب که پیش از کرونا آغاز کرده بود، رئیس جمهوری فعلی آمریکا را در موقعیت انفعالی قرار داده است.
از این رو، دولت ترامپ تمرکز خود را بر مقابله با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان گذاشته است تا از رهگذر کرونا بتواند شرکتهای آمریکایی که در چین فعال هستند را به کشور بازگرداند تا شاید نرخ بیکاری خود را کاهش دهد؛ همان کاری که پیشتر با برخی شرکتهای خودروسازی برای بازگرداندن کارخانههای خود از مکزیک به داخل آمریکا انجام داد.
در باب سیاست خارجی هم ترامپ بیش از هر کسی میداند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. تندروهای کاخ سفید با مشاورههای خارجی به ویژه رژیم صهیونیستی، آمریکا را از پیمانهای بینالمللی زیادی خارج کردند، به حضورشان در برخی نهادهای مهم بینالمللی خاتمه دادند و مساله کره شمالی را به گرفتن چند عکس تقلیل بخشیدند به گونهای که کیم جونگ اون پس از ۲ سال به صراحت اعلام کرد تاسیسات هستهای این کشور مزیت آنها است و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند.
در ونزوئلا، دولت ترامپ تنها به شکل راهزنها، منابع این کشور را توقیف کرد و طبق گزارش رسانههای آمریکا از آنها برای ساخت دیوار مرز جنوبی بهره برد.
سیاست فشار حداکثری آنها در قبال ایران به اعتراف روز پنجشنبه مایک پمپئو در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، نتوانسته است به اهداف خود دست یابد.
ایجاد ائتلاف بینالمللی به اصطلاح حفاظت از عبور و مرور آزاد دریایی در خلیج فارس هم به نتیجهای نرسید. ابتکار ورشو بی نتیجه ماند و آمریکا تنها این فرصت را به دست آورد که ۱۲ هزار نیروی خود را از آلمان به لهستان گسیل دارد و به این ترتیب، متحد دیرین خود یعنی برلین را بیش از گذشته از خود بی نیاز سازد.
تلاش برای قطع خط انتقال انرژی نورداستروم بین روسیه و آلمان و همچنین تهدید به تحریم تمام شرکتهایی که در این مساله فعالیت داشته باشند، نشان دیگری از استیصال آمریکا در بازاریابی انرژی خویش در میان اروپاییها است. ضمن اینکه تحریم متحدان هم اقدام بیسابقهای است که دولت ترامپ از انجام آن ابایی ندارد چرا که راهبرد اصلی آن، «آمریکا اول» است.
فشار برای قطع همکاری ارتباطی و مخابراتی میان کشورهای اروپایی و اعضای ناتو با شرکتهای چینی به ویژه هوآوی و زی تی ای، هم تاکنون ره به جایی نبرده است که مشخصترین آن، اظهارات ماریز پین وزیر خارجه استرالیا در واشنگتن بود که هفته گذشته به صراحت اعلام کرد، ما بر اساس منافع خود تصمیم میگیریم و ارتباط با چین برای ما بسیار اهمیت دارد.
در افغانستان هم دولت ترامپ امیدی برای رسیدن به اهداف خود در آنچه که مصالحه بین طالبان و دولت افغانستان نامیده است، در سه ماه باقی مانده تا انتخابات نمیبیند هرچند که تمام تلاش و ابزار خود را در این زمینه به کار گرفته است. در دیگر مناطق درگیری همچون یمن، سوریه و عراق هم دولت ترامپ بیش از پیش جایگاه و موقعیت خود را متزلزل میبیند به گونهای که روسیه، سوریه و جمهوری اسلامی ایران به اقدامات متجاوزانه آمریکا نسبت به هواپیمای مسافربری ماهان واکنش جدی نشان دادند و این جمله به کرات در شورای امنیت تکرار شد که حضور آمریکا در سوریه، یک اقدام اشغالگری غیرقانونی است.
در کنار اینها، ترامپ در داخل کشور اگرچه میکوشد با تزریق پولی به نام کمکهای حمایتی در دوران کرونا، استمهال وام دانشجویی و مانند آن، فشار اقتصادی را کمرنگ کند اما موج اعتراض مردمی در شهرهای مختلف آمریکا علیه سیستم تبعیضآمیز و نابرابری نژادی دیگر مسالهای است که نشان از شکاف بزرگ اجتماعی دارد.
