آیا در بازه کوتاهی که تا انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده است، نیروهای این جریان میتوانند دو مورد مذکور را رفع و با یک روش منسجم انتخاباتی، در انتخابات سال آینده پیروز شوند؟
با درنظرداشتن چنین پرسشهایی چند وقتی است که گمانههایی درباره سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری مطرح میشود و در میان این گمانهزنیها نام محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، به عنوان نامزد نهایی اصلاحطلبان شنیده میشود.
موافقان حضور او باور دارند که بهدلیل محبوبیت این شخصیت سیاسی در میان نخبگان سیاسی و عموم مردم او شخصا دارای سرمایه اجتماعی است. در واقع این حدس و گمان مبتنی بر آن است که او در عین حال که رسما در جریان اصلاحات تعریف نمیشود، اما وجوه مشترک زیادی با این جریان دارد و ممکن است که اصلاحطلبان بتوانند با او به یک توافق نهایی دست یابند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان هم افزون بر ازدستدادن سرمایه اجتماعی خود، همچنان خطر ردصلاحیت نیروهای شاخص خود را احساس میکنند؛ بنابراین شاید برایشان مناسب باشد از فردی حمایت کنند که علاوه بر آنکه خودش دارای سبد رأی بالایی است، احتمال تأیید صلاحیتش بهمراتب بیشتر از اصلاحطلبانی است که حتی در انتخابات مجلس هم تأیید صلاحیت نشدند. از سوی دیگر، اصلاحطلبان میتوانند با حمایت از چنین شخصیتی دیگر تن به ائتلاف با یک نیروی کاملا اصولگرا ندهند تا دیگر متهم به استفاده از «نامزد اجارهای» نشوند و از این حیث هم در میان افکار عمومی مسئولیت کمتری متوجهشان شود.
موافقان احتمال حضور ظریف در انتخابات ۱۴۰۰
چند وقت پیش علی صوفی احتمال حضور ظریف در عرصه ریاستجمهوری را رد نکرده بود و گفته بود: «هرچند دیپلماتها از ورود به جناحبندیهای سیاسی منع هستند اما گرایشات سیاسی آقای ظریف اصلاحطلبانه محسوب میشود. آقای ظریف با آقای روحانی کاملا فرق دارد چون آقای روحانی پیشینه اصولگرایی دارد اما این ویژگی در کارنامه آقای ظریف دیده نمیشود. البته نکاتی جدی است که باید آنها را در نظر گرفت. الان جریان تندرو آقای ظریف را متهم به خیانت میکند با این وجود آیا آقای ظریف از اتهامات غربگرایی مبری است؟ آیا آقای ظریف توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت میشود؟ در مجموع باید همه جوانب را دید و تصمیم گرفت. همانطور که گفتم شاید کسان دیگری هم ظرفیت و پتانسیل کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری را داشته باشند، اما باید دید زمینه تأیید صلاحیت برای آنها وجود دارد یا خیر؟ البته نکته مهم و اساسی آن است که حتی اگر اصلاحطلبان یک نامزد قوی هم به صحنه بیاورند که مورد تأیید شورای نگهبان باشد، ازآنجاکه آسیب وارده به جریان اصلاحات براثر حمایت از روحانی هنوز بازسازی نشده، معلوم نیست نامزد اصلاحطلبان مورد اقبال مردم قرار گیرد. اگر اصلاحطلبان امروز بر هویت مستقل خود تکیه میکنند برای این است که میدانند دیگر با حمایت آنها مردم به یک نامزد اقبال نشان نمیدهند بنابراین نامزدی باید مورد حمایت قرار گیرد که گرایشات اصلاحطلبانه دارد و به خود اجازه ندهد که خلاف این مشی عمل کند».
یا محمدرضا خباز که پا را فراتر گذاشته و گفته است که اگر ظریف بیاید رأی میآورد: «ما باید چهرههای جدیدی را به مردم معرفی کنیم و نگرانیای از رأیآوری نداشته باشیم، زیرا اگر برنامه وجود داشته باشد و نامزد معرفیشده خود را متعهد به برنامههای ارائهشده بداند، مردم رأی میدهند؛ خواه آن نامزد آقای ظریف یا یکی از دیگر عزیزان باشد. در عین حال این احتمال کاملا وجود دارد که آقای ظریف نامزد ریاستجمهوری بشود؛ هرچند او در زمان برجام به دلیل فشارهایی که نیروهای تندرو میآوردند قسم خورد که در ریاستجمهوری نامزد نشود اما در عالم سیاست هیچچیزی غیرمنتظره نیست و ممکن است بیاید».
