نعل وارونه گوسالهپرستان سامری
صاحبخبر - نوید مؤمن: «جو بایدن» معاون رئیسجمهور سابق آمریکا و نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020، در تازهترین سخنان خود از فلسطینیان تقاضا کرده است یک بار برای همیشه، موجودیت رژیم اشغالگر قدس را پذیرفته و به رسمیت بشناسند. او در مقابل، الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی را سیاستی نادرست دانسته و تاکید کرده است در دوران ریاستجمهوری خود (در صورت پیروزی بر ترامپ)، در راستای تحقق راهکار 2 دولتی تلاش خواهد کرد. در مقابل، ترامپ و پمپئو، وزیر خارجه آمریکا تاکید کردهاند از هرگونه اقدام و تصمیم مشترک گانتس و نتانیاهو درباره الحاق کرانه باختری حمایت کرده و کماکان بر پیشبرد طرح موسوم به «معامله قرن» تاکید دارند. درست همزمان با بایدن، مقامات ارشد اروپایی نیز الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی را مصداق تنشزایی در مسیر «صلح فلسطینیان و اسرائیل» دانسته و مخالفت ظاهری خود را با این مسأله اعلام کردهاند. ژوزف بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در بیانیهای در این باره نوشت: «اگر چه اتحادیه مشتاق کمک به احیای مذاکرات سازش است اما پذیرای هیچگونه تغییری در مرزهای ۱۹۶۷ نیست مگر آنکه در چارچوب توافق میان طرفین اسرائیلی و فلسطینی حاصل شود!» صورت مسأله در نگاه کسانی که بر روی ابعاد ظاهری مجادله «ترامپ/ نتانیاهو» با دموکراتها و بازیگران اروپایی متمرکز هستند، کاملا آشکار است! اینکه 2 جریان سنتی و اصلی حاکم بر قدرت در آمریکا، با یکدیگر بر سر سیاستهای اشغالگرانه و توسعهطلبانه صهیونیستها اختلاف دارند! با این حال اصل بازی بسیار پیچیدهتر از حد تصور است! واقعیت امر این است که آمریکا و اروپا، همافزایی وقیحانهای را با یکدیگر، در راستای «تثبیت و شناسایی اشغالگری صهیونیستها» صورت دادهاند. آنها در صددند ملت فلسطین را در دوراهی انتخاب میان «اشغال مطلق» و «اشغال حداکثری» قرار داده و سپس، آنها را به سوی انتخاب گزینه دوم سوق دهند. به عبارت بهتر، دموکراتها و بازیگران اروپایی در حال تکمیل پازلی هستند که دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا و از سوی دیگر، محافظهکاران و سوسیال- دموکراتهای اروپا بر روی آن اتفاق نظر دارند. در این بازی مشترک، ترامپ و نتانیاهو وظیفه دارند هزینه اشغالگری صهیونیستها را برای فلسطین، جهان اسلام و نظام بینالملل بالا ببرند تا زمینه برای «عقبنشینی حداقلی» دولت دموکرات بعدی یا حتی همین دولت جمهوریخواه فعلی در آمریکا (بر اساس نتیجهای که در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 حاصل میشود) فراهم آید. تاکید بایدن بر حفظ سفارتخانه آمریکا در بیتالمقدس و اصرار وی بر شناسایی رسمی رژیم صهیونیستی از سوی فلسطینیان نشان میدهد دموکراتها در این معادله، نهتنها حکم «عامل مخالف» یا «بازیگر بازدارنده» را ندارند، بلکه به مثابه یک «کاتالیزور» عمل میکنند. در چنین پازلی جایابی بورل و دیگر مقامات اروپایی نیز دشوار نیست! همانگونه که از بیانیه ژوزف بورل برمیآید، مقامات اروپایی در عین محکوم کردن ظاهری اقدام صهیونیستها در الحاق بخشی از کرانه باختری به اراضی اشغالی، هرگز قصد ندارند بر سر این موضوع با تلآویو وارد مجادله واقعی شوند! این رویکرد کشورهای اروپایی کاملا مسبوق به سابقه است. به عنوان مثال در جریان مخالفت کشورهای اروپایی با شهرکسازیهای غیرقانونی در اراضی اشغالی، کشورهایی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه حاضر نشدند ذرهای از سطح روابط و مناسبات آشکار و پنهان خود با تلآویو را کاهش دهند. همگان به یاد دارند در جریان کشتار مردم غزه در سال 2014 میلادی (که منجر به تحقق مقاومت تاریخی 50 روزه