ترامپ هم که در سه سال گذشته نشان داد، هوادار سفیدپوستان است و به سادگی از کنار فجایع سفیدبرترپندارها عبور میکند، قادر نخواهد بود به شیوه درستی آن را مدیریت کند.
استفاده از گارد ملی و نیروهای فدرال در سرکوب معترضان که پس از واشنگتن دی سی، در شهر پورتلند ایالت اورگان نمود روشنی دارد، به ابزاری برای قدرتنمایی ترامپ تبدیل شده است.
ترامپ از این مساله، علیه دموکراتها استفاده میکند. فیلم تبلیغاتی میسازد که آنهایی که معترضند در واقع غارتگرانی هستند که در صورت پیروزی دموکراتها بر کشور حاکم خواهند شد.
به این ترتیب، رئیس جمهوری فعلی آمریکا هر شیوهای که دموکراتها از آن حمایت کنند را وارونه جلوه داده و خطری برای کشور مینامد. او به خوبی میداند پایگاه اصلی رای وی، گرایشهای شدید ملیگرایانه دارند؛ چه این مساله برخورد با معترضانی باشد که او به کرات آنها را شورشی، غارتگر و چپاولگر نامیده است و چه شیوه رای دادن در شرایط کرونایی.
نامزد جمهوریخواهان در رقابتهای ۲۰۲۰ حتی در میان رئیسان جمهوری این کشور هم منزوی است. این مساله را میتوان در حضور سه رئیس جمهوری اخیر آمریکا یعنی بیل کلینتون، جورج دابلیو بوش و باراک اوباما در مراسم تدفین جان لوئیس عضو سیاهپوست مجلس نمایندگان آمریکا دید در حالی که ترامپ حاضر نشد به این مراسم برود.
اوبامای سیاهپوست هم در این مراسم سخنرانی کرد که در بخشهایی از آن، انتقادهای جدی علیه اقدامات دولت فعلی آمریکا مطرح شد، بر حضور حداکثری مردم در صندوق رای تاکید کرد و گفت کسانی هستند که به شیوههای مختلف میخواهند مردم پای صندوق رای نیایند و حضورشان کمرنگ باشد.
اشاره رئیس جمهوری سابق آمریکا به توئیتها و اظهارات ترامپ معطوف است که مساله تقلب در انتخابات و کلاهبرداری نامیدن رایگیری پستی را مطرح کرده است.
ترامپ همچنین تاخیر در برگزاری انتخابات را به میان کشید تا شاید به این ترتیب، فضای رسانهای و افکار عمومی را از شکستهای پیاپی خود دور سازد تا به مسالهای بپردازند که احتمالا خود او هم میداند در حوزه اختیارات وی قرار ندارد.
رئیس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد که انتخابات پستی را قبول ندارد اما موافق انتخابات غیابی است. او مدعی شد که در انتخابات پستی مشخص نیست برگههای رای برای چه کسانی ارسال میشود، چه کسانی آن را دریافت میکنند و باز میگردانند.
ترامپ اظهار کرد در این روش، بسیاری از برگههای رای ممکن است مفقود شود و برای اثبات ادعای خود، به مقالههای واشنگتن پست و وال استریت ژورنال استناد کرد که تنها این مقاله را درست نامید و مابقی خبرهای آنها را جعلی خواند!
ادعای تاخیر در انتخابات در همان لحظات اولیه با موج مخالفت دو حزبی مواجه شد و حتی میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان سنا هم علیه آن موضع گرفت و تاکید کرد انتخابات باید در موعد مقرر برگزار شود.
اما ادعای کلاهبرداری انتخابات پستی، گویای راهبرد ترامپ و تیم انتخاباتی او برای تشکیک در نتیجه انتخابات است که نظرسنجیها از هم اکنون باخت او را نشان میدهند. با این وجود، واشنگتن پست و ای بی سی نیوز نظرسنجی انجام دادهاند که نشان میدهد بیش از ۶ نفر از هر ۱۰ نفر با رایگیری پستی موافق هستند. هرچند این نگرانی هم مطرح میشود که کلاهبرداری، به خطر افتادن امنیت رای و اطلاعات نادرست هم میتواند در این شیوه وجود داشته باشد.
به عنوان مثال ، ۴۹ درصد از آمریکایی ها در اواسط ماه ژوئیه اظهار داشتند که رایگیری از طریق پست "در برابر میزان قابل توجهی از کلاهبرداری" آسیبپذیر است.