یا حتی از جناح اصولگرا هم عباس سلیمینمین باور دارد که ظریف مناسبترین گزینه اصلاحطلبان است. او اخیرا در گفتوگویی با «نامهنیوز» گفته است: «در بین آقایان محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و محمدجواد ظریف، به نظرم آقای ظریف بیشترین شانس را دارد که از طرف اصلاحطلبان در انتخابات۱۴۰۰ حمایت شود چون حوزه کاریاش سیاست خارجی بود و عملکرد دولت در حوزه داخلی زیاد تأثیر منفی بر دیدگاه عمومی از او برجای نگذاشت».
مخالفان احتمال حضور ظریف در انتخابات ۱۴۰۰
در کنار چنین نظراتی شخصیتهایی هم ورود ظریف به انتخابات را محتمل نمیدانند؛ چنانکه مصطفی هاشمیطبا درباره این موضوع گفته است: «آقای ظریف یکبار گفت که بعد از پایان کارش در وزارت خارجه به دانشگاه میرود و از آنجایی که او سعی میکند زیر حرفهایش نزدند، شاید نپذیرد که در انتخابات حاضر شود اما اگر هم وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شود و حتی اگر رئیسجمهور هم بشود بازهم در حوزه اجرائی کاری از پیش نمیبرد زیرا برنامهای منسجم برای اداره کشور وجود ندارد؛ از سوی دیگر پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری برای او چندان آسان هم نخواهد بود زیرا فقط نخبگان و روشنفکران به او اقبال نشان میدهند و معمولا مردم عادی به شعارهای بیبرنامه و پوپولیستی رأی میدهند».
صادق زیباکلام هم قویا ورود ظریف به انتخابات را رد میکند و میگوید: «مطلقا ظریف بهمیدان نمیآید و اصلاحطلبان هم نمیتوانند بگویند ظریف نامزد ماست زیرا او هیچوقت اصلاحطلب نبوده است. به فرض که او در میدان انتخابات هم حاضر شود و همه اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو هم از او حمایت کنند و به صورت علنی در یک کنگره بزرگ و عمومی بگویند که اولین و آخرین انتخاب ما ظریف است، بازهم او رأی نمیآورد زیرا مردم از نیروهای سیاسی دلزده شدهاند و ظریف هم از این قاعده مستثنی نیست و بههیچوجه جریان اجتماعی از او حمایت نمیکند و حتی پای صندوق رأی هم نمیآید. در نهایت همانطور که گفتم در انتخابات سال آینده اصولگرایان مانند انتخابات مجلس در یک انتخابات حداقلی پیروز میشوند و فردی از جنس نمایندگان مجلس یازدهم بر کرسی ریاستجمهوری تکیه خواهد زد».
شهاب طباطبایی، یکی از اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان هم درباره حضور ظریف به عنوان نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده گفته است: «احتمال آنکه آقای ظریف به نامزدی در انتخابات۱۴۰۰ فکر کند کم است. نکته مهمتر این است که آقای ظریف در حوزه سیاست خارجی نقشآفرینی میکند. کسانی که در حوزه سیاست خارجی توانمندند و بیشتر روی آن حوزه متمرکز هستند کمتر بر حوزه سیاست داخلی تسلط دارند. البته ممکن است استثنائی هم وجود داشته باشد. آقای دکتر ظریف هم جزء گزینههایی باشد که اصلاحطلبان به آنها فکر میکنند. آقای ظریف در نظرسنجیها همیشه جزء ردههای اول تا سوم است. این میزان محبوبیت مردمی را نشان میدهد اما دلیل نمیشود اگر میزان محبوبیت یک نفر بالا بود حتما برای ریاستجمهوری هم کاندیدای اصلی مردم باشد».
نظر ظریف درباره حضور در انتخابات۱۴۰۰
البته همه اینها در حالی است که محمدجواد ظریف چندوقت پیش در گفتوگویی با شبکه «الفرات» با قطعیت گفته بود: «بنده حتما در چنین انتخاباتی شرکت نخواهم کرد. من عضو هیچ دستهبندی سیاسی در ایران نیستم و هیچوقت نبودهام؛ اینکه چه کسی من را در کدام دستهبندی حساب میکند تصمیم مردم است، ولی حتما افرادی هستند که بتوانند این کار را برای جناحهای مختلف سیاسی انجام دهند، اما من در آنها نیستم».
نظر شما