شد)، آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، دیوید کامرون نخستوزیر سابق انگلیس و فرانسوا اولاند رئیسجمهور سابق فرانسه، چگونه از کشتار زنان و کودکان فلسطینی توسط جنگندههای صهیونیستی حمایت کرده و اقدام تلآویو در به خاک و خون کشیدن مردم غزه را مصداق «دفاع مشروع»(!) از موجودیت این رژیم کثیف و اشغالگر دانستند. امروز نیز مقامات اروپایی دقیقا همین رویکرد را در پیش دارند. همپوشانی استراتژیک بازیگران اروپایی و رژیم اشغالگر قدس به گونهای است که دولت و پارلمان آلمان (بوندستاگ) با اشاره لابیهای صهیونیستی در برلین، نام شاخه سیاسی حزبالله را در لیست گروههای تروریستی قرار میدهند! در این میان، مخالفتهای ظاهری بدون هزینه و بی اثر کشورهای اروپایی با سیاستها و اقدامات اشغالگرانه صهیونیستها، برای فلسطینیان تازگی ندارد. رژیم اشغالگر قدس به واسطه مصونیتی که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی مشترکا در قبال این رژیم ایجاد کردهاند، هرگز در محافل قضایی و حقوقی بینالمللی، پاسخگوی جنایات وحشیانه خود علیه فلسطینیان نبوده است. در چنین شرایطی، ابراز مخالفت فعلی کشورهای اروپایی با الحاق کرانه باختری، کمترین اهمیتی برای ملت فلسطین ندارد. آنها در تداوم و استمرار مقاومت خود در برابر صهیونیستها، ارزشی برای نمایشهای ظاهری و مزورانه حامیان غربی رژیم اشغالگر قدس قائل نمیشوند. شبکه «حامی/ پیرو» ایجادشده توسط ایالات متحده (هر 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه)، احزاب رژیم صهیونیستی و بازیگران اروپایی، همچنان در صدد تحقق هدفی شوم به نام «رسمیتبخشی جهانی به اشغالگری صهیونیستها» هستند. آنچه این شبکه پیچیده و اضلاع آن را در هم میشکند، «گفتمان مقاومت» و متعلقات آن (در حوزههای سیاسی، نظامی و فرهنگی) است. شهدای محور مقاومت در جمهوری اسلامی ایران، فلسطین، لبنان، عراق، سوریه، یمن و دیگر نقاط منطقه جانفشانیهای زیادی در طول بیش از 7 دهه اشغالگری صهیونیستها صورت دادند تا «مقاومت» از یک «روش» یا «تاکتیک» به یک «استراتژی» و فراتر از آن «گفتمان» تبدیل شود. آنچه صهیونیستها و شبکه پیرو آنها را در تحقق اهداف شوم منطقهای شان ناکام گذاشته است، همین گفتمان پویاست؛ گفتمانی که مبتنی بر فطرت انسانی و آموزههای ناب دین مبین اسلام است. صرف هزینههای هنگفت و بیحد و حصر در ترویج «گفتمان سازش»، نه در داخل فلسطین و نه در دیگر کشورهای منطقه، فایدهای برای ایالات متحده و دیگر حامیان گوسالهپرستان سامری و بازماندگان مفلوک آنها نداشته است. امروز اجزای درونی «گفتمان سازش» و متغیرهایی که در شکلگیری و تبلور آن دخیل هستند، قدرت «فراگیری» و «اقناعگری» خود را از دست دادهاند. مرگ گفتمان سازش در منطقه بسیار نزدیک است. این در حالی است که گفتمان مقاومت امروز پویاتر از هر زمان دیگری در منطقه و جهان متبلور شده است. در نهایت اینکه ملت فلسطین و صدها میلیون مسلمانی که در آرزوی رهایی قدس شریف از چنگال صهیونیستها هستند، هرگز فریب دوگانهسازیهای کاذب بازیگران غربی در قبال اصلیترین دغدغه جهان اسلام (آزادی قبله اول مسلمانان) را نخواهند خورد. امروز بهرغم خیانت و دنائت برخی سران مرتجع و قاتل عربی مانند محمد بنسلمان ولیعهد سعودیها، طرفداران بیشمار گفتمان مقاومت هرگونه تحرک و نقشه رژیم اشغالگر قدس و وابستگان آن را مورد رصد و تحلیل قرار میدهند. این «قدرت تحلیل» به جبهه مقاومت امکان داده است در برابر هرگونه تحرک دشمن صهیونیستی اقدام قاطعانه و هوشمندانهای را صورت دهد. بهتر است مهرههای ذلیل رژیم صهیونیستی، تحولات منطقه از ابتدای سال 2000 میلادی تاکنون را مرور کنند تا متوجه عواقب و تبعات خطرناک بازی خود در زمین گوسالهپرستان سامری شوند. زدن این نعل وارونه و تکراری، نمیتواند مرگ نهایی رژیم صهیونیستی را به تاخیر بیندازد.∎