اما نیویورک تایمز در گزارشی بر این عقیده است که کلاهبرداری در این شیوه رایگیری بسیار نادر است چرا که در پنج ایالت هم اکنون همه رایگیری خود را از طریق پست انجام میدهند.
رایگیری حضوری در انتخابات مقدماتی در برخی ایالتها همچون ویسکانسین به خوبی نشان داد که با توجه به شیوع کرونا و کاهش صندوقهای رای، مشکلات جدی را برای رایدهندگان که باید در صفهای طولانی آن هم در یک روز کاری بایستند، ایجاد کرده است.
تنها ۲۸ درصد هواداران بایدن از احتمال تقلب در رایگیری پستی سخن میگویند در حالیکه در بین هوادران ترامپ، رقم ۷۸ درصدی را بر اساس نظر سنجی واشنگتن پست و ای بی سی نیوز تشکیل میدهند.
در حالی که اکثریت پشتیبانان بایدن میگویند که رای پستی روش رایگیری مورد نظر در سال جاری است، تنها ۱۷ درصد از هواداران ترامپ این حرف را میزنند اما جدای از شیوه انتخاباتی و اینکه چه کسی از صندوق رای بیرون آید، در حال حاضر ترامپ با تشکیک در روند انتخابات و زیر سوال بردن سیستم انتخاباتی این کشور که به منزله نماد دموکراسی و ارزشهای آن قلمداد میشود، تنها باعث تعمیق شکاف میان هواداران و مخالفان شده است.
تداوم این مساله و ایجاد بحران ناشی از آن، تنها بی اعتبار کردن مشروعیت انتخابات آمریکا و همچنین تجزیه داخلی را در پی خواهد داشت که حتی جایگاه آمریکا در جهان را هم بیش از پیش تنزل میبخشد.
انتخابات آمریکا که قرار است در ۱۳ آبان ماه برگزار شود، در حالی به موعد مقرر نزدیک میشود که این کشور در شرایط ویژه همهگیری کرونا قرار دارد.
شیوع این بیماری در آمریکا به حدی وحشتناک و غیرمنتظره است که این کشور را برخلاف تصورات جهانی از امکانات و تجهیزات بهداشتی درمانی آن، به یکی از آسیبپذیرترین کشورهای جهان در برابر این ویروس تبدیل کرده است.
کشیده شدن کشور به قرنطینه کامل برای مدت سه ماه و بازگشایی نیمه کاره آن در ماه اخیر، بزرگترین ضربه را به وضعیت اقتصادی آمریکا وارد کرد به گونهای که بدون در نظر گرفتن پیشبینی رکود جهانی اقتصاد پیش از کرونا، رشد تولید ناخالص ملی را به شدت کاهش داد.
گزارشهای اخیر نشان میدهد رشد تولید ناخالص ملی در سه ماه آوریل، مه و ژوئن، حدود ۳۳ درصد کاهش داشته است و این به معنای آن است که بزرگترین فرصت ترامپ برای بهرهبرداری تبلیغاتی در انتخابات پیش رو، از دست رفته است.
اگرچه ترامپ مدعی است پیش از کرونا، وضعیت اقتصادی این کشور در بهترین شرایط قرار داشته است و برنامه اقتصادی وی توانسته نرخ بیکاری را به حداقل برساند، تولید نفت را افزایش دهد و آمریکا را به منبع انرژی جهانی تبدیل کند اما ثبت نام نزدیک به ۴۰ میلیون نفر متقاضی دریافت مزایای بیکاری، ورشکستگی بنگاههای کوچک اقتصادی و واگذاری جنگ تعرفهای به رقیب که پیش از کرونا آغاز کرده بود، رئیس جمهوری فعلی آمریکا را در موقعیت انفعالی قرار داده است.
از این رو، دولت ترامپ تمرکز خود را بر مقابله با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان گذاشته است تا از رهگذر کرونا بتواند شرکتهای آمریکایی که در چین فعال هستند را به کشور بازگرداند تا شاید نرخ بیکاری خود را کاهش دهد؛ همان کاری که پیشتر با برخی شرکتهای خودروسازی برای بازگرداندن کارخانههای خود از مکزیک به داخل آمریکا انجام داد.
