حامد قدوسی؛ بازار: آیا جهش قیمت دلار روی زندگی شهروندان ایرانی تاثیر دارد؟ متناسب با منشاء جهش قیمت و شرایط اقتصادی کشور جواب سوال گاهی «قطعا» است و گاهی «نه چندان». برای فهم بهتر موضوع چهار سناریوی اصلی برای تغییر قیمت دلار را ببینیم:
۱) جهش برای متناسب شدن با تورم داخلی: این حالتی است که تجارت خارجی کشور دچار شوک خاصی نداشته است ولی به خاطر تورم داخلی قیمت اسمی دلار از رشد قیمت بقیه کالا عقب افتاده است. مثلا سالهای حدود ۸۰-۸۸ که دوره طلایی قدرت خرید خارجی برای «مصرفکننده ایرانی» بود. قیمت ریالی همه چیز متورم شده بود غیر از دلار ۱۰۰۰ تومانی! این همان دورانی بود که با پول فروش یک آپارتمان در تهران میشد در تورنتو یک آپارتمان و در شهرهای اروپایی حتی چند آپارتمان خرید یا با دستمزد دانشجویی سفر خارجی رفت و لپتاپ خرید و الخ. مصرفکننده خوشحال است و بنگاههای داخلی در معرض نابودی.
جهش ارزی در این شریط عمدتا از نوع «تصحیح قیمت نسبی ارز» است و هر چند در زمان جهش، ناگهان قدرت خرید مصرفکننده را کم میکند ولی در بلندمدت اثر خیلی مهمی ندارد (دورههای طلایی و دوره سختی نهایتا هم را خنثی میکنند.). جهش و شوک البته هزینهزا است و احتمالا اگر قیمت شناور بود و سالیانه به صورت کوچک تغییر میکرد مردم ممکن بود شوکهای بزرگ قیمت را کمتر حس کنند و ضررهای کمتری از محل جهش ناگهانی نرخ ارز به اقتصاد برسد.
۲) جهش به خاطر شوک ماندگار به تجارت خارجی: فرض کنیم به خاطر تحریم یا افت ماندگار قیمت جهانی کالاهای صادراتی، درآمد ارزی کشور ناگهان برای مدت طولانی نصف شود. در این حالت سرانه حقیقی ارز کم شده و مردم ما به لحاظ ارزی واقعا فقیرتر شدهاند (قیمت نسبی کالای مبادلهپذیر برای آنان بالا رفته است). دولت ممکن است بتواند برای مدتی نرخ را در قیمت قبلی نگه دارد ولی تعادل بلندمدت و فشار خرید احتیاطی/سوداگرانه و امثال آن بلاخره قیمت را عوض خواهد کرد (مثل جهش سال ۹۰-۹۱ و برخی سالهای اخیر)
۳) جهشهای موقت به خاطر مثلا بسته شدن کانالهای مبادلاتی یا تزریق و امثال آن: این جهشها به خاطر شوکهای بلندمدت و حقیقی نیستند ولی «جریان» ورود ارز به بازار موقتا مختل شده است. اگر حالت قبلی را به کاهش آب تانکر تشبیه کنیم، این حالت به گرفتن موقت شیر آب شبیه است. برخی نوسانات این یکی دو ساله (بالا رفتن و برگشتن به قیمت پایینتر) از این نوع بوده است.
۴) یک حالت چهارم هم هست که به تغییر نسبی ارزش جهانی دلار در مقابل سایر ارزها (مثلا یورو) بر میگردد، که این روزها خیلی مهم نیست ولی مثلا ۱۵ سال پیش بخشی از تحولات ارزی را توضیح میداد.
شوکهای حالت ۱ و ۳ در بلندمدت اثر ماندگار جدی روی وضعیت مصرفکننده ایرانی ندارد، ولی حالت ۲ دارد: «قدرت حقیقی خرید کالاهای خارجی» از لپتاپ و دارو گرفته تا سفر و تحصیل برای مردم ما کم میشود. این اثر کمابیش برای همه روشن است ولی یک سوال سخت و کلیدی هم باقی میماند: جهش ارزی چه اثری روی بخش داخلی اقتصاد دارد؟ مثلا من اگر آرایشگری هستم که برای شام نان و سوسیس و گوجه فرنگی تولید داخل میخرم و پول تاکسی و سینما و اجاره منزل میدهم، آیا بابت این بخشهای کاملا داخلی درآمد/مصرفم هم باید نگران نرخ دلار باشم؟ جواب این سوال اصلا ساده و بدیهی نیست!
شوکهای ارزی اثر مهم بازتوزیعی دارند: دستمزد حقیقی آرایشگر ممکن است خیلی بالا نرود، ولی اجارهخانه او ممکن است جهش کند یا قیمت محصولات خوراکی صادراتی زیاد شود. یا مثلا ثروت کسانی که در معرض ریسک ارز هستند (مثلا سهام شرکتهای پتروشیمی را دارند) با جهش ارز بالا میرود ولی برای بقیه خیر و الخ. خطای بزرگی است اگر این قسمت ماجرا را فراموش کنیم.
در نگاه اول ممکن است بگوییم اینها همه مبادلات داخلی هستند و ربطی به نرخ ارز ندارند ولی در واقعیت درآمد همه اقشار و قیمت همه کالاها/خدمات/داراییهای داخلی یکسان از شوک ارزی تاثیر نمیگیرند. در واقع شوکهای ارزی اثر مهم بازتوزیعی دارند: دستمزد حقیقی آرایشگر ممکن است خیلی بالا نرود، ولی اجارهخانه او ممکن است جهش کند یا قیمت محصولات خوراکی صادراتی زیاد شود. یا مثلا ثروت کسانی که در معرض ریسک ارز هستند (مثلا سهام شرکتهای پتروشیمی را دارند) با جهش ارز بالا میرود ولی برای بقیه خیر و الخ. خطای بزرگی است اگر این قسمت ماجرا را فراموش کنیم.
سوالی برای جمعبندی: جهشهای ۸۹-۹۹ از نوع ۱ بوده یا ۲؟ احتمالا ترکیبی از هر دو: مقداری تصحیح تورم و قیمت اسمی ارز و مقدار مهمتری جهش نرخ حقیقی ارز فراتر از صرفا نرخ تورم.
این را هم بگویم که در این توضیحات نگاه ما خیلی روی مصرفکننده میانه ایرانی بود و بنگاهها را خیلی دخیل نکردیم. جهشهای ارزی اثرات مهمی هم روی قدرت رقابت بنگاههای داخلی و انگیزههای صادراتی آنها دارد که بحث جداگانه و تخصصی میطلبد.