صاحبخبر - دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در اواخر دهه 1360 و اوائل دهه 1370، اندیشه حکمروایی محفلی با ادبیات جدید و متفاوت با اندیشه حکمروایی مردمی در دهه اول انقلاب، در حوزه فرهنگ و اقتصاد آغاز به کار کرد. محور آن شعار «عادیسازی» روابط سیاسی، فرهنگی و بینالمللی بود؛ درست به موازات اندیشه مدیریت مردمی و تحولگرا. این اندیشه حکمروایی، با شعار کار و کار و بازسازی در داخل و ورود سرمایه و تکنولوژی از خارج، اداره دولت و مجلس را برعهده گرفت.
به گزارش تسنیم، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص در پاسخ به این پرسش که «مهمترین چالش مدیریتی دهه 1360 که شایسته بررسی در گام دوم انقلاب میباشد چیست»، گفت: در سال 1360 شاهد دو اتفاق بودیم؛ از یک طرف ناکارآمدی و انحراف در اندیشه حکمرانی محفلی و صاحبان آن، پایگاه مردمی آنها را به شدت تضعیف کرد. از طرف دیگر موفقیتهای اندیشه حکمروایی مردمی، هرچند محدود، توانست اعتبار و اعتماد اجتماعی این طیف را افزایش دهد.
رضایی با یادآوری اختلالات به وجود آمده از سوی محافل غربگرا در سالهای بعد از جنگ، تصریح کرد: پس از پایان جنگ و رحلت امام(ره)، برخی نهادهای مردمی- انقلابی، یا در نهادهای رسمی ادغام شدند و یا قالب رسمی به خود گرفتند، ولی در نحوه حکمروایی کشور اختلاف پیش آمد. جمعی از یاران امام(ره) معتقد بودند که اتکا به مردم و مدیریت انقلابی یک وضعیت گذرا و موقتی بوده و حال باید شرایط را اصطلاحاً «عادی سازی» کرد. این عده، به حکمروایی محفلی- وارداتی کشیده شدند، ولی رهبر انقلاب الگوی حکمروایی مردمی- تحولگرا را در پیش گرفتند. در اواخر دهه 1360 و اوائل دهه 1370 در حالی که انتظار میرفت اندیشه حکمروایی مردمی و نظام تحولگرا، در همه نهادهای رسمی مبنای کار قرار گیرد چنین نشد و لذا برای بار دوم دوگانگی اندیشهای در اداره کشور به وجود آمد که به مدت 30 سال ادامه یافت.
او گفت: در اواخر دهه 1360 و اوائل دهه 1370، اندیشه حکمروایی محفلی با ادبیات جدید و متفاوت با اندیشه حکمروایی مردمی در دهه اول انقلاب، در حوزه فرهنگ و اقتصاد آغاز به کار کرد. محور آن، شعار «عادی سازی» روابط سیاسی، فرهنگی و بینالمللی بود؛ درست به موازات اندیشه مدیریت مردمی و تحولگرا. این اندیشه حکمروایی، با شعار کار و کار و بازسازی در داخل و ورود سرمایه و تکنولوژی از خارج، اداره دولت و مجلس را برعهده گرفت.
فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: در سال 1372 که چشمانداز این رویکرد در حکمروایی، برایم مشخص شد، در نامهای به محضر مقام معظم رهبری نوشتم که امروز همراهم آورده ام و از روی متن برای شما قرائت می کنم: «جنابعالی مطلع هستید که اینجانب چه میزان از آقای هاشمی دفاع کردهام... من به روشنی میبینم که تکنوکراتها که از اساس مخالف روحانیت و ایشان هستند چگونه دارند با دهها اقدام بیصدا ریشه حاکمیت سیاسی روحانیت را در این کشور تضعیف میکنند و با بیوفایی کامل نسبت به آقای هاشمی و روحانیت به آن سویی که خودشان میخواهند، نظام را میکشانند. برای آنها ظاهراً مهم نیست که امثال آقای هاشمی شکست بخورند. برای آنها این مهم است که وضع فعلی را یک قدم به سوی غربزدگی ببرند و آن را به دست کسانی بسپارند که از دست روحانیت و سربازان وفادار آن که سپاه و بسیج باشد، زخم اساسی خورده و به جان همه ما تشنهاند. من به عنوان یک سرباز روحانیت دست جنابعالی را میبوسم که آقای هاشمی را از این خطر بزرگ نجات دهید. انقلاب اسلامی و امام راحلمان و حوزه بزرگ شیعه برای امثال آقای هاشمی بهای بزرگ پرداختهاند و زحمت طاقتفرسایی کشیدهاند. خدا را شاهد میگیرم که من به آقای هاشمی علاقهمند هستم و آرزو می کنم که ایشان با سربلندی این سه سال باقیمانده ریاستجمهوری را طی کند».∎
نظر شما