در باب سیاست خارجی هم ترامپ بیش از هر کسی میداند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. تندروهای کاخ سفید با مشاورههای خارجی به ویژه رژیم صهیونیستی، آمریکا را از پیمانهای بینالمللی زیادی خارج کردند، به حضورشان در برخی نهادهای مهم بینالمللی خاتمه دادند و مساله کره شمالی را به گرفتن چند عکس تقلیل بخشیدند به گونهای که کیم جونگ اون پس از ۲ سال به صراحت اعلام کرد تاسیسات هستهای این کشور مزیت آنها است و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند.
در ونزوئلا، دولت ترامپ تنها به شکل راهزنها، منابع این کشور را توقیف کرد و طبق گزارش رسانههای آمریکا از آنها برای ساخت دیوار مرز جنوبی بهره برد.
سیاست فشار حداکثری آنها در قبال ایران به اعتراف روز پنجشنبه مایک پمپئو در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، نتوانسته است به اهداف خود دست یابد.
ایجاد ائتلاف بینالمللی به اصطلاح حفاظت از عبور و مرور آزاد دریایی در خلیج فارس هم به نتیجهای نرسید. ابتکار ورشو بی نتیجه ماند و آمریکا تنها این فرصت را به دست آورد که ۱۲ هزار نیروی خود را از آلمان به لهستان گسیل دارد و به این ترتیب، متحد دیرین خود یعنی برلین را بیش از گذشته از خود بی نیاز سازد.
تلاش برای قطع خط انتقال انرژی نورداستروم بین روسیه و آلمان و همچنین تهدید به تحریم تمام شرکتهایی که در این مساله فعالیت داشته باشند، نشان دیگری از استیصال آمریکا در بازاریابی انرژی خویش در میان اروپاییها است. ضمن اینکه تحریم متحدان هم اقدام بیسابقهای است که دولت ترامپ از انجام آن ابایی ندارد چرا که راهبرد اصلی آن، «آمریکا اول» است.
فشار برای قطع همکاری ارتباطی و مخابراتی میان کشورهای اروپایی و اعضای ناتو با شرکتهای چینی به ویژه هوآوی و زی تی ای، هم تاکنون ره به جایی نبرده است که مشخصترین آن، اظهارات ماریز پین وزیر خارجه استرالیا در واشنگتن بود که هفته گذشته به صراحت اعلام کرد، ما بر اساس منافع خود تصمیم میگیریم و ارتباط با چین برای ما بسیار اهمیت دارد.
در افغانستان هم دولت ترامپ امیدی برای رسیدن به اهداف خود در آنچه که مصالحه بین طالبان و دولت افغانستان نامیده است، در سه ماه باقی مانده تا انتخابات نمیبیند هرچند که تمام تلاش و ابزار خود را در این زمینه به کار گرفته است. در دیگر مناطق درگیری همچون یمن، سوریه و عراق هم دولت ترامپ بیش از پیش جایگاه و موقعیت خود را متزلزل میبیند به گونهای که روسیه، سوریه و جمهوری اسلامی ایران به اقدامات متجاوزانه آمریکا نسبت به هواپیمای مسافربری ماهان واکنش جدی نشان دادند و این جمله به کرات در شورای امنیت تکرار شد که حضور آمریکا در سوریه، یک اقدام اشغالگری غیرقانونی است.
در کنار اینها، ترامپ در داخل کشور اگرچه میکوشد با تزریق پولی به نام کمکهای حمایتی در دوران کرونا، استمهال وام دانشجویی و مانند آن، فشار اقتصادی را کمرنگ کند اما موج اعتراض مردمی در شهرهای مختلف آمریکا علیه سیستم تبعیضآمیز و نابرابری نژادی دیگر مسالهای است که نشان از شکاف بزرگ اجتماعی دارد.
ترامپ هم که در سه سال گذشته نشان داد، هوادار سفیدپوستان است و به سادگی از کنار فجایع سفیدبرترپندارها عبور میکند، قادر نخواهد بود به شیوه درستی آن را مدیریت کند.
استفاده از گارد ملی و نیروهای فدرال در سرکوب معترضان که پس از واشنگتن دی سی، در شهر پورتلند ایالت اورگان نمود روشنی دارد، به ابزاری برای قدرتنمایی ترامپ تبدیل شده است.
ترامپ از این مساله، علیه دموکراتها استفاده میکند. فیلم تبلیغاتی میسازد که آنهایی که معترضند در واقع غارتگرانی هستند که در صورت پیروزی دموکراتها بر کشور حاکم خواهند شد.
به این ترتیب، رئیس جمهوری فعلی آمریکا هر شیوهای که دموکراتها از آن حمایت کنند را وارونه جلوه داده و خطری برای کشور مینامد. او به خوبی میداند پایگاه اصلی رای وی، گرایشهای شدید ملیگرایانه دارند؛ چه این مساله برخورد با معترضانی باشد که او به کرات آنها را شورشی، غارتگر و چپاولگر نامیده است و چه شیوه رای دادن در شرایط کرونایی.
نامزد جمهوریخواهان در رقابتهای ۲۰۲۰ حتی در میان رئیسان جمهوری این کشور هم منزوی است. این مساله را میتوان در حضور سه رئیس جمهوری اخیر آمریکا یعنی بیل کلینتون، جورج دابلیو بوش و باراک اوباما در مراسم تدفین جان لوئیس عضو سیاهپوست مجلس نمایندگان آمریکا دید در حالی که ترامپ حاضر نشد به این مراسم برود.
اوبامای سیاهپوست هم در این مراسم سخنرانی کرد که در بخشهایی از آن، انتقادهای جدی علیه اقدامات دولت فعلی آمریکا مطرح شد، بر حضور حداکثری مردم در صندوق رای تاکید کرد و گفت کسانی هستند که به شیوههای مختلف میخواهند مردم پای صندوق رای نیایند و حضورشان کمرنگ باشد.
اشاره رئیس جمهوری سابق آمریکا به توئیتها و اظهارات ترامپ معطوف است که مساله تقلب در انتخابات و کلاهبرداری نامیدن رایگیری پستی را مطرح کرده است.
ترامپ همچنین تاخیر در برگزاری انتخابات را به میان کشید تا شاید به این ترتیب، فضای رسانهای و افکار عمومی را از شکستهای پیاپی خود دور سازد تا به مسالهای بپردازند که احتمالا خود او هم میداند در حوزه اختیارات وی قرار ندارد.
رئیس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد که انتخابات پستی را قبول ندارد اما موافق انتخابات غیابی است. او مدعی شد که در انتخابات پستی مشخص نیست برگههای رای برای چه کسانی ارسال میشود، چه کسانی آن را دریافت میکنند و باز میگردانند.
ترامپ اظهار کرد در این روش، بسیاری از برگههای رای ممکن است مفقود شود و برای اثبات ادعای خود، به مقالههای واشنگتن پست و وال استریت ژورنال استناد کرد که تنها این مقاله را درست نامید و مابقی خبرهای آنها را جعلی خواند!
ادعای تاخیر در انتخابات در همان لحظات اولیه با موج مخالفت دو حزبی مواجه شد و حتی میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان سنا هم علیه آن موضع گرفت و تاکید کرد انتخابات باید در موعد مقرر برگزار شود.
اما ادعای کلاهبرداری انتخابات پستی، گویای راهبرد ترامپ و تیم انتخاباتی او برای تشکیک در نتیجه انتخابات است که نظرسنجیها از هم اکنون باخت او را نشان میدهند. با این وجود، واشنگتن پست و ای بی سی نیوز نظرسنجی انجام دادهاند که نشان میدهد بیش از ۶ نفر از هر ۱۰ نفر با رایگیری پستی موافق هستند. هرچند این نگرانی هم مطرح میشود که کلاهبرداری، به خطر افتادن امنیت رای و اطلاعات نادرست هم میتواند در این شیوه وجود داشته باشد.
به عنوان مثال ، ۴۹ درصد از آمریکایی ها در اواسط ماه ژوئیه اظهار داشتند که رایگیری از طریق پست "در برابر میزان قابل توجهی از کلاهبرداری" آسیبپذیر است.
اما نیویورک تایمز در گزارشی بر این عقیده است که کلاهبرداری در این شیوه رایگیری بسیار نادر است چرا که در پنج ایالت هم اکنون همه رایگیری خود را از طریق پست انجام میدهند.
رایگیری حضوری در انتخابات مقدماتی در برخی ایالتها همچون ویسکانسین به خوبی نشان داد که با توجه به شیوع کرونا و کاهش صندوقهای رای، مشکلات جدی را برای رایدهندگان که باید در صفهای طولانی آن هم در یک روز کاری بایستند، ایجاد کرده است.
تنها ۲۸ درصد هواداران بایدن از احتمال تقلب در رایگیری پستی سخن میگویند در حالیکه در بین هوادران ترامپ، رقم ۷۸ درصدی را بر اساس نظر سنجی واشنگتن پست و ای بی سی نیوز تشکیل میدهند.
در حالی که اکثریت پشتیبانان بایدن میگویند که رای پستی روش رایگیری مورد نظر در سال جاری است، تنها ۱۷ درصد از هواداران ترامپ این حرف را میزنند اما جدای از شیوه انتخاباتی و اینکه چه کسی از صندوق رای بیرون آید، در حال حاضر ترامپ با تشکیک در روند انتخابات و زیر سوال بردن سیستم انتخاباتی این کشور که به منزله نماد دموکراسی و ارزشهای آن قلمداد میشود، تنها باعث تعمیق شکاف میان هواداران و مخالفان شده است.
تداوم این مساله و ایجاد بحران ناشی از آن، تنها بی اعتبار کردن مشروعیت انتخابات آمریکا و همچنین تجزیه داخلی را در پی خواهد داشت که حتی جایگاه آمریکا در جهان را هم بیش از پیش تنزل میبخشد.
∎
شیوع این بیماری در آمریکا به حدی وحشتناک و غیرمنتظره است که این کشور را برخلاف تصورات جهانی از امکانات و تجهیزات بهداشتی درمانی آن، به یکی از آسیبپذیرترین کشورهای جهان در برابر این ویروس تبدیل کرده است.
کشیده شدن کشور به قرنطینه کامل برای مدت سه ماه و بازگشایی نیمه کاره آن در ماه اخیر، بزرگترین ضربه را به وضعیت اقتصادی آمریکا وارد کرد به گونهای که بدون در نظر گرفتن پیشبینی رکود جهانی اقتصاد پیش از کرونا، رشد تولید ناخالص ملی را به شدت کاهش داد.
گزارشهای اخیر نشان میدهد رشد تولید ناخالص ملی در سه ماه آوریل، مه و ژوئن، حدود ۳۳ درصد کاهش داشته است و این به معنای آن است که بزرگترین فرصت ترامپ برای بهرهبرداری تبلیغاتی در انتخابات پیش رو، از دست رفته است.
اگرچه ترامپ مدعی است پیش از کرونا، وضعیت اقتصادی این کشور در بهترین شرایط قرار داشته است و برنامه اقتصادی وی توانسته نرخ بیکاری را به حداقل برساند، تولید نفت را افزایش دهد و آمریکا را به منبع انرژی جهانی تبدیل کند اما ثبت نام نزدیک به ۴۰ میلیون نفر متقاضی دریافت مزایای بیکاری، ورشکستگی بنگاههای کوچک اقتصادی و واگذاری جنگ تعرفهای به رقیب که پیش از کرونا آغاز کرده بود، رئیس جمهوری فعلی آمریکا را در موقعیت انفعالی قرار داده است.
از این رو، دولت ترامپ تمرکز خود را بر مقابله با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان گذاشته است تا از رهگذر کرونا بتواند شرکتهای آمریکایی که در چین فعال هستند را به کشور بازگرداند تا شاید نرخ بیکاری خود را کاهش دهد؛ همان کاری که پیشتر با برخی شرکتهای خودروسازی برای بازگرداندن کارخانههای خود از مکزیک به داخل آمریکا انجام داد.
در باب سیاست خارجی هم ترامپ بیش از هر کسی میداند هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. تندروهای کاخ سفید با مشاورههای خارجی به ویژه رژیم صهیونیستی، آمریکا را از پیمانهای بینالمللی زیادی خارج کردند، به حضورشان در برخی نهادهای مهم بینالمللی خاتمه دادند و مساله کره شمالی را به گرفتن چند عکس تقلیل بخشیدند به گونهای که کیم جونگ اون پس از ۲ سال به صراحت اعلام کرد تاسیسات هستهای این کشور مزیت آنها است و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند.
در ونزوئلا، دولت ترامپ تنها به شکل راهزنها، منابع این کشور را توقیف کرد و طبق گزارش رسانههای آمریکا از آنها برای ساخت دیوار مرز جنوبی بهره برد.
سیاست فشار حداکثری آنها در قبال ایران به اعتراف روز پنجشنبه مایک پمپئو در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، نتوانسته است به اهداف خود دست یابد.
ایجاد ائتلاف بینالمللی به اصطلاح حفاظت از عبور و مرور آزاد دریایی در خلیج فارس هم به نتیجهای نرسید. ابتکار ورشو بی نتیجه ماند و آمریکا تنها این فرصت را به دست آورد که ۱۲ هزار نیروی خود را از آلمان به لهستان گسیل دارد و به این ترتیب، متحد دیرین خود یعنی برلین را بیش از گذشته از خود بی نیاز سازد.
تلاش برای قطع خط انتقال انرژی نورداستروم بین روسیه و آلمان و همچنین تهدید به تحریم تمام شرکتهایی که در این مساله فعالیت داشته باشند، نشان دیگری از استیصال آمریکا در بازاریابی انرژی خویش در میان اروپاییها است. ضمن اینکه تحریم متحدان هم اقدام بیسابقهای است که دولت ترامپ از انجام آن ابایی ندارد چرا که راهبرد اصلی آن، «آمریکا اول» است.
فشار برای قطع همکاری ارتباطی و مخابراتی میان کشورهای اروپایی و اعضای ناتو با شرکتهای چینی به ویژه هوآوی و زی تی ای، هم تاکنون ره به جایی نبرده است که مشخصترین آن، اظهارات ماریز پین وزیر خارجه استرالیا در واشنگتن بود که هفته گذشته به صراحت اعلام کرد، ما بر اساس منافع خود تصمیم میگیریم و ارتباط با چین برای ما بسیار اهمیت دارد.
در افغانستان هم دولت ترامپ امیدی برای رسیدن به اهداف خود در آنچه که مصالحه بین طالبان و دولت افغانستان نامیده است، در سه ماه باقی مانده تا انتخابات نمیبیند هرچند که تمام تلاش و ابزار خود را در این زمینه به کار گرفته است. در دیگر مناطق درگیری همچون یمن، سوریه و عراق هم دولت ترامپ بیش از پیش جایگاه و موقعیت خود را متزلزل میبیند به گونهای که روسیه، سوریه و جمهوری اسلامی ایران به اقدامات متجاوزانه آمریکا نسبت به هواپیمای مسافربری ماهان واکنش جدی نشان دادند و این جمله به کرات در شورای امنیت تکرار شد که حضور آمریکا در سوریه، یک اقدام اشغالگری غیرقانونی است.
در کنار اینها، ترامپ در داخل کشور اگرچه میکوشد با تزریق پولی به نام کمکهای حمایتی در دوران کرونا، استمهال وام دانشجویی و مانند آن، فشار اقتصادی را کمرنگ کند اما موج اعتراض مردمی در شهرهای مختلف آمریکا علیه سیستم تبعیضآمیز و نابرابری نژادی دیگر مسالهای است که نشان از شکاف بزرگ اجتماعی دارد.
ترامپ هم که در سه سال گذشته نشان داد، هوادار سفیدپوستان است و به سادگی از کنار فجایع سفیدبرترپندارها عبور میکند، قادر نخواهد بود به شیوه درستی آن را مدیریت کند.
استفاده از گارد ملی و نیروهای فدرال در سرکوب معترضان که پس از واشنگتن دی سی، در شهر پورتلند ایالت اورگان نمود روشنی دارد، به ابزاری برای قدرتنمایی ترامپ تبدیل شده است.
ترامپ از این مساله، علیه دموکراتها استفاده میکند. فیلم تبلیغاتی میسازد که آنهایی که معترضند در واقع غارتگرانی هستند که در صورت پیروزی دموکراتها بر کشور حاکم خواهند شد.
به این ترتیب، رئیس جمهوری فعلی آمریکا هر شیوهای که دموکراتها از آن حمایت کنند را وارونه جلوه داده و خطری برای کشور مینامد. او به خوبی میداند پایگاه اصلی رای وی، گرایشهای شدید ملیگرایانه دارند؛ چه این مساله برخورد با معترضانی باشد که او به کرات آنها را شورشی، غارتگر و چپاولگر نامیده است و چه شیوه رای دادن در شرایط کرونایی.
نامزد جمهوریخواهان در رقابتهای ۲۰۲۰ حتی در میان رئیسان جمهوری این کشور هم منزوی است. این مساله را میتوان در حضور سه رئیس جمهوری اخیر آمریکا یعنی بیل کلینتون، جورج دابلیو بوش و باراک اوباما در مراسم تدفین جان لوئیس عضو سیاهپوست مجلس نمایندگان آمریکا دید در حالی که ترامپ حاضر نشد به این مراسم برود.
اوبامای سیاهپوست هم در این مراسم سخنرانی کرد که در بخشهایی از آن، انتقادهای جدی علیه اقدامات دولت فعلی آمریکا مطرح شد، بر حضور حداکثری مردم در صندوق رای تاکید کرد و گفت کسانی هستند که به شیوههای مختلف میخواهند مردم پای صندوق رای نیایند و حضورشان کمرنگ باشد.
اشاره رئیس جمهوری سابق آمریکا به توئیتها و اظهارات ترامپ معطوف است که مساله تقلب در انتخابات و کلاهبرداری نامیدن رایگیری پستی را مطرح کرده است.
ترامپ همچنین تاخیر در برگزاری انتخابات را به میان کشید تا شاید به این ترتیب، فضای رسانهای و افکار عمومی را از شکستهای پیاپی خود دور سازد تا به مسالهای بپردازند که احتمالا خود او هم میداند در حوزه اختیارات وی قرار ندارد.
رئیس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد که انتخابات پستی را قبول ندارد اما موافق انتخابات غیابی است. او مدعی شد که در انتخابات پستی مشخص نیست برگههای رای برای چه کسانی ارسال میشود، چه کسانی آن را دریافت میکنند و باز میگردانند.
ترامپ اظهار کرد در این روش، بسیاری از برگههای رای ممکن است مفقود شود و برای اثبات ادعای خود، به مقالههای واشنگتن پست و وال استریت ژورنال استناد کرد که تنها این مقاله را درست نامید و مابقی خبرهای آنها را جعلی خواند!
ادعای تاخیر در انتخابات در همان لحظات اولیه با موج مخالفت دو حزبی مواجه شد و حتی میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان سنا هم علیه آن موضع گرفت و تاکید کرد انتخابات باید در موعد مقرر برگزار شود.
اما ادعای کلاهبرداری انتخابات پستی، گویای راهبرد ترامپ و تیم انتخاباتی او برای تشکیک در نتیجه انتخابات است که نظرسنجیها از هم اکنون باخت او را نشان میدهند. با این وجود، واشنگتن پست و ای بی سی نیوز نظرسنجی انجام دادهاند که نشان میدهد بیش از ۶ نفر از هر ۱۰ نفر با رایگیری پستی موافق هستند. هرچند این نگرانی هم مطرح میشود که کلاهبرداری، به خطر افتادن امنیت رای و اطلاعات نادرست هم میتواند در این شیوه وجود داشته باشد.
به عنوان مثال ، ۴۹ درصد از آمریکایی ها در اواسط ماه ژوئیه اظهار داشتند که رایگیری از طریق پست "در برابر میزان قابل توجهی از کلاهبرداری" آسیبپذیر است.
اما نیویورک تایمز در گزارشی بر این عقیده است که کلاهبرداری در این شیوه رایگیری بسیار نادر است چرا که در پنج ایالت هم اکنون همه رایگیری خود را از طریق پست انجام میدهند.
رایگیری حضوری در انتخابات مقدماتی در برخی ایالتها همچون ویسکانسین به خوبی نشان داد که با توجه به شیوع کرونا و کاهش صندوقهای رای، مشکلات جدی را برای رایدهندگان که باید در صفهای طولانی آن هم در یک روز کاری بایستند، ایجاد کرده است.
تنها ۲۸ درصد هواداران بایدن از احتمال تقلب در رایگیری پستی سخن میگویند در حالیکه در بین هوادران ترامپ، رقم ۷۸ درصدی را بر اساس نظر سنجی واشنگتن پست و ای بی سی نیوز تشکیل میدهند.
در حالی که اکثریت پشتیبانان بایدن میگویند که رای پستی روش رایگیری مورد نظر در سال جاری است، تنها ۱۷ درصد از هواداران ترامپ این حرف را میزنند اما جدای از شیوه انتخاباتی و اینکه چه کسی از صندوق رای بیرون آید، در حال حاضر ترامپ با تشکیک در روند انتخابات و زیر سوال بردن سیستم انتخاباتی این کشور که به منزله نماد دموکراسی و ارزشهای آن قلمداد میشود، تنها باعث تعمیق شکاف میان هواداران و مخالفان شده است.
تداوم این مساله و ایجاد بحران ناشی از آن، تنها بی اعتبار کردن مشروعیت انتخابات آمریکا و همچنین تجزیه داخلی را در پی خواهد داشت که حتی جایگاه آمریکا در جهان را هم بیش از پیش تنزل میبخشد.
نظر شما